علم الطبيعة: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت')
    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
    خط ۴۲: خط ۴۲:
    او همچنین به بیان اصول اولین طبیعت می‌پردازد و بیان می‌دارد که این اصول، یا واحد هستند یا کثیر و اگر واحد باشند، یا بی‎حرکت هستند (چنان‎که پارمنیدس و ملیسوس بر آن بودند) یا در حرکت (چنان‎که علمای طبیعی و فیزیک بر آن هستند). در این میان، برخی هوا و برخی آب را اصل اولین دانسته‌اند. اگر اصل مورد بحث بیش از یکی باشد، یا باید متناهی باشد یا نامتناهی، اگر متناهی کثیر باشد، در آن صورت، دو یا سه یا چهار یا.... یک عدد دیگر است و اگر نامتناهی کثیر باشد، آنگاه، در نوع یکی، ولی در شکل یا فرم متفاوت است (مانند عقیده دموکریتوس) و یا در نوع نیز متفاوت و حتی ممکن است متضاد باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/96 ر.ک: همان، ص96]</ref>.
    او همچنین به بیان اصول اولین طبیعت می‌پردازد و بیان می‌دارد که این اصول، یا واحد هستند یا کثیر و اگر واحد باشند، یا بی‎حرکت هستند (چنان‎که پارمنیدس و ملیسوس بر آن بودند) یا در حرکت (چنان‎که علمای طبیعی و فیزیک بر آن هستند). در این میان، برخی هوا و برخی آب را اصل اولین دانسته‌اند. اگر اصل مورد بحث بیش از یکی باشد، یا باید متناهی باشد یا نامتناهی، اگر متناهی کثیر باشد، در آن صورت، دو یا سه یا چهار یا.... یک عدد دیگر است و اگر نامتناهی کثیر باشد، آنگاه، در نوع یکی، ولی در شکل یا فرم متفاوت است (مانند عقیده دموکریتوس) و یا در نوع نیز متفاوت و حتی ممکن است متضاد باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/96 ر.ک: همان، ص96]</ref>.


    وی در این کتاب، استدلالاتی علیه واحد بودن هستی ارائه می‌کند، نظریات فلاسفه طبیعی را بیان می‌دارد و نشان می‌دهد که این فیسلوفان در تبیین قضیه دارای دو موضع هستند. همچنین در این اثر بیان می‎شود که تمامی اندیشمندان «ضدین» را از اصول می‌دانند؛ چه آنها که وجود مطلق را به‎عنوان موجودی واحد و بی‎حرکت توصیف می‌کنند و چه آنان که گشادگی و تراکم را در زمره اصول به کار می‎برند. مباحث دیگر این کتاب، درباره تعداد اصول اولیه و طبیعت آنها و بیان تکوین از وجود و لاوجود و توضیح درباره ماده، صورت و عدم است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/98 ر.ک: همان، ص98-122]</ref>.
    وی در این کتاب، استدلالاتی علیه واحد بودن هستی ارائه می‌کند، نظریات فلاسفه طبیعی را بیان می‌دارد و نشان می‌دهد که این فیسلوفان در تبیین قضیه دارای دو موضع هستند. همچنین در این اثر بیان می‌شود که تمامی اندیشمندان «ضدین» را از اصول می‌دانند؛ چه آنها که وجود مطلق را به‎عنوان موجودی واحد و بی‎حرکت توصیف می‌کنند و چه آنان که گشادگی و تراکم را در زمره اصول به کار می‎برند. مباحث دیگر این کتاب، درباره تعداد اصول اولیه و طبیعت آنها و بیان تکوین از وجود و لاوجود و توضیح درباره ماده، صورت و عدم است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/98 ر.ک: همان، ص98-122]</ref>.


