نظام حکمت صدرایی: تفاوت میان نسخه‌ها

    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۲۷: خط ۲۷:
    }}  
    }}  


    '''نظام حکمت صدرایی (2) تشکیک در وجود'''، اثر عبدالرسول عبودیت، تحقیقی است در تبیین نظام حکمت صدرایی و مسئله تشکیک در وجود.
    '''نظام حکمت صدرایی (2) تشکیک در وجود'''، اثر [[عبودیت، عبدالرسول|عبدالرسول عبودیت]]، تحقیقی است در تبیین نظام حکمت صدرایی و مسئله تشکیک در وجود.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    خط ۳۷: خط ۳۷:
    از جمله مرقوم شده است: کتاب حاضر، بخشی از مجموعه «نظام حکمت صدرایی» است که شامل بخش‌های اصالت وجود، تشکیک در وجود، اتصاف ماهیت به وجود، وجود رابط معلول، وحدت یا کثرت موجود، تطابق عوالم وجود، حرکت کیفیت ربط سیال به ثابت، کیفیت ربط حادث به قدیم، مراتب ادراک، اتحاد عالم و معلوم، وجود ذهنی، جوهر و عرض و صورت و ماده است؛ به‌علاوه بخش‌های دیگری در زمینه مباحث خداشناسی و معرفة النفس و دین‌شناسی فلسفی و احیانا بخش‌هایی در زمینه معرفت‌شناسی. این مجموعه، به‌منظور معرفی حکمت صدرایی ارائه شده و مخاطبان آن، کسانی هستند که در حد کارشناسی ارشد الهیاتند یا «الهیات شفا» یا «اشارات» یا «نهاية الحكمة» را به پایان رسانده‌اند و فی‌الجمله، با مسائل مطرح در فلسفه اسلامی و نیز با اصطلاحات آن، آشنایند و قصد ورود به حکمت متعالیه را دارند<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>.
    از جمله مرقوم شده است: کتاب حاضر، بخشی از مجموعه «نظام حکمت صدرایی» است که شامل بخش‌های اصالت وجود، تشکیک در وجود، اتصاف ماهیت به وجود، وجود رابط معلول، وحدت یا کثرت موجود، تطابق عوالم وجود، حرکت کیفیت ربط سیال به ثابت، کیفیت ربط حادث به قدیم، مراتب ادراک، اتحاد عالم و معلوم، وجود ذهنی، جوهر و عرض و صورت و ماده است؛ به‌علاوه بخش‌های دیگری در زمینه مباحث خداشناسی و معرفة النفس و دین‌شناسی فلسفی و احیانا بخش‌هایی در زمینه معرفت‌شناسی. این مجموعه، به‌منظور معرفی حکمت صدرایی ارائه شده و مخاطبان آن، کسانی هستند که در حد کارشناسی ارشد الهیاتند یا «الهیات شفا» یا «اشارات» یا «نهاية الحكمة» را به پایان رسانده‌اند و فی‌الجمله، با مسائل مطرح در فلسفه اسلامی و نیز با اصطلاحات آن، آشنایند و قصد ورود به حکمت متعالیه را دارند<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>.


    هدف از این مجموعه، این است که مخاطبان مذکور بتوانند مقصود صدرالمتألهین را، در مسائل نامبرده، به‌خوبی دریابند و تا حدی با سابقه مسئله و سیری که منجر به طرح مسئله شده است، آَشنا شوند و در ضمن، این نظام حکمی را در ساختاری منسجم، به‌نحوی که روابط مسائل مطرح در آن، حتی‌الامکان قابل درک باشد، فراگیرند. آشکار است که نظم منطقی ایجاب کرده است تا نویسنده، بخش تشکیک در وجود را پس از اصالت وجود، به رشته تحریر درآورد؛ چراکه اصالت وجود، پایه تشکیک در وجود است، ولذا بخش تشکیک، زودتر عرضه شده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
    هدف از این مجموعه، این است که مخاطبان مذکور بتوانند مقصود [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] را، در مسائل نامبرده، به‌خوبی دریابند و تا حدی با سابقه مسئله و سیری که منجر به طرح مسئله شده است، آَشنا شوند و در ضمن، این نظام حکمی را در ساختاری منسجم، به‌نحوی که روابط مسائل مطرح در آن، حتی‌الامکان قابل درک باشد، فراگیرند. آشکار است که نظم منطقی ایجاب کرده است تا نویسنده، بخش تشکیک در وجود را پس از اصالت وجود، به رشته تحریر درآورد؛ چراکه اصالت وجود، پایه تشکیک در وجود است، ولذا بخش تشکیک، زودتر عرضه شده است<ref>ر.ک: همان</ref>.


