كتاب الجهاد (عبدالله بن مبارک): تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ه‎ها' به 'ه‌ها')
    جز (جایگزینی متن - 'ه‎ص' به 'ه‌ص')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    }}  
    }}  


    '''كتاب الجهاد'''، اثر [[مروزی، عبدالله بن مبارک|عبدالله بن مبارک]] (متوفی 181ق)، کتابی است یک‎جلدی به زبان عربی با موضوع فقه و روایات اسلامی. به گزارش تراجم‎نویسان این اولین اثری است که به‎صورت مستقل در باب جهاد نوشته شده است و پیش‎ازاین، مباحث جهاد به‎عنوان یک باب در میان کتاب‌ها مطرح می‌شده است. مقدمه، تحقیق و تعلیقات کتاب از دکتر [[حماد، نزيه|نزیه حماد]] است.
    '''كتاب الجهاد'''، اثر [[مروزی، عبدالله بن مبارک|عبدالله بن مبارک]] (متوفی 181ق)، کتابی است یک‎جلدی به زبان عربی با موضوع فقه و روایات اسلامی. به گزارش تراجم‎نویسان این اولین اثری است که به‌صورت مستقل در باب جهاد نوشته شده است و پیش‎ازاین، مباحث جهاد به‎عنوان یک باب در میان کتاب‌ها مطرح می‌شده است. مقدمه، تحقیق و تعلیقات کتاب از دکتر [[حماد، نزيه|نزیه حماد]] است.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    کتاب دارای مقدمه محقق و محتوای مطالب در دو بخش اصلی است و در خاتمه آن مطالبی درباره نماز خوف آمده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39835/1/243 ر.ک: منابع کتاب، ص243-255]</ref> در بخش اول 121 روایت و در بخش دوم 117 روایت و در خاتمه 24 روایت به‎صورت تسلسل آمده که مجموع آن‎ها به عدد 262 ختم می‌شود.
    کتاب دارای مقدمه محقق و محتوای مطالب در دو بخش اصلی است و در خاتمه آن مطالبی درباره نماز خوف آمده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39835/1/243 ر.ک: منابع کتاب، ص243-255]</ref> در بخش اول 121 روایت و در بخش دوم 117 روایت و در خاتمه 24 روایت به‌صورت تسلسل آمده که مجموع آن‎ها به عدد 262 ختم می‌شود.


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    خط ۴۲: خط ۴۲:
    بخش اول کتاب صفحات 59 تا 126 آن را به خود اختصاص داده و پس از عبارت «استنعت بالله» با ذکر روایتی از ابوالحسین محمد بن احمد بن محمد آبنوسی صیرفی آغاز می‌شود. در این روایت آمده: آبنوسی از قرائتی که بر وی در بغداد شده نقل می‌کند که من در جمادی‌الاولی سال 455ق حاضر بودم و شنیدم که ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن فتح جلی مصیصی گفت، یوسف بن محمد بن سفیان بن موسای صفار در سال 360ق در مصیصه برای آنان روایت کرده: سعید بن رحمة ابوعثمان روایت کرده که از [[مروزی، عبدالله بن مبارک|عبدالله بن مبارک]] شنیده که اوزاعی به او خبر داده که یحیی بن ابی کثیر برایش حدیث کرده که هلال بن ابی میمونه از عطاء بن یسار حدیث کرده که عبدالله بن سلام بر او گفته که ابوسلمه بن عبدالرحمن از عبدالله بن سلام گفته: در میان ما گفتگویی بود و به هم گفتیم: کدام‎یک از شما نزد رسول خدا(ص) می‌رود تا از ایشان بپرسد که کدام عمل نزد رسول خدا دوست‎داشتنی‌تر است؟ او می‌گوید: همین‎که یکی از ما این کار را بکند کافی است. سپس می‌گوید: رسول خدا(ص) یکی یکی به دنبال ما فرستاد تا جمعمان کرد و در آنجا برخی از ما را به برخی دیگر نشان می‌داد (به شخص اشاره می‌کرد)، سپس «سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَکِيمُ‎ (1) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ‎ (2)...» (سوره صف: 1-2) را از اول تا آخرش بر ما خواند. عبدالله بن سلام از اول تا آخر آن را برایمان تلاوت کرد و هلال گفته: عطاء بن یسار از اول تا آخر آن را برایمان تلاوت کرد. اوزاعی می‌گوید: یحیی از اول تا آخر آن را برایمان تلاوت کرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39835/1/59 ر.ک: متن کتاب، ص59-60]</ref>
    بخش اول کتاب صفحات 59 تا 126 آن را به خود اختصاص داده و پس از عبارت «استنعت بالله» با ذکر روایتی از ابوالحسین محمد بن احمد بن محمد آبنوسی صیرفی آغاز می‌شود. در این روایت آمده: آبنوسی از قرائتی که بر وی در بغداد شده نقل می‌کند که من در جمادی‌الاولی سال 455ق حاضر بودم و شنیدم که ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن فتح جلی مصیصی گفت، یوسف بن محمد بن سفیان بن موسای صفار در سال 360ق در مصیصه برای آنان روایت کرده: سعید بن رحمة ابوعثمان روایت کرده که از [[مروزی، عبدالله بن مبارک|عبدالله بن مبارک]] شنیده که اوزاعی به او خبر داده که یحیی بن ابی کثیر برایش حدیث کرده که هلال بن ابی میمونه از عطاء بن یسار حدیث کرده که عبدالله بن سلام بر او گفته که ابوسلمه بن عبدالرحمن از عبدالله بن سلام گفته: در میان ما گفتگویی بود و به هم گفتیم: کدام‎یک از شما نزد رسول خدا(ص) می‌رود تا از ایشان بپرسد که کدام عمل نزد رسول خدا دوست‎داشتنی‌تر است؟ او می‌گوید: همین‎که یکی از ما این کار را بکند کافی است. سپس می‌گوید: رسول خدا(ص) یکی یکی به دنبال ما فرستاد تا جمعمان کرد و در آنجا برخی از ما را به برخی دیگر نشان می‌داد (به شخص اشاره می‌کرد)، سپس «سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَکِيمُ‎ (1) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ‎ (2)...» (سوره صف: 1-2) را از اول تا آخرش بر ما خواند. عبدالله بن سلام از اول تا آخر آن را برایمان تلاوت کرد و هلال گفته: عطاء بن یسار از اول تا آخر آن را برایمان تلاوت کرد. اوزاعی می‌گوید: یحیی از اول تا آخر آن را برایمان تلاوت کرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39835/1/59 ر.ک: متن کتاب، ص59-60]</ref>