    کتاب دوم، درباره معرفت و تبیین طبیعت است. مهم‎ترین مباحثی که در این کتاب وجود دارد، بحث از طبیعت و صناعت، شناخت طبیعت و معارف وابسته به آن، علت و شرایط ضرورت، بیان نظریات درباره بخت و امر خودبه‎خودی و صحبت از وجود یا عدم وجود بخت و اتفاق و بیان خصوصیات آن و تفاوت بخت و امر خودبه‎خودی و... است. نویسنده، همچنین به بیان انواع چهارگانه علت و ضرورت شناخت آنها برای عالم طبیعی و فرایندهای طبیعی و غایات آنها و ضرورت ارتباط بین غایت و امر طبیعی صحبت می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/122 ر.ک: همان، ص122-152]</ref>.
    کتاب دوم، درباره معرفت و تبیین طبیعت است. مهم‎ترین مباحثی که در این کتاب وجود دارد، بحث از طبیعت و صناعت، شناخت طبیعت و معارف وابسته به آن، علت و شرایط ضرورت، بیان نظریات درباره بخت و امر خودبه‎خودی و صحبت از وجود یا عدم وجود بخت و اتفاق و بیان خصوصیات آن و تفاوت بخت و امر خودبه‎خودی و... است. نویسنده، همچنین به بیان انواع چهارگانه علت و ضرورت شناخت آنها برای عالم طبیعی و فرایندهای طبیعی و غایات آنها و ضرورت ارتباط بین غایت و امر طبیعی صحبت می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/122 ر.ک: همان، ص122-152]</ref>.
    خط ۶۲: خط ۶۲:
    در مجموع، مباحث کتاب چهارم، حول چیستی مکان، طبقه‎بندی آن، ماده یا صورت بودنش، امکان یا امتناع وجود مکان در خودش یا مکانی دیگر، معنای خلأ و بیان نظرات مختلف در آن، عدم امکان وجود خلأ مجزای از جسم، عدم وجود خلأ در اجسام، تعریف زمان، تردید درباره وجود آن، بیان صفات گوناگونش و... می‎چرخد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/181 ر.ک: همان، ص181-236]</ref>.
    در مجموع، مباحث کتاب چهارم، حول چیستی مکان، طبقه‎بندی آن، ماده یا صورت بودنش، امکان یا امتناع وجود مکان در خودش یا مکانی دیگر، معنای خلأ و بیان نظرات مختلف در آن، عدم امکان وجود خلأ مجزای از جسم، عدم وجود خلأ در اجسام، تعریف زمان، تردید درباره وجود آن، بیان صفات گوناگونش و... می‎چرخد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/181 ر.ک: همان، ص181-236]</ref>.


    از کتاب پنجم تا هشتم، مباحث مربوط به حرکت مطرح می‎شوند و در آنها به‎ترتیب از طبقه‎بندی حرکات، پیوستگی حرکت، علت آن و جاودانگی‌اش صحبت می‎شود. در طبقه‎بندی حرکات، انواع تغییرات و فرایندها شرح داده می‎شوند و اقسام حرکت و حرکت‎ناپذیران (اشیای ثابت) بیان می‌گردد. همچنین مقولاتی مانند باهم بودن، جدا بودن، در تماس بودن، میانه، متوالی، مجاورت و در پیوستگی بودن توضیح می‎یابند. نویسنده، سپس وحدت و کثرت حرکات را شرح می‌دهد و پس از آن به بیان تضاد در حرکات و همچنین تضاد میان حرکت و سکون می‌پردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/237 ر.ک: همان، ص237-265]</ref>.
    از کتاب پنجم تا هشتم، مباحث مربوط به حرکت مطرح می‌شوند و در آنها به‎ترتیب از طبقه‎بندی حرکات، پیوستگی حرکت، علت آن و جاودانگی‌اش صحبت می‌شود. در طبقه‎بندی حرکات، انواع تغییرات و فرایندها شرح داده می‌شوند و اقسام حرکت و حرکت‎ناپذیران (اشیای ثابت) بیان می‌گردد. همچنین مقولاتی مانند باهم بودن، جدا بودن، در تماس بودن، میانه، متوالی، مجاورت و در پیوستگی بودن توضیح می‎یابند. نویسنده، سپس وحدت و کثرت حرکات را شرح می‌دهد و پس از آن به بیان تضاد در حرکات و همچنین تضاد میان حرکت و سکون می‌پردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/237 ر.ک: همان، ص237-265]</ref>.