    در این کتاب، همواره مقصود از «فلسفه»، فلسفه اسلامی و مقصود از «فلاسفه» یا «حکما»، فلاسفه و حکمای اسلامی است<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>.
    در این کتاب، همواره مقصود از «فلسفه»، فلسفه اسلامی و مقصود از «فلاسفه» یا «حکما»، فلاسفه و حکمای اسلامی است<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>.
    خط ۴۹: خط ۴۹:
    اما در این کتاب، مشخص شده است که حقیقت صدق، قابل شدت و ضعف و کمال و نقص و تفاضل نیست؛ بنابراین از دیدگاه فلسفی، تفاضل و کمال و نقص را باید در مصادیق جستجو کرد. وقتی که گفته می‌شود صدق مفهوم نور بر نور خورشید و نور ماه متفاوت است، جز به این معنا نمی‌تواند باشد که دو واقعیت خارجی‌ای که با نام‌های نور خورشید و نور ماه، از آنها یاد می‌شود، متفاضل و کامل و ناقصند. پس تفاضل در خود واقعیت خارجی‌ای است که مصداق مفهوم است، نه در نفس مفهوم یا در صدق آن. این سرآغاز بحث تشکیک در فلسفه اسلامی است. فیلسوفان نشان می‌دهند که تحلیل تفاضل و کمال و نقص، ایجاب می‌کند که امور متکثری که به تفاضل و کمال و نقص متصف می‌شوند، دارای حقیقت واحدی باشند و تنها از طریق تفاوت در بهره‌وری از همان حقیقت واحد، متمایز و متکثر شده باشند، نه از طریق امتزاج با حقایق دیگری. بالتبع، این تحلیل خودبه‌خود، فیلسوف را با این سؤال مواجه می‌کند که آیا برای حصول کثرت در یک حقیقت، ضرورتا باید پای حقایق دیگری را نیز به میان آورد تا از طریق امتزاج با آنها، کثرت حاصل آید، مانند حصول انواع متکثر حیوان در حقیقت جنسی حیوانی که از طریق انضمام حقایق فصلی، امکان‌پذیر است یا حصول افراد متکثر انسان، در حقیقت نوعی انسان که با کمک عوارض خارجی صورت‌پذیر است؛ یا نه، بلکه ممکن است فقط با داشتن یک نحو حقیقت، بدون امتزاج با حقیقت دیگری و با حفظ خلوص آن، نیز کثرتی داشت. به تعبیر دیگر، آیا علاوه بر سه نوع کثرت مشهور مشائی - ‌کثرت ناشی از امور عرضی، کثرت ناشی از امور ذاتی و کثرت ناشی از ذات - ‌نوع دیگری از کثرت، به نام کثرت تشکیکی، که ناشی از تحقیق تفاضل در حقیقت واحد است، وجود دارد یا نه؟ هر گروه از فیلسوفان مشائی و اشراقی و پیروان حکمت متعالیه، به این سؤال، پاسخی داده‌اند. این پاسخ‌ها هرچه باشند، بیش از توجیه فلسفی امور متفاضل کامل و ناقصی که در جهان خارج مشهودند، نظام‌های فلسفی پیش از صدرالمتألهین، در مبحث تشکیک، از این فراتر نرفته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص12-‌13</ref>.
    اما در این کتاب، مشخص شده است که حقیقت صدق، قابل شدت و ضعف و کمال و نقص و تفاضل نیست؛ بنابراین از دیدگاه فلسفی، تفاضل و کمال و نقص را باید در مصادیق جستجو کرد. وقتی که گفته می‌شود صدق مفهوم نور بر نور خورشید و نور ماه متفاوت است، جز به این معنا نمی‌تواند باشد که دو واقعیت خارجی‌ای که با نام‌های نور خورشید و نور ماه، از آنها یاد می‌شود، متفاضل و کامل و ناقصند. پس تفاضل در خود واقعیت خارجی‌ای است که مصداق مفهوم است، نه در نفس مفهوم یا در صدق آن. این سرآغاز بحث تشکیک در فلسفه اسلامی است. فیلسوفان نشان می‌دهند که تحلیل تفاضل و کمال و نقص، ایجاب می‌کند که امور متکثری که به تفاضل و کمال و نقص متصف می‌شوند، دارای حقیقت واحدی باشند و تنها از طریق تفاوت در بهره‌وری از همان حقیقت واحد، متمایز و متکثر شده باشند، نه از طریق امتزاج با حقایق دیگری. بالتبع، این تحلیل خودبه‌خود، فیلسوف را با این سؤال مواجه می‌کند که آیا برای حصول کثرت در یک حقیقت، ضرورتا باید پای حقایق دیگری را نیز به میان آورد تا از طریق امتزاج با آنها، کثرت حاصل آید، مانند حصول انواع متکثر حیوان در حقیقت جنسی حیوانی که از طریق انضمام حقایق فصلی، امکان‌پذیر است یا حصول افراد متکثر انسان، در حقیقت نوعی انسان که با کمک عوارض خارجی صورت‌پذیر است؛ یا نه، بلکه ممکن است فقط با داشتن یک نحو حقیقت، بدون امتزاج با حقیقت دیگری و با حفظ خلوص آن، نیز کثرتی داشت. به تعبیر دیگر، آیا علاوه بر سه نوع کثرت مشهور مشائی - ‌کثرت ناشی از امور عرضی، کثرت ناشی از امور ذاتی و کثرت ناشی از ذات - ‌نوع دیگری از کثرت، به نام کثرت تشکیکی، که ناشی از تحقیق تفاضل در حقیقت واحد است، وجود دارد یا نه؟ هر گروه از فیلسوفان مشائی و اشراقی و پیروان حکمت متعالیه، به این سؤال، پاسخی داده‌اند. این پاسخ‌ها هرچه باشند، بیش از توجیه فلسفی امور متفاضل کامل و ناقصی که در جهان خارج مشهودند، نظام‌های فلسفی پیش از صدرالمتألهین، در مبحث تشکیک، از این فراتر نرفته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص12-‌13</ref>.


