کلیات چهار مقاله: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ب‎ه' به 'ب‌ه')
    جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
    خط ۵۱: خط ۵۱:
    هریک از چهار مقاله کتاب، با مباحثى درباره فن یا علم مختص به آن مقاله آغاز و سپس ده تا دوازده حکایت خواندنى و غالباً  واقعى بیان می‎شود. لطف کتاب بیشتر به حکایت‎هاى آن است و توصیف‎هاى مندرج در برخى از آنها چنان زیبا و ماهرانه است که کتاب را یکى از شاهکارهاى ادب فارسى ساخته است، نظیر تأثیر قصیده «بوى جوى مولیان» رودکى بر امیر سامانى، رسیدن فرخى سیستانى نزد عمید اسعد و شعر سرودن فرخى درباره داغگاه امیر چغانى یا اینکه چگونه ابوعلی‎ سینا شاهزاده مالیخولیایى را درمان کرد<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=9254&&searchText= همان]</ref>.
    هریک از چهار مقاله کتاب، با مباحثى درباره فن یا علم مختص به آن مقاله آغاز و سپس ده تا دوازده حکایت خواندنى و غالباً  واقعى بیان می‎شود. لطف کتاب بیشتر به حکایت‎هاى آن است و توصیف‎هاى مندرج در برخى از آنها چنان زیبا و ماهرانه است که کتاب را یکى از شاهکارهاى ادب فارسى ساخته است، نظیر تأثیر قصیده «بوى جوى مولیان» رودکى بر امیر سامانى، رسیدن فرخى سیستانى نزد عمید اسعد و شعر سرودن فرخى درباره داغگاه امیر چغانى یا اینکه چگونه ابوعلی‎ سینا شاهزاده مالیخولیایى را درمان کرد<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=9254&&searchText= همان]</ref>.


    مقاله دوم کتاب به‎واسطه آنکه متضمن اسامی جمع بسیاری از شعرای قدیم ایرانی معاصر ملوک سامانی، غزنوی، خانیه، دیالمه، سلجوقیه، غوری و نیز مشتمل بر تراجم احوال چند نفر از مشاهیر ایشان، مانند رودکی، عنصری، فرخی، معزی، فردوسی، ازرقی، رشیدی و مسعود سعد سلمان می‎باشد، از حیث نظر ادبی اهمیتی عظیم دارد و مقاله سوم به‎واسطه اشتمال آن بر بعضی معلومات در خصوص عمر خیام که در این اواخر به‎واسطه ترجمه رباعیات او به غالب زبان‎های دیگر در اروپا و آمریکا شهرت فوق‎العاده یافته، دارای اهمیتی مخصوص است؛ زیراکه چهار مقاله، اولین کتابی است که ذکری از عمر خیام در آن شده؛ وانگهی مصنف خود معاصر او بوده و با وی ملاقات نموده است و همین حکایت چهار مقاله در باب پیشگویی عمر خیام که: «گور من در موضعی باشد که هر بهاری باد شمال بر من گل‎ افشان می‎کند» باعث شد که «انجمن عمر خیام» در لندن، بوته گل سرخی از نیشابور، از سر مقبره عمر خیام به دست آورده، آن را بر سر قبر فیتز جرالد شاعر معروف انگلیسی و بهترین مترجم رباعیات خیام، غرس نمود<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19756/1/2 ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه د - ‎ه]</ref>.
    مقاله دوم کتاب به‎واسطه آنکه متضمن اسامی جمع بسیاری از شعرای قدیم ایرانی معاصر ملوک سامانی، غزنوی، خانیه، دیالمه، سلجوقیه، غوری و نیز مشتمل بر تراجم احوال چند نفر از مشاهیر ایشان، مانند رودکی، عنصری، فرخی، معزی، فردوسی، ازرقی، رشیدی و مسعود سعد سلمان می‎باشد، از حیث نظر ادبی اهمیتی عظیم دارد و مقاله سوم به‎واسطه اشتمال آن بر بعضی معلومات در خصوص عمر خیام که در این اواخر به‎واسطه ترجمه رباعیات او به غالب زبان‎های دیگر در اروپا و آمریکا شهرت فوق‎العاده یافته، دارای اهمیتی مخصوص است؛ زیراکه چهار مقاله، اولین کتابی است که ذکری از عمر خیام در آن شده؛ وانگهی مصنف خود معاصر او بوده و با وی ملاقات نموده است و همین حکایت چهار مقاله در باب پیشگویی عمر خیام که: «گور من در موضعی باشد که هر بهاری باد شمال بر من گل‎ افشان می‌کند» باعث شد که «انجمن عمر خیام» در لندن، بوته گل سرخی از نیشابور، از سر مقبره عمر خیام به دست آورده، آن را بر سر قبر فیتز جرالد شاعر معروف انگلیسی و بهترین مترجم رباعیات خیام، غرس نمود<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19756/1/2 ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه د - ‎ه]</ref>.