    دومین بخش کتاب از صفحه 126 تا آخر کتاب را در خود دارد و البته بخشی به‎عنوان نماز خوف از صفحه 192 تا 201 را به‎صورت مجزا در خود جای داده است. این بخش به عبارت «علیه توکلت و به استعین» آغاز می‌شود. اولین روایتی که در این بخش ذکر می‌شود درباره آیه شریفه‌ای است که به مسلمانان دستور می‌دهد «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَ أَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ»(حجرات: 2) اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر مكنيد، و همچنان که بعضى از شما با بعضى ديگر بلند سخن مى‎گوييد با او به صداى بلند سخن مگوييد، مبادا بى‎آنكه بدانيد كرده‌هايتان تباه شود.<ref>قرآن کریم، ترجمه فولادوند</ref> در این روایت، از قول ثابت بن قیس نقل می‌شود که پس از نزول این آیه در خانه‌اش نشست و گفت: همواره صدای من بالاتر و بلندتر از رسول خدا(ص) بوده. وقتی پیامبر(ص) مدتی او را ندید از او پرسید و یکی از یاران به اذن پیامبر(ص) برای تحقیق حالش به سراغش رفت و او را در حالت انکسار یافت که می‌گفت من از اهل جهنم هستم و وقتی خبر حال او را برای پیامبر(ص) آورد با بشارت بهشت از جانب آن حضرت(ص) به سمت او برگشت.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39835/1/126 ر.ک: متن کتاب، ص126-127]</ref>
    دومین بخش کتاب از صفحه 126 تا آخر کتاب را در خود دارد و البته بخشی به‎عنوان نماز خوف از صفحه 192 تا 201 را به‌صورت مجزا در خود جای داده است. این بخش به عبارت «علیه توکلت و به استعین» آغاز می‌شود. اولین روایتی که در این بخش ذکر می‌شود درباره آیه شریفه‌ای است که به مسلمانان دستور می‌دهد «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَ أَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ»(حجرات: 2) اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر مكنيد، و همچنان که بعضى از شما با بعضى ديگر بلند سخن مى‎گوييد با او به صداى بلند سخن مگوييد، مبادا بى‎آنكه بدانيد كرده‌هايتان تباه شود.<ref>قرآن کریم، ترجمه فولادوند</ref> در این روایت، از قول ثابت بن قیس نقل می‌شود که پس از نزول این آیه در خانه‌اش نشست و گفت: همواره صدای من بالاتر و بلندتر از رسول خدا(ص) بوده. وقتی پیامبر(ص) مدتی او را ندید از او پرسید و یکی از یاران به اذن پیامبر(ص) برای تحقیق حالش به سراغش رفت و او را در حالت انکسار یافت که می‌گفت من از اهل جهنم هستم و وقتی خبر حال او را برای پیامبر(ص) آورد با بشارت بهشت از جانب آن حضرت(ص) به سمت او برگشت.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39835/1/126 ر.ک: متن کتاب، ص126-127]</ref>


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==