    او درباره ضدیت حرکت و سکون می‌نویسد: مطلقا هر حرکتی در ضدیت با حرکت دیگر است، اما سکون نیز در تقابل با حرکت است. فقط سکون عدم است، ولی عدم نیز می‌تواند در برخی وجوه، ضد به حساب آید<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/260 ر.ک: همان، ص260]</ref>.
    او درباره ضدیت حرکت و سکون می‌نویسد: مطلقا هر حرکتی در ضدیت با حرکت دیگر است، اما سکون نیز در تقابل با حرکت است. فقط سکون عدم است، ولی عدم نیز می‌تواند در برخی وجوه، ضد به حساب آید<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/260 ر.ک: همان، ص260]</ref>.
    خط ۶۸: خط ۶۸:
    مهم‎ترین مبحث در پیوستگی حرکات، بحث از موجودیت پیوسته بی‌نهایت، پیوستگی زمان و مقادیر فضایی، لحظات حرکت و سکون در زمان، قسمت‎پذیری امر متحرک، آغاز و پایان تغییرات، زمان تغییر، تناهی و عدم تناهی حرکت، ابطال نظریه تقدم تجزیه بر حرکت و بیان سکون، است؛ همچنین بیان این نکته که آنچه بدون اجزاء باشد، امکان حرکت ندارد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/265 ر.ک: همان، ص265-303]</ref>.
    مهم‎ترین مبحث در پیوستگی حرکات، بحث از موجودیت پیوسته بی‌نهایت، پیوستگی زمان و مقادیر فضایی، لحظات حرکت و سکون در زمان، قسمت‎پذیری امر متحرک، آغاز و پایان تغییرات، زمان تغییر، تناهی و عدم تناهی حرکت، ابطال نظریه تقدم تجزیه بر حرکت و بیان سکون، است؛ همچنین بیان این نکته که آنچه بدون اجزاء باشد، امکان حرکت ندارد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/265 ر.ک: همان، ص265-303]</ref>.


    درباره علت حرکت، نویسنده از این بحث می‌کند که هر حرکتی را محرکی است و این دو همراه هم هستند. در این کتاب (کتاب هفتم)، همچنین مقایسه حرکات و تناسبشان نیز بیان می‎شوند و ارتباط دگرگونی‎ها با کیفیات محسوس توضیح می‎یابند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/304 ر.ک: همان، ص304-325]</ref>.
    درباره علت حرکت، نویسنده از این بحث می‌کند که هر حرکتی را محرکی است و این دو همراه هم هستند. در این کتاب (کتاب هفتم)، همچنین مقایسه حرکات و تناسبشان نیز بیان می‌شوند و ارتباط دگرگونی‎ها با کیفیات محسوس توضیح می‎یابند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/304 ر.ک: همان، ص304-325]</ref>.


    حرکت، ممکن است واحد در جنس باشد یا در نوع یا در عدد. حرکت واحد در جنس هنگامی است که در همان مقوله واقع شود؛ مثلاًدر جوهر یا در کیف یا هر مقوله دیگری که قابل حرکت است. همچنین حرکت می‌تواند واحد در نوع باشد، هنگامی که از یک مماثل به مماثل آن در نوع، حرکت کنیم؛ مثلاًاز سپیدی به سیاهی یا از حُسن به قبح و..<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/306 ر.ک: همان، ص306]</ref>.
    حرکت، ممکن است واحد در جنس باشد یا در نوع یا در عدد. حرکت واحد در جنس هنگامی است که در همان مقوله واقع شود؛ مثلاًدر جوهر یا در کیف یا هر مقوله دیگری که قابل حرکت است. همچنین حرکت می‌تواند واحد در نوع باشد، هنگامی که از یک مماثل به مماثل آن در نوع، حرکت کنیم؛ مثلاًاز سپیدی به سیاهی یا از حُسن به قبح و..<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/306 ر.ک: همان، ص306]</ref>.