    به‎واسطه اهمیت موضوع کتاب و صغر حجم آن و سهولت استنساخ آن، ظاهرا چهار مقاله از همان زمان تألیف، مشهور بوده و قبول عامه داشته است و غالب کتب تاریخ و ادب، مندرجات آن را نقل کرده‌اند. قدیمی‌ترین کتابی که از آن نقل نموده، «تاريخ طبرستان» محمد بن حسن بن اسفندیار است که در حدود سال 613ق، یعنی نزدیک شصت سال بعد از چهار مقاله، تألیف شده است. ابن ‎اسفندیار فصل متعلق به حکایت فردوسی و سلطان محمود را تماما از مصنف، با اسم و رسم، روایت کرده است؛ هرچند اسمی از خود چهار مقاله نبرده است. پس از آن تاریخ، در «تاریخ گزیده» و «تذکره دولت‎شاه» و «نگارستان» قاضی احمد غفاری و سایر کتب تاریخ و تذکره، فصول بسیاری از آن نقل کرده‌اند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19756/1/3 ر.ک: همان، صفحه ه]</ref>.
    به‎واسطه اهمیت موضوع کتاب و صغر حجم آن و سهولت استنساخ آن، ظاهرا چهار مقاله از همان زمان تألیف، مشهور بوده و قبول عامه داشته است و غالب کتب تاریخ و ادب، مندرجات آن را نقل کرده‌اند. قدیمی‌ترین کتابی که از آن نقل نموده، «تاريخ طبرستان» محمد بن حسن بن اسفندیار است که در حدود سال 613ق، یعنی نزدیک شصت سال بعد از چهار مقاله، تألیف شده است. ابن ‎اسفندیار فصل متعلق به حکایت فردوسی و سلطان محمود را تماما از مصنف، با اسم و رسم، روایت کرده است؛ هرچند اسمی از خود چهار مقاله نبرده است. پس از آن تاریخ، در «تاریخ گزیده» و «تذکره دولت‎شاه» و «نگارستان» قاضی احمد غفاری و سایر کتب تاریخ و تذکره، فصول بسیاری از آن نقل کرده‌اند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19756/1/3 ر.ک: همان، صفحه ه]</ref>.
    خط ۶۸: خط ۶۸:
    {{پایان شعر}}
    {{پایان شعر}}


    که در ذیل ترجمه حال او ذکر می‎کند و اگر این دو کتاب یکی نبود، سکوت او از ذکر چهار مقاله، با وجود شهرت این کتاب و نقل مکرر خود وی از آن، هیچ دلیلی نخواهد داشت. ثانیا قاضی احمد غفاری در مقدمه کتاب «نگارستان»، برای مصادر آن تألیف، حدود سی کتاب از کتب مشهور تاریخ و ادب و تذکره‎های شعرا و مسالک و ممالک و... نام برده است، از جمله «مجمع‎ النوادر» [[نظامی، احمد بن عمر|نظامی]] و در اثنای کتاب، حدود هفت یا هشت حکایت از «مجمع‎ النوادر»، با اسم و رسم نقل می‎کند و این حکایات، بعینه و کلمه‎به‎کلمه، مسطور در چهار مقاله است؛ از جمله حکایت ملاقات مصنف با عمر خیام در بلخ<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19756/1/4 ر.ک: هما]ن</ref>.
    که در ذیل ترجمه حال او ذکر می‌کند و اگر این دو کتاب یکی نبود، سکوت او از ذکر چهار مقاله، با وجود شهرت این کتاب و نقل مکرر خود وی از آن، هیچ دلیلی نخواهد داشت. ثانیا قاضی احمد غفاری در مقدمه کتاب «نگارستان»، برای مصادر آن تألیف، حدود سی کتاب از کتب مشهور تاریخ و ادب و تذکره‎های شعرا و مسالک و ممالک و... نام برده است، از جمله «مجمع‎ النوادر» [[نظامی، احمد بن عمر|نظامی]] و در اثنای کتاب، حدود هفت یا هشت حکایت از «مجمع‎ النوادر»، با اسم و رسم نقل می‌کند و این حکایات، بعینه و کلمه‎به‎کلمه، مسطور در چهار مقاله است؛ از جمله حکایت ملاقات مصنف با عمر خیام در بلخ<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19756/1/4 ر.ک: هما]ن</ref>.


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==