    هدف از بحث تشکیک، در این نظام‌ها، صرفا توجیه فلسفی امور متفاضلی است که در جهان یافت می‌شوند. اما صدرالمتألهین به چنین توجیهی اکتفا نکرد، بلکه سؤال مذکور را درباره کل واقعیت خارجی، طرح کرد: آیا ممکن است اساسا در خارج، بیش از یک حقیقت وجود نداشته باشد که به‌نحو تشکیکی متکثر شده باشد؛ به تعبیر دیگر، آیا حقیقت خارجی وجود یک حقیقت واحد مشکک است یا نه، بلکه در خارج، حقایق متکثر متباینی داریم؟ او شق اول، یعنی تشکیک در وجود را می‌پذیرد و بر آن تأکید فراوان دارد و بر اساس آن، حکمت متعالیه را بنا می‌نهد<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>.
    هدف از بحث تشکیک، در این نظام‌ها، صرفا توجیه فلسفی امور متفاضلی است که در جهان یافت می‌شوند. اما [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] به چنین توجیهی اکتفا نکرد، بلکه سؤال مذکور را درباره کل واقعیت خارجی، طرح کرد: آیا ممکن است اساسا در خارج، بیش از یک حقیقت وجود نداشته باشد که به‌نحو تشکیکی متکثر شده باشد؛ به تعبیر دیگر، آیا حقیقت خارجی وجود یک حقیقت واحد مشکک است یا نه، بلکه در خارج، حقایق متکثر متباینی داریم؟ او شق اول، یعنی تشکیک در وجود را می‌پذیرد و بر آن تأکید فراوان دارد و بر اساس آن، حکمت متعالیه را بنا می‌نهد<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>.


