الصواعق الإلهية في الرد علی الوهابية (نجدی): تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
    خط ۳۸: خط ۳۸:
    [[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|سلیمان بن ‎عبدالوهاب]] رفتار وهابیان را به خوارج‎ تشبیه‎ کرده و برای اثبات دیدگاه خود به سخنان ابن ‎عباس و ابن ‎عمر استناد جسته است. از ابن ‎عباس نقل کرده که: «مثل خوارج نباشید که به ‎جهت جهل‎ و تأویل‎ آیات قرآنیِ مربوط به مشرکین‎ و اهل‎ کتاب، خون مسلمانان را ریختند و اموال آنان را غارت کردند». از ابن ‎عمر نیز نقل کرده: «خوارج شرورترین افرادند که آیات نازل‎شده درباره کفار‎ را‎ بر مسلمانان منطبق ساختند»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46805/187 ر.ک: فرمانیان، مهدی، ص‎187]</ref>‎.
    [[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|سلیمان بن ‎عبدالوهاب]] رفتار وهابیان را به خوارج‎ تشبیه‎ کرده و برای اثبات دیدگاه خود به سخنان ابن ‎عباس و ابن ‎عمر استناد جسته است. از ابن ‎عباس نقل کرده که: «مثل خوارج نباشید که به ‎جهت جهل‎ و تأویل‎ آیات قرآنیِ مربوط به مشرکین‎ و اهل‎ کتاب، خون مسلمانان را ریختند و اموال آنان را غارت کردند». از ابن ‎عمر نیز نقل کرده: «خوارج شرورترین افرادند که آیات نازل‎شده درباره کفار‎ را‎ بر مسلمانان منطبق ساختند»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46805/187 ر.ک: فرمانیان، مهدی، ص‎187]</ref>‎.


    [[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|سلیمان بن ‎عبدالوهاب]] در فصل بعدی، خواننده را به این نکته توجه می‎دهد که از قرآن و سیره و سنّت رسول خدا این مطلب‎ به‎ دست‎ می‎آید که ایمان و نفاق در یک نفر قابل جمع است. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن ‎تیمیه]] گفته: می‎شود در قلب مسلمانی هم مقداری ایمان، هم مقداری کفر و هم‎ مقداری‎ نفاق باشد و این فرد، مسلمان است، به شرط آنکه کفرش او را تماماً از اسلام خارج نکند؛ زیرا پیامبر(ص) با عبدالله بن‎ ابی که مشهورترین منافق مدینه بود، معامله مسلمان‎ کرد‎ و تمام‎ حقوق اسلامی‎ را بر او مترتب می‌ساخت. پیامبر(ص) فرمودند که هرکس شهادتین را بگوید، خونش محترم است؛ حتی اگر این شهادتین، منافقانه‎ باشد‎ باز‎ حقن دماء می‎آورد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46805/194 ر.ک: همان، ص‎195-194] </ref>‎.
    [[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|سلیمان بن ‎عبدالوهاب]] در فصل بعدی، خواننده را به این نکته توجه می‎دهد که از قرآن و سیره و سنّت رسول خدا این مطلب‎ به‎ دست‎ می‎آید که ایمان و نفاق در یک نفر قابل جمع است. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن ‎تیمیه]] گفته: می‌شود در قلب مسلمانی هم مقداری ایمان، هم مقداری کفر و هم‎ مقداری‎ نفاق باشد و این فرد، مسلمان است، به شرط آنکه کفرش او را تماماً از اسلام خارج نکند؛ زیرا پیامبر(ص) با عبدالله بن‎ ابی که مشهورترین منافق مدینه بود، معامله مسلمان‎ کرد‎ و تمام‎ حقوق اسلامی‎ را بر او مترتب می‌ساخت. پیامبر(ص) فرمودند که هرکس شهادتین را بگوید، خونش محترم است؛ حتی اگر این شهادتین، منافقانه‎ باشد‎ باز‎ حقن دماء می‎آورد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46805/194 ر.ک: همان، ص‎195-194] </ref>‎.


