معاني القرآن (للفراء): تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
    جز (جایگزینی متن - 'مى دهد' به 'می‌دهد')
    خط ۲۴: خط ۲۴:
    | سال نشر = 1980 م
    | سال نشر = 1980 م


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE1386AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01386AUTOMATIONCODE
    | چاپ =2
    | چاپ =2
    | تعداد جلد =3
    | تعداد جلد =3
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =11031
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =11031
    | کتابخوان همراه نور =01386
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۵۳: خط ۵۴:
    وى نخست يك تصوير كلى ايراد مى‌كند، سپس به جزئيات و توجيه و استشهاد براى كل آن چيزى كه ذكر كرده مى‌پردازد، مثلاً در تفسير ''' «الْحَمْدُ لِلَّهِ» '''، مى‌گويد: «قرّاء بر رفع (ضمه) «الْحَمْدُ» اتفاق كردند، اما بعضى از اهل بدو (عرب باديه‌نشين) مى‌گويند: «الْحَمْدَ لِلَّهِ»، و بعضى از آن‌ها مى‌گويند: «الْحَمْدِ لِلَّهِ» و بعضى از آن‌ها مى‌گويند: «الْحَمْدُ لُلّه»، پس دال و لام را هر دو ضمه مى‌دهند». سپس به جزئيات و توجيه و استشهاد آن چيزى كه ذكر كرده است مى‌پردازد؛ كه اين نشان دهنده هوش و استعداد بالاى او مى‌باشد<ref>ر.ک: فراء و شيوه وى در كتاب معانى القرآن</ref>
    وى نخست يك تصوير كلى ايراد مى‌كند، سپس به جزئيات و توجيه و استشهاد براى كل آن چيزى كه ذكر كرده مى‌پردازد، مثلاً در تفسير ''' «الْحَمْدُ لِلَّهِ» '''، مى‌گويد: «قرّاء بر رفع (ضمه) «الْحَمْدُ» اتفاق كردند، اما بعضى از اهل بدو (عرب باديه‌نشين) مى‌گويند: «الْحَمْدَ لِلَّهِ»، و بعضى از آن‌ها مى‌گويند: «الْحَمْدِ لِلَّهِ» و بعضى از آن‌ها مى‌گويند: «الْحَمْدُ لُلّه»، پس دال و لام را هر دو ضمه مى‌دهند». سپس به جزئيات و توجيه و استشهاد آن چيزى كه ذكر كرده است مى‌پردازد؛ كه اين نشان دهنده هوش و استعداد بالاى او مى‌باشد<ref>ر.ک: فراء و شيوه وى در كتاب معانى القرآن</ref>


    فراء به اين حد اكتفا نمى‌كند بلكه به توجيه هر لغتى از لغات عرب مى‌پردازد و از قرآن و شعر عرب و اقوال علما براى گفته‌هاى خود استشهاد مى‌گيرد؛ و در نهايت، سخنش را با يك نكته بلاغى، يا تعليق بر يك كلمه همراه با ذكر لغات عرب، پايان مى دهد<ref>همان</ref>
    فراء به اين حد اكتفا نمى‌كند بلكه به توجيه هر لغتى از لغات عرب مى‌پردازد و از قرآن و شعر عرب و اقوال علما براى گفته‌هاى خود استشهاد مى‌گيرد؛ و در نهايت، سخنش را با يك نكته بلاغى، يا تعليق بر يك كلمه همراه با ذكر لغات عرب، پايان می‌دهد<ref>همان</ref>


    سپس به اعراب كلمه معينى در آيه مى‌پردازد كه چندين شكل اعرابى در آن جايز است و در بعضى مكان‌ها ديدگاه علما نحو در مورد آنچه گفته است را بيان مى‌كند. به عنوان مثال، در تفسير: ''' «وَلا الضَّالِّينَ» '''مى‌گويد: «همانا معنى «غَيْرِ» همان معنى «لا» است... و بعضى از كسانى كه عربى را خوب نمى‌دانند، مى‌گويند: معناى «غير» در سوره حمد به معناى «سوى» است، و همانا «لا» صله در كلام است و به قول شاعر استدلال كردند كه مى‌گويد: «في بئر لا حور سرى و ما شعر» و اين جايز نيست، براى اينكه معنا بر چيزى كه عمل آن مشخص نيست واقع شده، و اين انكار محض است»<ref>ر.ک: همان</ref>
    سپس به اعراب كلمه معينى در آيه مى‌پردازد كه چندين شكل اعرابى در آن جايز است و در بعضى مكان‌ها ديدگاه علما نحو در مورد آنچه گفته است را بيان مى‌كند. به عنوان مثال، در تفسير: ''' «وَلا الضَّالِّينَ» '''مى‌گويد: «همانا معنى «غَيْرِ» همان معنى «لا» است... و بعضى از كسانى كه عربى را خوب نمى‌دانند، مى‌گويند: معناى «غير» در سوره حمد به معناى «سوى» است، و همانا «لا» صله در كلام است و به قول شاعر استدلال كردند كه مى‌گويد: «في بئر لا حور سرى و ما شعر» و اين جايز نيست، براى اينكه معنا بر چيزى كه عمل آن مشخص نيست واقع شده، و اين انكار محض است»<ref>ر.ک: همان</ref>