    با توجه به این دورنما، اولین سؤالی که در مبحث تشکیک مطرح شده، این است که «تشکیک چیست؟». نویسنده در فصل اول این بخش، به این سؤال پرداخته و نشان داده است که معیار تشکیک این است که حقیقت واحدی، هم مابه‌الاشتراک امور متکثری باشد و هم مابه‌الامتیاز آنها و تفاضل نیز که نوعی تشکیک است، مشمول همین معیار است<ref>ر.ک: همان</ref>.
    با توجه به این دورنما، اولین سؤالی که در مبحث تشکیک مطرح شده، این است که «تشکیک چیست؟». نویسنده در فصل اول این بخش، به این سؤال پرداخته و نشان داده است که معیار تشکیک این است که حقیقت واحدی، هم مابه‌الاشتراک امور متکثری باشد و هم مابه‌الامتیاز آنها و تفاضل نیز که نوعی تشکیک است، مشمول همین معیار است<ref>ر.ک: همان</ref>.
    خط ۵۹: خط ۵۹:
    تفسیر غیر مشهور، مبتنی بر این نظریه است که سفیدی و سیاهی و گرمی و سردی و امثال آنها، همه مفاهیمی عرضی‌اند و طبعا تشکیک در عرضی به معنای تحقق تفاضل است در همان حیثیتی از واقعیت که مفهوم سفیدی یا سیاهی یا گرمی یا سردی از آن حکایت دارد. اما در تفسیر مشهور، فرض بر این است که مفاهیم مذکور، ماهوی و ذاتی‌اند و مقصود از مفاهیم عرضی، مفاهیمی هستند همچون سفید و سیاه و گرم و سرد و امثال آنها که حاوی نسبتند و غالبا با واژه‌های مشتق از آنها تعبیر می‌کنیم و در نتیجه، تشکیک در عرضی به معنای تحقق تفاضل و کمال و نقص است در حیثیتی از واقعیت که مفاهیم اخیر از آن حکایت دارند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص132-‌133</ref>.
    تفسیر غیر مشهور، مبتنی بر این نظریه است که سفیدی و سیاهی و گرمی و سردی و امثال آنها، همه مفاهیمی عرضی‌اند و طبعا تشکیک در عرضی به معنای تحقق تفاضل است در همان حیثیتی از واقعیت که مفهوم سفیدی یا سیاهی یا گرمی یا سردی از آن حکایت دارد. اما در تفسیر مشهور، فرض بر این است که مفاهیم مذکور، ماهوی و ذاتی‌اند و مقصود از مفاهیم عرضی، مفاهیمی هستند همچون سفید و سیاه و گرم و سرد و امثال آنها که حاوی نسبتند و غالبا با واژه‌های مشتق از آنها تعبیر می‌کنیم و در نتیجه، تشکیک در عرضی به معنای تحقق تفاضل و کمال و نقص است در حیثیتی از واقعیت که مفاهیم اخیر از آن حکایت دارند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص132-‌133</ref>.


    در بخش آخر که شامل فصل هشتم و نهم است، تشکیک در حقیقت وجود که نظریه خاص صدرالمتألهین می‌باشد، مطرح شده است. نویسنده فصل هشتم را به توضیح نفس مدعا اختصاص داده و بالاخره با شرح و بررسی استدلال‌های مربوط به آن، در فصل نهم، کتاب پایان یافته است<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص14</ref>.
    در بخش آخر که شامل فصل هشتم و نهم است، تشکیک در حقیقت وجود که نظریه خاص [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] می‌باشد، مطرح شده است. نویسنده فصل هشتم را به توضیح نفس مدعا اختصاص داده و بالاخره با شرح و بررسی استدلال‌های مربوط به آن، در فصل نهم، کتاب پایان یافته است<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص14</ref>.


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==