المسائل الخلافية بين الأشاعرة و الماتريدية: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت')
    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ر' به 'ی‌ر')
    خط ۵۴: خط ۵۴:
    نویسنده در مقدمه‌اش در توضیح دو امام اهل سنت و طرف‎دارانشان می‌نویسد: تمام عقاید اهل سنت و جماعت حول کلمات دو قطب، یعنی ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی، دور می‎زند. وی سپس درباره عقاید بلاد خراسان و عراق و... توضیح می‌دهد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24472/1/81 ر.ک: همان، ص81-82]</ref>.
    نویسنده در مقدمه‌اش در توضیح دو امام اهل سنت و طرف‎دارانشان می‌نویسد: تمام عقاید اهل سنت و جماعت حول کلمات دو قطب، یعنی ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی، دور می‎زند. وی سپس درباره عقاید بلاد خراسان و عراق و... توضیح می‌دهد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24472/1/81 ر.ک: همان، ص81-82]</ref>.


    او اختلافات میان این دو را مانند اختلاف رأی شافعی و حنفی می‌شمارد که غیر مضر بوده و موجب تکفیر دیگری نمی‌گردد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24472/1/83 ر.ک: همان، ص83]</ref>. در کل، اختلاف میان اشعری و ابومنصور، یا به لفظ مراجعه می‎کند یا به معنی و ازآن‎رو که لفظ، طریقی است برای درک و بیان معنی، اختلافات لفظی (تعیین مراد از الفاظ و فهم وجه استعمال) در این قسم مقدم شده است. با تحقیق در این مسائل، نزاع و اختلاف رفع می‌شود. در اختلافات معنوی نیز، پس از دقت نظر و قضاوت منصفانه به این می‎رسیم که اختلاف در حدی نیست که موجب کفر و بدعت ‎گردد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24472/1/83 ر.ک: همان]</ref>.
    او اختلافات میان این دو را مانند اختلاف رأی شافعی و حنفی می‌شمارد که غیر مضر بوده و موجب تکفیر دیگری نمی‌گردد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24472/1/83 ر.ک: همان، ص83]</ref>. در کل، اختلاف میان اشعری و ابومنصور، یا به لفظ مراجعه می‎کند یا به معنی و ازآن‎رو که لفظ، طریقی است برای درک و بیان معنی، اختلافات لفظی (تعیین مراد از الفاظ و فهم وجه استعمال) در این قسم مقدم شده است. با تحقیق در این مسائل، نزاع و اختلاف رفع می‌شود. در اختلافات معنوی نیز، پس از دقت نظر و قضاوت منصفانه به این می‌رسیم که اختلاف در حدی نیست که موجب کفر و بدعت ‎گردد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24472/1/83 ر.ک: همان]</ref>.


    ===نظم الفرائد و جمع الفوائد في بيان المسائل التي وقع فيها الاختلاف بين الماتريدية و الأشعرية في العقائد مع ذكر أدلة الفريقين===
    ===نظم الفرائد و جمع الفوائد في بيان المسائل التي وقع فيها الاختلاف بين الماتريدية و الأشعرية في العقائد مع ذكر أدلة الفريقين===
    خط ۶۴: خط ۶۴:
    همچنین، جلال‎الدین محمد بن اسعد دوانی در «شرح [العقيدة] العضدية» می‌نویسد: وعد، حقی است برای بندگان که خداوند به‎عنوان پاداش برخی اعمال آنان، بر گردن خودش گذاشته، ولی وعید حقی است برای خداوند بر گردن بندگان و خداوند می‌تواند آن را استیفا کند (یعنی بنده را تنبیه و عذاب کند) یا ببخشاید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24472/1/211 ر.ک: همان، ص211-212]</ref>.
    همچنین، جلال‎الدین محمد بن اسعد دوانی در «شرح [العقيدة] العضدية» می‌نویسد: وعد، حقی است برای بندگان که خداوند به‎عنوان پاداش برخی اعمال آنان، بر گردن خودش گذاشته، ولی وعید حقی است برای خداوند بر گردن بندگان و خداوند می‌تواند آن را استیفا کند (یعنی بنده را تنبیه و عذاب کند) یا ببخشاید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24472/1/211 ر.ک: همان، ص211-212]</ref>.


