ملازمه حکم عقل و شرع از دیدگاه شیخ انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
    خط ۵۲: خط ۵۲:


    در بحث ملازمه، دو قاعده مطرح می‎گردد:
    در بحث ملازمه، دو قاعده مطرح می‎گردد:
    # یکی اینکه حکم عقلی مقدم و حکم شرعی، تالی است؛ چنان‎که گفته می‌شود: «كل ما حكم به العقل، حكم به الشرع»؛ این ملازمه، همان است که مورد نظر اصولی است و طریق اثبات حکم شرعی بشمار می‎رود که آن را ملازمه اصل می‎نامند.
    # یکی اینکه حکم عقلی مقدم و حکم شرعی، تالی است؛ چنان‎که گفته می‌شود: «كل ما حكم به العقل، حكم به الشرع»؛ این ملازمه، همان است که مورد نظر اصولی است و طریق اثبات حکم شرعی بشمار می‎رود که آن را ملازمه اصل می‌نامند.
    # دیگری آن است که حکم شرع، مقدم و حکم عقل، تالی باشد؛ چنان‎که گفته می‌شود: «كل ما حكم به الشرع، حكم به العقل»؛ این بحث از مسائل اصولی نیست و بیشتر صبغه کلامی دارد. این قاعده را ملازمه عکس نامیده‎اند و مقصود عکس لغوی است نه منطقی<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18017/1/9 ر.ک: همان]</ref>.
    # دیگری آن است که حکم شرع، مقدم و حکم عقل، تالی باشد؛ چنان‎که گفته می‌شود: «كل ما حكم به الشرع، حكم به العقل»؛ این بحث از مسائل اصولی نیست و بیشتر صبغه کلامی دارد. این قاعده را ملازمه عکس نامیده‎اند و مقصود عکس لغوی است نه منطقی<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18017/1/9 ر.ک: همان]</ref>.


    خط ۵۹: خط ۵۹:
    نویسنده در ملازمه اصل، احتمالاتی را مطرح کرده است:
    نویسنده در ملازمه اصل، احتمالاتی را مطرح کرده است:
    # در مورد هر فعلی که عقل به‎طور مستقل حکم دارد، شرع نیز حکمی مماثل با حکم عقل دارد؛ پس در حقیقت دو حکم و دو حاکم وجود دارد، لیکن دو حکم آنها مطابق می‎باشند. به اعتقاد نویسنده این وجه با جمله معروف که عقل و شرع مطابقند، هماهنگ است.
    # در مورد هر فعلی که عقل به‎طور مستقل حکم دارد، شرع نیز حکمی مماثل با حکم عقل دارد؛ پس در حقیقت دو حکم و دو حاکم وجود دارد، لیکن دو حکم آنها مطابق می‎باشند. به اعتقاد نویسنده این وجه با جمله معروف که عقل و شرع مطابقند، هماهنگ است.
    # آنچه را عقل به آن حکم می‌کند، شرع تصدیق می‎نماید؛ بنابراین تفسیر، حکم یکی است، ولی حاکم دو تا که یکی تصدیق‎کننده حکم دیگری است.
    # آنچه را عقل به آن حکم می‌کند، شرع تصدیق می‌نماید؛ بنابراین تفسیر، حکم یکی است، ولی حاکم دو تا که یکی تصدیق‎کننده حکم دیگری است.
    # آنچه را عقل به آن حکم می‌کند، در حقیقت همان حکم شرعی است؛ یعنی عقل، رسول باطنی شرع است؛ بنابراین همان‎ گونه که رسول ظاهری، حکمی سوای حکم شرع ندارد، بلکه حکم او، در حقیقت کاشف حکم شرع است، عقل نیز که رسول باطنی است، کاشف حکم شرع می‎باشد و در این صورت، علاوه بر اینکه حکم، واحد، حاکم نیز واحد است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18017/1/10 ر.ک: همان، ص10]</ref>.
    # آنچه را عقل به آن حکم می‌کند، در حقیقت همان حکم شرعی است؛ یعنی عقل، رسول باطنی شرع است؛ بنابراین همان‎ گونه که رسول ظاهری، حکمی سوای حکم شرع ندارد، بلکه حکم او، در حقیقت کاشف حکم شرع است، عقل نیز که رسول باطنی است، کاشف حکم شرع می‎باشد و در این صورت، علاوه بر اینکه حکم، واحد، حاکم نیز واحد است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18017/1/10 ر.ک: همان، ص10]</ref>.