دیوان هلالی جغتایی با شاه و درویش و صفات العاشقين او: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''هرگز بهجانب مه نو راست ننگرم''|2=''کز شوق ابرویت چو هلالى | {{ب|''هرگز بهجانب مه نو راست ننگرم''|2=''کز شوق ابرویت چو هلالى خمیدهام''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه نه</ref>.''' | ||
[[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] در مقدمه خویش، از قول عباس اقبال آشتیانی در مقدمه صفات العاشقين چاپ 1324ش، در تهران درباره دیوان و ابیات [[هلالی جغتايی، بدرالدين|هلالی]] مینویسد: «دیوان وى نزدیک 2800 بیت دارد که بار نخست در 1281ق، به خط نستعلیق در کاپنور و بعد از آن مکرر در همان شهر به طبع رسیده است. مثنوى شاه و درویش او به ضمیمه سحر حلال اهلى شیرازى و یک عده رباعیات و اشعار از دیگران (در حاشیه) در سال 1321ق، در طهران چاپ شده. شاه و درویش هلالى را حمدى از شعراى عثمانى به ترکى ترجمه کرده و در سال 1870م، اته مستشرق معروف آلمانى آن را به زبان آلمانى نقل نموده و در لیپزیگ به طبع رسانده است. اختصاص عمده هلالى در شعر به غزلیات او بوده؛ به همین جهت ظاهرا وقتى عبداللّه هاتفى (متوفى به سال 927) خواهرزاده جامى و ناظم ظفرنامه تیمورى و فتوحات شاهى شاعر معاصر او به تعریض گفته بوده است که هلالى غزلگوست و از نظم مثنوى عاجز است، هلالى در مقدمه مثنوى شاه و درویش (بدون بردن اسم هاتفى که علىقلى خان داغستانى در رياض الشعراء به آن تصریح کرده)، به این نکته اشاره میکند... از این تاریخ است که هلالى به نظم مثنوى پرداخته و ابتدا قصه شاه و درویش و پس از آن لیلى و مجنون و صفات العاشقين را ساخته است. صفات العاشقين او به بحر هزج مسدس است...»<ref>ر.ک: همان، صفحه نوزده - بیست</ref>. | [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] در مقدمه خویش، از قول عباس اقبال آشتیانی در مقدمه صفات العاشقين چاپ 1324ش، در تهران درباره دیوان و ابیات [[هلالی جغتايی، بدرالدين|هلالی]] مینویسد: «دیوان وى نزدیک 2800 بیت دارد که بار نخست در 1281ق، به خط نستعلیق در کاپنور و بعد از آن مکرر در همان شهر به طبع رسیده است. مثنوى شاه و درویش او به ضمیمه سحر حلال اهلى شیرازى و یک عده رباعیات و اشعار از دیگران (در حاشیه) در سال 1321ق، در طهران چاپ شده. شاه و درویش هلالى را حمدى از شعراى عثمانى به ترکى ترجمه کرده و در سال 1870م، اته مستشرق معروف آلمانى آن را به زبان آلمانى نقل نموده و در لیپزیگ به طبع رسانده است. اختصاص عمده هلالى در شعر به غزلیات او بوده؛ به همین جهت ظاهرا وقتى عبداللّه هاتفى (متوفى به سال 927) خواهرزاده جامى و ناظم ظفرنامه تیمورى و فتوحات شاهى شاعر معاصر او به تعریض گفته بوده است که هلالى غزلگوست و از نظم مثنوى عاجز است، هلالى در مقدمه مثنوى شاه و درویش (بدون بردن اسم هاتفى که علىقلى خان داغستانى در رياض الشعراء به آن تصریح کرده)، به این نکته اشاره میکند... از این تاریخ است که هلالى به نظم مثنوى پرداخته و ابتدا قصه شاه و درویش و پس از آن لیلى و مجنون و صفات العاشقين را ساخته است. صفات العاشقين او به بحر هزج مسدس است...»<ref>ر.ک: همان، صفحه نوزده - بیست</ref>. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
[[هلالی جغتايی، بدرالدين|هلالی جغتایی]]، «از اقسام مختلف شعر قطعا غزل را بهتر مىسرود و بیان بسیار لطیف و شورانگیز و روان و سلیس دارد. پس از آن در مثنوى بیش از اقسام دیگر زبردست بوده و قصاید وى چندان استادانه نیست»<ref>ر.ک: همان، صفحه بیستودو</ref>. | [[هلالی جغتايی، بدرالدين|هلالی جغتایی]]، «از اقسام مختلف شعر قطعا غزل را بهتر مىسرود و بیان بسیار لطیف و شورانگیز و روان و سلیس دارد. پس از آن در مثنوى بیش از اقسام دیگر زبردست بوده و قصاید وى چندان استادانه نیست»<ref>ر.ک: همان، صفحه بیستودو</ref>. | ||
«چنانکه در مقدمه مثنوى شاه و درویش (ص223-225) سروده، روزى در گردشگاهى یکى از شاعران معاصر که برخى مراد از آن هاتفى جامى شاعر معروف را | «چنانکه در مقدمه مثنوى شاه و درویش (ص223-225) سروده، روزى در گردشگاهى یکى از شاعران معاصر که برخى مراد از آن هاتفى جامى شاعر معروف را دانستهاند، وى را سرزنش کرده که تنها در غزل دست دارد و در سرودن مثنوى ناتوان است. همین سبب شده است که وى به ساختن مثنویاتى آغاز کرده. نخست شاه و درویش را به وزن هفت گنبد نظامى سروده و گویا پس از آن صفات العاشقين را به وزن خسرو و شیرین نظامى نظم کرده و چنان مینماید که لیلى و مجنون را پس از آن سروده است»<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
از غزلیات اوست: | از غزلیات اوست: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''به چشم لطف اگر بینی گرفتاران رسوا را''|2=''به ما هم گوشه چشمی که رسوا | {{ب|''به چشم لطف اگر بینی گرفتاران رسوا را''|2=''به ما هم گوشه چشمی که رسوا کردهای ما را''}} | ||
{{ب|''پس از مردن نخواهم سایه طوبی ولی خواهم''|2=''که روزی سایه بر خاکم فتد آن سروبالا را''}} | {{ب|''پس از مردن نخواهم سایه طوبی ولی خواهم''|2=''که روزی سایه بر خاکم فتد آن سروبالا را''}} | ||
{{ب|''حذر کن از دم سرد رقیب، ای نوگل خندان''|2=''که از باد خزان آفت رسد گلهای رعنا را''}} | {{ب|''حذر کن از دم سرد رقیب، ای نوگل خندان''|2=''که از باد خزان آفت رسد گلهای رعنا را''}} |