حديث جيش اليمن بين الإمام علي(ع) و خالد بن الوليد: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    جز (جایگزینی متن - '‌‌' به '‌')
    خط ۱۹: خط ۱۹:
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =  
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =  
    | کتابخوان همراه نور =05790
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۳۴: خط ۳۵:
    در فصل اول کتاب سند حدیث مذکور مورد بررسی قرار گرفته است. علمای اهل سنت، این حدیث را از قول اصحاب پیامبر خدا(ص) نقل کرده‌اند که نویسنده در ابتدای این فصل به اسامی آن‌ها اشاره کرده است؛ امیرمؤمنان علی(ع)، امام حسن مجتبی(ع)، ابوذر غفاری و ابوسعید خدری از آن جمله‌اند. برخی از این راویان، در شمار بهترین اصحاب رسول خدا(ص) جای دارند و سرآمد آنان امیرمؤمنان علی(ع) است.<ref>ر.ک: حسینی میلانی، سید علی، ص21؛ متن کتاب، ص13</ref>
    در فصل اول کتاب سند حدیث مذکور مورد بررسی قرار گرفته است. علمای اهل سنت، این حدیث را از قول اصحاب پیامبر خدا(ص) نقل کرده‌اند که نویسنده در ابتدای این فصل به اسامی آن‌ها اشاره کرده است؛ امیرمؤمنان علی(ع)، امام حسن مجتبی(ع)، ابوذر غفاری و ابوسعید خدری از آن جمله‌اند. برخی از این راویان، در شمار بهترین اصحاب رسول خدا(ص) جای دارند و سرآمد آنان امیرمؤمنان علی(ع) است.<ref>ر.ک: حسینی میلانی، سید علی، ص21؛ متن کتاب، ص13</ref>


    همچنین حدیث سپاه یمن را پیشوایان، حافظان و بزرگان حدیث که در سده‌های مختلف تاریخی می‌زیستند در کتاب‌هایشان نقل کرده‌اند، که از مشهورترین آن‌ها می‌توان به این افراد اشاره نمود: 1. ابوداود طالیسی، نگارنده کتاب المسند؛ 2. ابوبکر بن ابی‌شیبه، نگارنده کتاب المصنف؛ 3. [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، نویسنده کتاب المسند و پیشوای حنابله و 4. ابوعیسی ترمذی، مؤلف کتاب الصحیح. این بزرگان به همراه دیگر محدثان اهل سنت، حدیث سپاه یمن را با اسنادهای جداگانه از صحابه رسول خدا(ص) –که پیش‌تر نام آن‌ها ذکر شد- نقل کرده‌‌اند<ref>ر.ک: حسینی میلانی، سید علی، ص24-22؛ متن کتاب، ص16-14</ref>
    همچنین حدیث سپاه یمن را پیشوایان، حافظان و بزرگان حدیث که در سده‌های مختلف تاریخی می‌زیستند در کتاب‌هایشان نقل کرده‌اند، که از مشهورترین آن‌ها می‌توان به این افراد اشاره نمود: 1. ابوداود طالیسی، نگارنده کتاب المسند؛ 2. ابوبکر بن ابی‌شیبه، نگارنده کتاب المصنف؛ 3. [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، نویسنده کتاب المسند و پیشوای حنابله و 4. ابوعیسی ترمذی، مؤلف کتاب الصحیح. این بزرگان به همراه دیگر محدثان اهل سنت، حدیث سپاه یمن را با اسنادهای جداگانه از صحابه رسول خدا(ص) –که پیش‌تر نام آن‌ها ذکر شد- نقل کرده‌اند<ref>ر.ک: حسینی میلانی، سید علی، ص24-22؛ متن کتاب، ص16-14</ref>


    در دومین فصل کتاب، به متن حدیث مذکور اختصاص یافته است. این حدیث، با متون گوناگونی نقل شده است، اما نویسنده برای رعایت اختصار، به نقل حدیث یادشده از قول امیرمؤمنان علی(ع)، بریدة بن حصیب، عمران بن حصین و عبدالله بن عباس بسنده کرده است.
    در دومین فصل کتاب، به متن حدیث مذکور اختصاص یافته است. این حدیث، با متون گوناگونی نقل شده است، اما نویسنده برای رعایت اختصار، به نقل حدیث یادشده از قول امیرمؤمنان علی(ع)، بریدة بن حصیب، عمران بن حصین و عبدالله بن عباس بسنده کرده است.


