عماد خراسانی، سید عمادالدین: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ه‎ها' به 'ه‌ها')
    جز (جایگزینی متن - 'ه‎و' به 'ه‌و')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۶۶: خط ۶۶:
    نسب او به موسی مبرقع پسر امام جواد(ع) می‌رسد. به همین دلیل است که خانواده او برقعی و مبرقعی لقب دارند. از تیره سادات برقعی در قم نیز ساکنند و در خراسان هم سلسله بزرگ و معروفی را تشکیل می‌دهند. عماد خراسانی، هم از طرف مادر سید است و هم از طرف پدر. از طرف پدر چنان‎که گذشت از سادات برقعی رضوی هستند و مادرش از سادات حسینی است.<ref>ر.ک: همان</ref>
    نسب او به موسی مبرقع پسر امام جواد(ع) می‌رسد. به همین دلیل است که خانواده او برقعی و مبرقعی لقب دارند. از تیره سادات برقعی در قم نیز ساکنند و در خراسان هم سلسله بزرگ و معروفی را تشکیل می‌دهند. عماد خراسانی، هم از طرف مادر سید است و هم از طرف پدر. از طرف پدر چنان‎که گذشت از سادات برقعی رضوی هستند و مادرش از سادات حسینی است.<ref>ر.ک: همان</ref>


    پدرش «سید محمدتقی معین دفتر» از صاحب‎منصبان آستان قدس رضوی بود و مادرش بی‎بی «حرمت» از بانوان محترم خاندانش. اقوام عماد به‎ویژه از طرف مادری اهل ذوق و فضل و ادب بودند. پدرش نیز شعر می‌گفته و «معین» تخلص می‌کرده ولی اعتنایی به جمع اشعارش نداشته و از روی تفنن شعر می‌گفته است. همچنین صدای خوشی داشته است.<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref> عماد در سه‎سالگی مادر و در شش‎سالگی پدرش را از دست داد و پرورشش به عهده پدربزرگ (سید محمد اقتدار التولیه) و مادربزرگش (بی‎بی زهرا ملقب به بی‎بی عالم) از طرف مادری، افتاد. اقتدار التولیه هم در سیزده‎سالگی عماد، از دنیا رفت و عماد پیش بی‎بی عالم ماند.<ref>ر.ک: همان، ص16</ref> بی‎بی عالم، او را «آق عماد» صدا می‎زده است. عماد، در 29 سالگی مادربزرگش را هم از دست داد و این مصیبت برایش سخت دردناک بود. او در شعر «قصه‌های ناتمام» جایی که از مادر سخن می‌گوید، منظورش همین مادربزرگش، بی‎بی عالم است.<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>
    پدرش «سید محمدتقی معین دفتر» از صاحب‎منصبان آستان قدس رضوی بود و مادرش بی‎بی «حرمت» از بانوان محترم خاندانش. اقوام عماد به‌ویژه از طرف مادری اهل ذوق و فضل و ادب بودند. پدرش نیز شعر می‌گفته و «معین» تخلص می‌کرده ولی اعتنایی به جمع اشعارش نداشته و از روی تفنن شعر می‌گفته است. همچنین صدای خوشی داشته است.<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref> عماد در سه‎سالگی مادر و در شش‎سالگی پدرش را از دست داد و پرورشش به عهده پدربزرگ (سید محمد اقتدار التولیه) و مادربزرگش (بی‎بی زهرا ملقب به بی‎بی عالم) از طرف مادری، افتاد. اقتدار التولیه هم در سیزده‎سالگی عماد، از دنیا رفت و عماد پیش بی‎بی عالم ماند.<ref>ر.ک: همان، ص16</ref> بی‎بی عالم، او را «آق عماد» صدا می‎زده است. عماد، در 29 سالگی مادربزرگش را هم از دست داد و این مصیبت برایش سخت دردناک بود. او در شعر «قصه‌های ناتمام» جایی که از مادر سخن می‌گوید، منظورش همین مادربزرگش، بی‎بی عالم است.<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>


    عماد یک برادر و دو خواهر دارد که پدرشان یکی است ولی از طرف مادری با هم متفاوتند.<ref>ر.ک: همان</ref>
    عماد یک برادر و دو خواهر دارد که پدرشان یکی است ولی از طرف مادری با هم متفاوتند.<ref>ر.ک: همان</ref>