    در ادامه [[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|سلیمان‎ بن ‎عبدالوهاب‎]] برای چندمین بار به خواننده تذکر می‎دهد که برادرش مجتهد مسلَّم نیست و شرایط اجتهاد در او وجود ندارد. لذا‎ استنباط‎ افرادی‎ مثل محمد بن ‎عبدالوهاب اعتباری ندارد و نباید حُکّام بر اساس آن‎ عملی را انجام دهند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46805/195 ر.ک: همان، ص‎195]</ref>‎.  
    در ادامه [[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|سلیمان‎ بن ‎عبدالوهاب‎]] برای چندمین بار به خواننده تذکر می‎دهد که برادرش مجتهد مسلَّم نیست و شرایط اجتهاد در او وجود ندارد. لذا‎ استنباط‎ افرادی‎ مثل محمد بن ‎عبدالوهاب اعتباری ندارد و نباید حُکّام بر اساس آن‎ عملی را انجام دهند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46805/195 ر.ک: همان، ص‎195]</ref>‎.  


    [[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|شیخ سلیمان بن ‎عبدالوهاب]] در بخش بعدی کتاب خود به اصل دیگری برای منع‎ تکفیر‎ مسلمانان‎ اشاره می‌کند و می‌نویسد: یکی از ادله ناصواب‎ بودن عقیده وهابیان این است‎ که‎ پیامبر(ص) فرمود: «تدرأ الحدود بالشبهات» و [[نووی، یحیی بن شرف|نووی]] در شرح آن می‎‎نویسد که هرکس از اهل بدعت‎ از‎ فرق‎ اسلامی به‎سبب استناد به آیه یا روایتی، امر بر آن ملتبس شد‎، محکوم‎ به‎ کفر نمی‎شود و این همان چیزی است که ابن‎ تیمیه هم پذیرفته است.  
    [[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|شیخ سلیمان بن ‎عبدالوهاب]] در بخش بعدی کتاب خود به اصل دیگری برای منع‎ تکفیر‎ مسلمانان‎ اشاره می‌کند و می‌نویسد: یکی از ادله ناصواب‎ بودن عقیده وهابیان این است‎ که‎ پیامبر(ص) فرمود: «تدرأ الحدود بالشبهات» و [[نووی، یحیی بن شرف|نووی]] در شرح آن می‎‎نویسد که هرکس از اهل بدعت‎ از‎ فرق‎ اسلامی به‎سبب استناد به آیه یا روایتی، امر بر آن ملتبس شد‎، محکوم‎ به‎ کفر نمی‌شود و این همان چیزی است که ابن‎ تیمیه هم پذیرفته است.  


    [[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|سلیمان]] در ادامه‎ به‎ طرف‎داران‎ محمد بن‎ عبدالوهاب می‌گوید: آیا باز هم خیال می‌کنید صدا زدن غائب، کفر اکبر است‎، ولی‎ ائمه اسلام آن را نفهمیدند و فقط شما فهمیدید؟! آیا خیال می‌کنید به صرف بیان‎ عقیده‎ خود‎ برای مخالف، حجت بر آنان تمام شد و چون حجت را - یعنی حرف شما را‎ شنیدند - تمام کردید و نپذیرفتند، باید آنان را به قتل برسانید؟<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46805/195 ر.ک: همان]</ref>‎.  
    [[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|سلیمان]] در ادامه‎ به‎ طرف‎داران‎ محمد بن‎ عبدالوهاب می‌گوید: آیا باز هم خیال می‌کنید صدا زدن غائب، کفر اکبر است‎، ولی‎ ائمه اسلام آن را نفهمیدند و فقط شما فهمیدید؟! آیا خیال می‌کنید به صرف بیان‎ عقیده‎ خود‎ برای مخالف، حجت بر آنان تمام شد و چون حجت را - یعنی حرف شما را‎ شنیدند - تمام کردید و نپذیرفتند، باید آنان را به قتل برسانید؟<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46805/195 ر.ک: همان]</ref>‎.  
    خط ۴۸: خط ۴۸:
    مؤلف‎ در ادامه مباحث خویش، به تعدادی از روایات نبوی استناد جسته که می‎توان در‎ ردّ‎ و نقد افکار وهابیان از آنها استفاده کرد. در [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] آمده است‎ که‎ پیامبر(ص)‎ فرمود: «و لايزال أمر هذه الأمّة مستقيماً حتّی تقوم السّاعة».  
    مؤلف‎ در ادامه مباحث خویش، به تعدادی از روایات نبوی استناد جسته که می‎توان در‎ ردّ‎ و نقد افکار وهابیان از آنها استفاده کرد. در [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] آمده است‎ که‎ پیامبر(ص)‎ فرمود: «و لايزال أمر هذه الأمّة مستقيماً حتّی تقوم السّاعة».  


