الإشارة في أصول الكلام للإمام فخرالدين محمد بن عمر بن الحسين الرازي: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
    جز (جایگزینی متن - 'ب‎ه' به 'ب‌ه')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۴۴: خط ۴۴:


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    این اثر، همان طور که از نام آن (الإشارة) برمی‎آید، مقدمه‌ای است برای طالبان معرفت در علوم کلام و اصول دین. دکتر اکرم موصلی می‎گوید: پرواضح است که این اثر از کتاب‎هایی است که در دوران پختگی نویسنده تألیف شده و همچنین روشن است که آن را بعد از کتاب «الأربعين» نوشته، به‎ویژه به این دلیل که بسیاری از عناوین موضوعات این اثر، عنوان‎های همان کتاب (الأربعين) است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/5 ر.ک: تقدیم دکتر اکرم عبدالوهاب موصلی، ص5]</ref>.
    این اثر، همان طور که از نام آن (الإشارة) برمی‎آید، مقدمه‌ای است برای طالبان معرفت در علوم کلام و اصول دین. دکتر اکرم موصلی می‎گوید: پرواضح است که این اثر از کتاب‌هایی است که در دوران پختگی نویسنده تألیف شده و همچنین روشن است که آن را بعد از کتاب «الأربعين» نوشته، به‎ویژه به این دلیل که بسیاری از عناوین موضوعات این اثر، عنوان‎های همان کتاب (الأربعين) است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/5 ر.ک: تقدیم دکتر اکرم عبدالوهاب موصلی، ص5]</ref>.


    همان گونه که دکتر علی فقیر می‌نویسد، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]]، در دوران اختلاط فرهنگ‎های مختلف و دیالوگ آنها باهم، زیست می‌کرده؛ ازاین‎رو، در کتاب‎های او و هم‎دوره‌ای‎هایش از فلاسفه، بحث از مطالبی یافت می‎شود که پیش از آن وجود نداشته است... [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] در دورانی که برخی از افراد امت اسلامی (مانند ابوداود در قول به حدوث قرآن در مقابله با مسیحیانی که قائل به قدم «كلمةالله»، یعنی عیسی بودند) مشغول به اختلافات بودند، حرف آخر (كلمة‎الفصل) را گفت تا فساد راه برخی را نشان دهد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/7 ر.ک: تقدیم دکتر علی فقیر، ص7-8]</ref>.
    همان گونه که دکتر علی فقیر می‌نویسد، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]]، در دوران اختلاط فرهنگ‎های مختلف و دیالوگ آنها باهم، زیست می‌کرده؛ ازاین‎رو، در کتاب‌های او و هم‎دوره‌ای‎هایش از فلاسفه، بحث از مطالبی یافت می‎شود که پیش از آن وجود نداشته است... [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] در دورانی که برخی از افراد امت اسلامی (مانند ابوداود در قول به حدوث قرآن در مقابله با مسیحیانی که قائل به قدم «كلمةالله»، یعنی عیسی بودند) مشغول به اختلافات بودند، حرف آخر (كلمة‎الفصل) را گفت تا فساد راه برخی را نشان دهد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/7 ر.ک: تقدیم دکتر علی فقیر، ص7-8]</ref>.