    این حدیث به روایت امیرمؤمنان علی(ع) به اختصار بدین‌‌شرح است: حافظ طبرانی به اسناد خود از عبدالله بن بریده از علی(ع) چنین روایت می‌کند: روزی رسول خدا(ص) [[امام على(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]] و خالد بن ولید را به یمن گسیل داشت و هر کدام را به فرماندهی سپاهی منصوب کرد. پیامبر خدا(ص) هر دو را فراخواند و فرمود: اگر به هم رسیدید علی فرماندهی هر دو سپاه را برعهده بگیرد. این دو سپاه هر کدام به راه خود رفتند... بریده می‌گوید: من از دشمنان سرسخت علی بودم، در این هنگام مردی به نزد خالد بن ولید آمد و به او خبر داد که علی از میان خمس غنایم، کنیزی را برگرفته است. خالد گفت این چه کاری است؟ سپس مرد دیگری آمد. به این ترتیب اخبار مربوط به اقدام علی(ع)، یکی پس از دیگری به خالد رسید. خالد مرا فراخواند و گفت: بریده! حال که از ماجرا باخبر شده‌ای نامه مرا به رسول خدا(ص) برسان. او پس از نوشتن نامه، آن را به من داد و من به راه افتادم تا آن‌که نزد رسول خدا(ص) رسیدم، آن‌حضرت نامه را با دست چپ خویش گرفت. بریده می‌گوید: من هرگاه سخن می‌گفتم سرم را پایین می‌انداختم و تا پایان سخنانم سر برنمی‌داشتم، از همین‌رو درحالی‌‍‌که سر به زمین افکنده بودم شروع به سخن گفتن کردم و از علی بدگویی نمودم تا آن‌که حرف‌هایم تمام شد. همین‌که سرم را بلند کردم دیدم رسول خدا(ص) چنان خشمگین است که جز در جریان جنگ با بنی‌قریظه و بنی‌نظیر، ایشان را آن‌قدر خشمگین ندیده بودم، آن‌گاه به من نگاه کرد و فرمود: ای بریده! علی را دوست بدار، زیرا همه کارهایش را فقط بر اساس دستورات انجام می‌دهد. بریده می‌گوید: من در حالی از محضر پیامبر برخاستم که هیچ کس را به اندازه علی(ع) دوست نداشتم<ref>ر.ک: حسینی میلانی، سید علی، ص29-27؛ متن کتاب، ص20-19</ref>
    این حدیث به روایت امیرمؤمنان علی(ع) به اختصار بدین‌شرح است: حافظ طبرانی به اسناد خود از عبدالله بن بریده از علی(ع) چنین روایت می‌کند: روزی رسول خدا(ص) [[امام على(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]] و خالد بن ولید را به یمن گسیل داشت و هر کدام را به فرماندهی سپاهی منصوب کرد. پیامبر خدا(ص) هر دو را فراخواند و فرمود: اگر به هم رسیدید علی فرماندهی هر دو سپاه را برعهده بگیرد. این دو سپاه هر کدام به راه خود رفتند... بریده می‌گوید: من از دشمنان سرسخت علی بودم، در این هنگام مردی به نزد خالد بن ولید آمد و به او خبر داد که علی از میان خمس غنایم، کنیزی را برگرفته است. خالد گفت این چه کاری است؟ سپس مرد دیگری آمد. به این ترتیب اخبار مربوط به اقدام علی(ع)، یکی پس از دیگری به خالد رسید. خالد مرا فراخواند و گفت: بریده! حال که از ماجرا باخبر شده‌ای نامه مرا به رسول خدا(ص) برسان. او پس از نوشتن نامه، آن را به من داد و من به راه افتادم تا آن‌که نزد رسول خدا(ص) رسیدم، آن‌حضرت نامه را با دست چپ خویش گرفت. بریده می‌گوید: من هرگاه سخن می‌گفتم سرم را پایین می‌انداختم و تا پایان سخنانم سر برنمی‌داشتم، از همین‌رو درحالی‌‍‌که سر به زمین افکنده بودم شروع به سخن گفتن کردم و از علی بدگویی نمودم تا آن‌که حرف‌هایم تمام شد. همین‌که سرم را بلند کردم دیدم رسول خدا(ص) چنان خشمگین است که جز در جریان جنگ با بنی‌قریظه و بنی‌نظیر، ایشان را آن‌قدر خشمگین ندیده بودم، آن‌گاه به من نگاه کرد و فرمود: ای بریده! علی را دوست بدار، زیرا همه کارهایش را فقط بر اساس دستورات انجام می‌دهد. بریده می‌گوید: من در حالی از محضر پیامبر برخاستم که هیچ کس را به اندازه علی(ع) دوست نداشتم<ref>ر.ک: حسینی میلانی، سید علی، ص29-27؛ متن کتاب، ص20-19</ref>


    در حدیث به روایت بریده چنین می‌خوانیم که رسول خدا(ص) به بریده فرمود: از علی بدگویی نکن، زیرا او از من است و من از او هستم و او پس از من، ولی شماست.<ref>ر.ک: حسینی میلانی، سید علی، ص31؛ متن کتاب، ص21</ref>
    در حدیث به روایت بریده چنین می‌خوانیم که رسول خدا(ص) به بریده فرمود: از علی بدگویی نکن، زیرا او از من است و من از او هستم و او پس از من، ولی شماست.<ref>ر.ک: حسینی میلانی، سید علی، ص31؛ متن کتاب، ص21</ref>