    این حدیث نشان می‎دهد که امت اسلام هیچ‎گاه به بلاد شرک و کفر‎ تبدیل‎ نخواهد شد؛ در‎حالی‎که شما می‌گویید تمام بلاد مسلمانان را شرک و کفر اکبر فرا‎گرفته است. اگر بگویید‎ ‎پیامبر‎ فرموده: امت من به 73 فرقه تقسیم می‎شوند که فقط یکی اهل‎ نجات‎ و فرقه ناجیه است، جواب گوییم: اتفاقاً این‎ روایت‎ مؤید‎ سخن ماست که نشان می‎دهد اگرچه بیشتر‎ از‎ هفتاد فرقه از فرقه‎های اسلام بدعت‎گذارند و در آتش، اما از امت اسلام خارج‎ نمی‎شوند‎ و امت محمد محسوب می‎شوند. آیا‎ مگر‎ ظالمان از‎ امت‎ اسلام‎ به جهنم نمی‎روند؛ در‎حالی‎که قطعاً مسلمان‎ محسوب‎ می‎شوند. پس صرف اهل جهنم بودن، دلیل بر مسلمان نبودن در این‎ دنیا‎ نیست<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46805/195 ر.ک: همان، ص‎196-195]</ref>‎.  
    این حدیث نشان می‎دهد که امت اسلام هیچ‎گاه به بلاد شرک و کفر‎ تبدیل‎ نخواهد شد؛ در‎حالی‎که شما می‌گویید تمام بلاد مسلمانان را شرک و کفر اکبر فرا‎گرفته است. اگر بگویید‎ ‎پیامبر‎ فرموده: امت من به 73 فرقه تقسیم می‌شوند که فقط یکی اهل‎ نجات‎ و فرقه ناجیه است، جواب گوییم: اتفاقاً این‎ روایت‎ مؤید‎ سخن ماست که نشان می‎دهد اگرچه بیشتر‎ از‎ هفتاد فرقه از فرقه‎های اسلام بدعت‎گذارند و در آتش، اما از امت اسلام خارج‎ نمی‌شوند‎ و امت محمد محسوب می‌شوند. آیا‎ مگر‎ ظالمان از‎ امت‎ اسلام‎ به جهنم نمی‎روند؛ در‎حالی‎که قطعاً مسلمان‎ محسوب‎ می‌شوند. پس صرف اهل جهنم بودن، دلیل بر مسلمان نبودن در این‎ دنیا‎ نیست<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46805/195 ر.ک: همان، ص‎196-195]</ref>‎.  


    نویسنده کتاب، در فصل بعد به اوصاف اهل شرک‎ می‌پردازد‎ و می‌نویسد: آنچه از قرآن‎ درباره‎ شرک می‎توان فهمید، آن است که اهل شرک به اشیا یا افرادی صفت الوهیت داده و تصریح کرده‌اند که آنها اله خود هستند و اله واحد را صراحتاً انکار می‌کردند. لذا خدای‎ متعال‎ به آنان نهیب زد که برای من، مثل و ندّ قرار ندهید. بر همین اساس باید گفت اگر این امور شرک هم باشد، از مصادیق شرک اصغر است. عده‌ای از علما‎ آن‎ را از‎ مصادیق شرک ندانسته و فقط آن را فعل حرام دانسته و برخی حکم به کراهت داده‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46805/197 ر.ک: همان، ص197]</ref>‎.  
    نویسنده کتاب، در فصل بعد به اوصاف اهل شرک‎ می‌پردازد‎ و می‌نویسد: آنچه از قرآن‎ درباره‎ شرک می‎توان فهمید، آن است که اهل شرک به اشیا یا افرادی صفت الوهیت داده و تصریح کرده‌اند که آنها اله خود هستند و اله واحد را صراحتاً انکار می‌کردند. لذا خدای‎ متعال‎ به آنان نهیب زد که برای من، مثل و ندّ قرار ندهید. بر همین اساس باید گفت اگر این امور شرک هم باشد، از مصادیق شرک اصغر است. عده‌ای از علما‎ آن‎ را از‎ مصادیق شرک ندانسته و فقط آن را فعل حرام دانسته و برخی حکم به کراهت داده‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46805/197 ر.ک: همان، ص197]</ref>‎.  