    به‎هرحال [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] این اثر را در بیان عقاید اهل سنت بر مذهب [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] نوشته است. شیوه وی در نگارش کتاب این است که در ابتدای هر باب یا فصل با عبارت «إعلم أن الحق...» نظر اهل سنت را بیان می‌کند (به‌استثنای مواردی که در میان خود سنی‎ها اختلاف نظر باشد). وی سپس متعرض نظریات مخالفان می‎شود و عادتش در بیان نظریات آنها، ذکر کلیات اعتقادی اهل آن فرقه است (البته گاهی آرای یک فرقه را به‎تفصیل بیان می‌کند؛ به این ترتیب که برخی از صاحبان آن آرا را با نام‎هایشان یاد می‌نماید). پس از این دو مرحله، رازی ادله هر مذهب یا نظر را ذکر می‌نماید، پس از آن به تحلیل آرا و مناقشه در آن‎ها می‌پردازد و دست آخر، آنچه را بدان معتقد است (هرچند مخالف نظر ائمه مذهبش باشد؛ البته در مواردی که باعث خروج از اصول اعتقاد مذهب نیست) ترجیح داده و ذکر می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/12 ر.ک: تمهید، ص12]</ref>.
    به‎هرحال [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] این اثر را در بیان عقاید اهل سنت بر مذهب [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] نوشته است. شیوه وی در نگارش کتاب این است که در ابتدای هر باب یا فصل با عبارت «إعلم أن الحق...» نظر اهل سنت را بیان می‌کند (به‌استثنای مواردی که در میان خود سنی‎ها اختلاف نظر باشد). وی سپس متعرض نظریات مخالفان می‎شود و عادتش در بیان نظریات آنها، ذکر کلیات اعتقادی اهل آن فرقه است (البته گاهی آرای یک فرقه را به‎تفصیل بیان می‌کند؛ به این ترتیب که برخی از صاحبان آن آرا را با نام‎هایشان یاد می‌نماید). پس از این دو مرحله، رازی ادله هر مذهب یا نظر را ذکر می‌نماید، پس از آن به تحلیل آرا و مناقشه در آن‎ها می‌پردازد و دست آخر، آنچه را بدان معتقد است (هرچند مخالف نظر ائمه مذهبش باشد؛ البته در مواردی که باعث خروج از اصول اعتقاد مذهب نیست) ترجیح داده و ذکر می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/12 ر.ک: تمهید، ص12]</ref>.
    خط ۵۴: خط ۵۴:
    البته باید در نظر داشت که اختصار در اینجا از باب اختصار در ذکر مسائل نیست، بلکه اکثر مسائل کلامی در آن ذکر شده است، بلکه اختصار در شبهات خصم و پاسخ به آنهاست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/15 ر.ک: همان، ص15]</ref>.
    البته باید در نظر داشت که اختصار در اینجا از باب اختصار در ذکر مسائل نیست، بلکه اکثر مسائل کلامی در آن ذکر شده است، بلکه اختصار در شبهات خصم و پاسخ به آنهاست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/15 ر.ک: همان، ص15]</ref>.


    نویسنده در مقدمه در رد اینکه این کتاب از کتاب‎های اولیه رازی باشد، شواهدی را از محتوای مطالب این اثر، سایر کتاب‎های او، ذکر این نکته از زبان [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] در هنگام بحث از برخی مسائل که مثلاً«این مطلب در کتاب‎های سابقم بیان شده است» و... ارائه می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/15 ر.ک: همان، ص15-19]</ref>.
    نویسنده در مقدمه در رد اینکه این کتاب از کتاب‌های اولیه رازی باشد، شواهدی را از محتوای مطالب این اثر، سایر کتاب‌های او، ذکر این نکته از زبان [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] در هنگام بحث از برخی مسائل که مثلاً«این مطلب در کتاب‌های سابقم بیان شده است» و... ارائه می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/15 ر.ک: همان، ص15-19]</ref>.


