سفينة النجاة (قمی): تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ه‎م' به 'ه‌م')
    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ج' به 'ی‌ج')
    خط ۶۰: خط ۶۰:
    ایشان در معنا و شرح این رباعی می‌گوید: حضرت حق سبحانه و تعالی برای رفع تعجب در حشر و نشر، نوعی کرده که در هر روز و شب مردمان مشاهده حشر و نشر می‌کنند. چون شب شود، مردمان همه بمیرند و چون باد سحر که به‌منزله صور است بوزد، مردمان شروع در زنده شدن کنند تا طلوع آفتاب همگی زنده شوند<ref>ر.ک: همان، ص68</ref>.
    ایشان در معنا و شرح این رباعی می‌گوید: حضرت حق سبحانه و تعالی برای رفع تعجب در حشر و نشر، نوعی کرده که در هر روز و شب مردمان مشاهده حشر و نشر می‌کنند. چون شب شود، مردمان همه بمیرند و چون باد سحر که به‌منزله صور است بوزد، مردمان شروع در زنده شدن کنند تا طلوع آفتاب همگی زنده شوند<ref>ر.ک: همان، ص68</ref>.


    باب بعدی کتاب درباره جبر و اختیار است. نویسنده، معتقد است که کسانی چون جهمیه، اشعریه و معتزله درباره جبر و تفویض از سفینه نجات اهل‎بیت تخلف نموده‌اند و در دریای ضلالت غرق گشته‌اند. در این ‎بین جهمیه این اعتقاد دارند که بنده هیچ قدرت ندارد، بلکه هر فعلی از بنده ظاهر می‌شود فعل خداست. نویسنده درباره آنان می‌گوید: قبح این مذهب در مرتبه‌ای است که بر مجانین و صبیان پوشیده نیست و نقل است که علاف (ابوهذیل محمد بن هذیل علاف) که از فضلای معتزله است در حق بِشر که از فضلای جبریه است، می‌گفته که الاغ بِشر، عاقل‎تر است از بِشر؛ زیراکه الاغش هرگاه به جویی برسد و داند که مقدورش هست جستن، می‎جهد و اگر داند که مقدورش نیست، نمی‎جهد؛ پس الاغ بشر، فرق میان فعل مقدور و غیر مقدور خود کرده و بشر این فرق نکرده<ref>ر.ک: همان، ص71-72</ref>.
    باب بعدی کتاب درباره جبر و اختیار است. نویسنده، معتقد است که کسانی چون جهمیه، اشعریه و معتزله درباره جبر و تفویض از سفینه نجات اهل‎بیت تخلف نموده‌اند و در دریای ضلالت غرق گشته‌اند. در این ‎بین جهمیه این اعتقاد دارند که بنده هیچ قدرت ندارد، بلکه هر فعلی از بنده ظاهر می‌شود فعل خداست. نویسنده درباره آنان می‌گوید: قبح این مذهب در مرتبه‌ای است که بر مجانین و صبیان پوشیده نیست و نقل است که علاف (ابوهذیل محمد بن هذیل علاف) که از فضلای معتزله است در حق بِشر که از فضلای جبریه است، می‌گفته که الاغ بِشر، عاقل‎تر است از بِشر؛ زیراکه الاغش هرگاه به جویی برسد و داند که مقدورش هست جستن، می‌جهد و اگر داند که مقدورش نیست، نمی‌جهد؛ پس الاغ بشر، فرق میان فعل مقدور و غیر مقدور خود کرده و بشر این فرق نکرده<ref>ر.ک: همان، ص71-72</ref>.


    اهل تفویض نیز سه طایفه مفوضه، مصوبه و معتزله هستند و قول هر سه باطل است<ref>ر.ک: همان، ص84</ref> و مذهب حق این است که بنده، فاعل فعل خود است و آنچه می‌کند از خیر و شر، قضا و قدر اختیاری و مشیت و اراده غیر حتمی الهی بدان تعلق گرفته است و طاعت را به توفیق می‌کند و معصیت را به خذلان<ref>ر.ک: همان، ص89</ref>.
    اهل تفویض نیز سه طایفه مفوضه، مصوبه و معتزله هستند و قول هر سه باطل است<ref>ر.ک: همان، ص84</ref> و مذهب حق این است که بنده، فاعل فعل خود است و آنچه می‌کند از خیر و شر، قضا و قدر اختیاری و مشیت و اراده غیر حتمی الهی بدان تعلق گرفته است و طاعت را به توفیق می‌کند و معصیت را به خذلان<ref>ر.ک: همان، ص89</ref>.