    در «الحاشية الخلخالية» در پاسخ دوانی گفته شده: طبق آیات 93 و 123سوره نساء، 17 غافر و 7 زلزال ثابت شده که خدای متعال، جزای وعید را به مستحقین می‎رساند و لازمه قبول مضمون این آیات این است که عفو گنهکارانی که در علم الهی مشمول بخشش شده‌اند با دلیل تخصیص بخورد؛ شیوه تخصیص می‌تواند چنین باشد که گنهکاری که بخشیده شده، در صورتی داخل در عمومات برخی آیات دیگر مانند آیه 48 سوره نساء (که در آن وعده آمرزش گناهان به‎جز شرک، داده شده) و 83 زمر (که خداوند فرموده حتما تمامی گناهان را خواهد بخشید) و 6 رعد خواهد بود، که از عمومات وعید خارج بوده و داخل در عمومات وعد باشد [یعنی عمومات آیات مذکور در بخشش گناهان، شخص گنهکار را داخل در وعده بخشش گناهانش قرار می‌دهد] که در این صورت، از عدم عقاب این شخص، خلافی در وعید الهی رخ نداده است. طبق این سخن اساسا نیازی به این نیست که معتقد شویم، خلف وعید نقص نیست و..<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24472/1/212 ر.ک: همان، ص212-213]</ref>.
    در «الحاشية الخلخالية» در پاسخ دوانی گفته شده: طبق آیات 93 و 123سوره نساء، 17 غافر و 7 زلزال ثابت شده که خدای متعال، جزای وعید را به مستحقین می‌رساند و لازمه قبول مضمون این آیات این است که عفو گنهکارانی که در علم الهی مشمول بخشش شده‌اند با دلیل تخصیص بخورد؛ شیوه تخصیص می‌تواند چنین باشد که گنهکاری که بخشیده شده، در صورتی داخل در عمومات برخی آیات دیگر مانند آیه 48 سوره نساء (که در آن وعده آمرزش گناهان به‎جز شرک، داده شده) و 83 زمر (که خداوند فرموده حتما تمامی گناهان را خواهد بخشید) و 6 رعد خواهد بود، که از عمومات وعید خارج بوده و داخل در عمومات وعد باشد [یعنی عمومات آیات مذکور در بخشش گناهان، شخص گنهکار را داخل در وعده بخشش گناهانش قرار می‌دهد] که در این صورت، از عدم عقاب این شخص، خلافی در وعید الهی رخ نداده است. طبق این سخن اساسا نیازی به این نیست که معتقد شویم، خلف وعید نقص نیست و..<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24472/1/212 ر.ک: همان، ص212-213]</ref>.


    فخر رازی هم در این ارتباط می‌نویسد: اگر بتوانیم بگوییم خلف وعید به غرض کرم الهی، جایز است، ممکن است در جای دیگر هم مثلاًبگوییم: خلف در قصص قرآنی (یعنی اسطوره بودن آن) به غرض مصلحت [مثلاًحصول تربیت اجتماعی و...] جایز است و فتح باب چنین سخنانی منجر به طعن در قرآن و کل شریعت خواهد شد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24472/1/213 ر.ک: همان، ص213]</ref>.
    فخر رازی هم در این ارتباط می‌نویسد: اگر بتوانیم بگوییم خلف وعید به غرض کرم الهی، جایز است، ممکن است در جای دیگر هم مثلاًبگوییم: خلف در قصص قرآنی (یعنی اسطوره بودن آن) به غرض مصلحت [مثلاًحصول تربیت اجتماعی و...] جایز است و فتح باب چنین سخنانی منجر به طعن در قرآن و کل شریعت خواهد شد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24472/1/213 ر.ک: همان، ص213]</ref>.