    [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] در تصحیح معاد جسمانی می‌نویسد: سابقا بیان کرده‌ایم که از معتقدات ما صحت اعاده معدوم است و دلیلمان بر این امر این است که اگر چنین نباشد باید معتقد باشیم محال است و محال بودن آن یا باید به‎خاطر حقیقت و ذات آن شیء معدوم‎شده باشد یا به دلیل امری که لازم حقیقت آن است یا به‎خاطر امری غیر لازم. دو مورد اول باطل است؛ چون مستلزم محال بودن وجود امثال آن شیء... است. صورت سوم، مستلزم آن است که با از میان رفتن آن امر غیر لازم، اعاده شیء معدم، ممکن شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/347 ر.ک: متن کتاب، ص347]</ref>. وی در این راستا اشکالی را هم بیان کرده و پاسخ می‎گوید و سپس می‌نویسد: حال که جواز اعاده ابدان و اجسام به دلیل عقلی ثابت شد، خوب است که بدانی تمام انبیا بر آن اتفاق دارند و از وقوعش خبر داده‌اند؛ هیچ‎یک از اصحاب شرایع و ارباب ادیان، منکر آن نیستند و صدق لهجه و وجوب تبعیت از سخن آنان را هم قبلا ثابت کرده‌ایم، پس اعتراف به معاد جسمانی و تصدیق به وقوعش واجب است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/349 ر.ک: همان، ص349]</ref>. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] سپس متفرعات اعتقاد به معاد جسمانی مانند حق بودن عذاب قبر، سؤال نکیر و منکر، میزان، حوض، صراط، سخن گفتن جوارح و مخلوق بودن بهشت و جهنم را با استناد به آیات، ذکر می‌کند و توضیح می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص347-355</ref>.
    [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] در تصحیح معاد جسمانی می‌نویسد: سابقا بیان کرده‌ایم که از معتقدات ما صحت اعاده معدوم است و دلیلمان بر این امر این است که اگر چنین نباشد باید معتقد باشیم محال است و محال بودن آن یا باید به‎خاطر حقیقت و ذات آن شیء معدوم‎شده باشد یا به دلیل امری که لازم حقیقت آن است یا به‎خاطر امری غیر لازم. دو مورد اول باطل است؛ چون مستلزم محال بودن وجود امثال آن شیء... است. صورت سوم، مستلزم آن است که با از میان رفتن آن امر غیر لازم، اعاده شیء معدم، ممکن شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/347 ر.ک: متن کتاب، ص347]</ref>. وی در این راستا اشکالی را هم بیان کرده و پاسخ می‎گوید و سپس می‌نویسد: حال که جواز اعاده ابدان و اجسام به دلیل عقلی ثابت شد، خوب است که بدانی تمام انبیا بر آن اتفاق دارند و از وقوعش خبر داده‌اند؛ هیچ‎یک از اصحاب شرایع و ارباب ادیان، منکر آن نیستند و صدق لهجه و وجوب تبعیت از سخن آنان را هم قبلا ثابت کرده‌ایم، پس اعتراف به معاد جسمانی و تصدیق به وقوعش واجب است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/349 ر.ک: همان، ص349]</ref>. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] سپس متفرعات اعتقاد به معاد جسمانی مانند حق بودن عذاب قبر، سؤال نکیر و منکر، میزان، حوض، صراط، سخن گفتن جوارح و مخلوق بودن بهشت و جهنم را با استناد به آیات، ذکر می‌کند و توضیح می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص347-355</ref>.
    خط ۶۳: خط ۶۳:
    فهرست‎های منابع و مطالب، در انتهای اثر ذکر شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/413 ر.ک: کتاب، ص413-425]</ref>.
    فهرست‎های منابع و مطالب، در انتهای اثر ذکر شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/413 ر.ک: کتاب، ص413-425]</ref>.


    محققان کتاب، پنج دلیل، از جمله وحدت سیاق عبارات این کتاب با سایر کتاب‎های رازی، ذکر نام پدرش در این اثر و... را برای صحت انتساب آن به نویسنده، ارائه می‌کنند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/13 ر.ک: تمهید، ص13-14]</ref>.
    محققان کتاب، پنج دلیل، از جمله وحدت سیاق عبارات این کتاب با سایر کتاب‌های رازی، ذکر نام پدرش در این اثر و... را برای صحت انتساب آن به نویسنده، ارائه می‌کنند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/13 ر.ک: تمهید، ص13-14]</ref>.


    در تحقیق این کتاب، از دو نسخه خطی استفاده شده است. نسخه‌ای که غالباً  در این اثر، اصل قرار گرفته با حرف «ص» رمزگذاری شده و نسخه دیگر با حرف «ب»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/19 ر.ک: همان، ص19-21]</ref>.
    در تحقیق این کتاب، از دو نسخه خطی استفاده شده است. نسخه‌ای که غالباً  در این اثر، اصل قرار گرفته با حرف «ص» رمزگذاری شده و نسخه دیگر با حرف «ب»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35745/1/19 ر.ک: همان، ص19-21]</ref>.