الهداية إلی بلوغ النهاية: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR13968J1.jpg | عنوان =الهداية إلی بلوغ النهاية‏ | عنوان...» ایجاد کرد)
 
خط ۷۰: خط ۷۰:
# مصطفی ریاح: ص‎ تا جاثیه؛
# مصطفی ریاح: ص‎ تا جاثیه؛
# مصطفی صمدی: احقاف تا صف؛
# مصطفی صمدی: احقاف تا صف؛
فوضیل مصطفی: جمعه تا ناس<ref>ر.ک: همان، ص56-57</ref>.
# فوضیل مصطفی: جمعه تا ناس<ref>ر.ک: همان، ص56-57</ref>.


مؤلف، در تفسیر، هر سوره را به چند مقطع و سپس به آیات تقسیم می‎کند و پس از آن با اعتماد به خود قرآن و به شیوه تفسیر قرآن به قرآن، به بیان معنای عام آیه و بخشی از معنای آن می‎پردازد. سپس به سراغ روایات وارده از سنت و اقوال صحابه و تابعین می‎رود. وی پس از عرض اخبار و اقوال، آنچه را ترجیح می‎دهد بدون نقد و تمحیص، بیان می‎دارد. او در مواردی که از ادفوی و طبری نقل می‎کند هم نقد و بررسی‎ای ندارد. مکی، در بیان مطالب تفسیرش غالبا بر اقوال جمهور مفسرین تکیه می‎کند و بر آن تعلیقه می‎زند. او همچنین بر نسبت دادن آرای همه مفسران، نحویون، علمای لغت و قرائات و... به صاحبانشان اصراری ندارد. البته وی معمولا آرای نحویون را توجیه کرده و با ذکر ادله نحوی میان نظریاتشان ترجیح برقرار می‎کند. وی در تفسیرش گاهی بر نظر و قیاس تکیه می‎کند؛ مثلا در تفسیر آیه شریفه '''يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيكمْ أَنفُسَكمْ''' (مائده : 105)، می‎گوید: بر انسان (در نظر و قیاس) واجب است که امر به خیر کند، همان گونه که نفسش را بر خیر وامی‎دارد و نهی از شر کند دقیقا به همان نحوی که خودش را از شر نهی می‎نماید و هر چیزی که انجام آن بر تو واجب باشد امر به آن و نهی از خلافش بر تو واجب است...
مؤلف، در تفسیر، هر سوره را به چند مقطع و سپس به آیات تقسیم می‎کند و پس از آن با اعتماد به خود قرآن و به شیوه تفسیر قرآن به قرآن، به بیان معنای عام آیه و بخشی از معنای آن می‎پردازد. سپس به سراغ روایات وارده از سنت و اقوال صحابه و تابعین می‎رود. وی پس از عرض اخبار و اقوال، آنچه را ترجیح می‎دهد بدون نقد و تمحیص، بیان می‎دارد. او در مواردی که از ادفوی و طبری نقل می‎کند هم نقد و بررسی‎ای ندارد. مکی، در بیان مطالب تفسیرش غالبا بر اقوال جمهور مفسرین تکیه می‎کند و بر آن تعلیقه می‎زند. او همچنین بر نسبت دادن آرای همه مفسران، نحویون، علمای لغت و قرائات و... به صاحبانشان اصراری ندارد. البته وی معمولا آرای نحویون را توجیه کرده و با ذکر ادله نحوی میان نظریاتشان ترجیح برقرار می‎کند. وی در تفسیرش گاهی بر نظر و قیاس تکیه می‎کند؛ مثلا در تفسیر آیه شریفه '''يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيكمْ أَنفُسَكمْ''' (مائده : 105)، می‎گوید: بر انسان (در نظر و قیاس) واجب است که امر به خیر کند، همان گونه که نفسش را بر خیر وامی‎دارد و نهی از شر کند دقیقا به همان نحوی که خودش را از شر نهی می‎نماید و هر چیزی که انجام آن بر تو واجب باشد امر به آن و نهی از خلافش بر تو واجب است...
۵۳٬۳۲۷

ویرایش