    آخرین فصل کتاب، اختصاص به اوصاف ‎‎مسلمان‎ دارد که شیخ سلیمان با ذکر 52 روایت از رسول خدا به اثبات‎ می‎رساند‎ که‎ اسلام به گفتن شهادتین ثابت می‎شود و صرف بیان شهادتین، حتی اگر به‎ جهت ترس یا نفاق‎ باشد، باعث احترام خون، مال، ناموس و آبروی گوینده آن می‎شود و تنها با انکار‎ ضروری دین، این فرد‎ از‎ امت اسلام خارج می‎شود؛ آن‎هم به حکم مجتهد مسلَّم و نه به حکم کسی که در اجتهاد او شک وجود دارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46805/198 ر.ک: همان، ص198]</ref>.
    آخرین فصل کتاب، اختصاص به اوصاف ‎‎مسلمان‎ دارد که شیخ سلیمان با ذکر 52 روایت از رسول خدا به اثبات‎ می‎رساند‎ که‎ اسلام به گفتن شهادتین ثابت می‌شود و صرف بیان شهادتین، حتی اگر به‎ جهت ترس یا نفاق‎ باشد، باعث احترام خون، مال، ناموس و آبروی گوینده آن می‌شود و تنها با انکار‎ ضروری دین، این فرد‎ از‎ امت اسلام خارج می‌شود؛ آن‎هم به حکم مجتهد مسلَّم و نه به حکم کسی که در اجتهاد او شک وجود دارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46805/198 ر.ک: همان، ص198]</ref>.


    مؤلف‎ کتاب، احادیث این بخش را بدون هیچ توضیحی ذکر کرده و شاید دلیل آن وضوح بسیار زیاد این احادیث است که خواننده خود به مضمون آن دست می‎یابد. آخرین حدیثی که‎ [[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|سلیمان‎ بن‎ عبدالوهاب]] ذکر می‌کند، حدیث معروف «سباب المسلم فسوق و قتاله كفر» است، تا به طرف‎داران محمد بن‎ عبدالوهاب بفهماند آن کسی که کافر است، طبق تصریح رسول خدا، شما هستید‎ که‎ مسلمانان را می‌کشید، نه مسلمانانی که نماز می‎خوانند و روزه می‌گیرند و فقط ایرادشان این است که حرف شما را نمی‌پذیرند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46805/198 ر.ک: همان]</ref>‎.
    مؤلف‎ کتاب، احادیث این بخش را بدون هیچ توضیحی ذکر کرده و شاید دلیل آن وضوح بسیار زیاد این احادیث است که خواننده خود به مضمون آن دست می‎یابد. آخرین حدیثی که‎ [[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|سلیمان‎ بن‎ عبدالوهاب]] ذکر می‌کند، حدیث معروف «سباب المسلم فسوق و قتاله كفر» است، تا به طرف‎داران محمد بن‎ عبدالوهاب بفهماند آن کسی که کافر است، طبق تصریح رسول خدا، شما هستید‎ که‎ مسلمانان را می‌کشید، نه مسلمانانی که نماز می‎خوانند و روزه می‌گیرند و فقط ایرادشان این است که حرف شما را نمی‌پذیرند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46805/198 ر.ک: همان]</ref>‎.