ابوحیان توحیدی، علی بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ')
    جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می')
    خط ۳۱: خط ۳۱:
    |-class='articleCode'
    |-class='articleCode'
    |کد مؤلف
    |کد مؤلف
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE722AUTHORCODE
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE00722AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    خط ۴۷: خط ۴۷:
    وى در كودكى به بغداد آمد و در آنجا به كار استنساخ کتاب پرداخت. ظاهراً روحيه گوشه‌گير و عافيت‌طلب وى مانع از آن بود تا برخى مشاغل را كه گه‌گاه بدو پيشنهاد مى‌شد، بپذيرد. احتمالاً جهت كسب روزى بيشتر به دربار مهلبى وزير معزالدوله پيوست اما به‌واسطه اعتقاداتش طرد و از بغداد رانده شد.
    وى در كودكى به بغداد آمد و در آنجا به كار استنساخ کتاب پرداخت. ظاهراً روحيه گوشه‌گير و عافيت‌طلب وى مانع از آن بود تا برخى مشاغل را كه گه‌گاه بدو پيشنهاد مى‌شد، بپذيرد. احتمالاً جهت كسب روزى بيشتر به دربار مهلبى وزير معزالدوله پيوست اما به‌واسطه اعتقاداتش طرد و از بغداد رانده شد.


    وى ناچار در حدود 350ق برای رسيدن به دستگاه ابوالفضل ابن عميد، آهنگ رى كرد. در 358 و 360ق او را در آنجا مى‌يابيم اما با ابن عميد نساخت و به بغداد بازگشت و از 361 تا 363ق در بغداد نزد يحيى بن عدى و ابوحامد مرورودى به شاگردى پرداخت. چندگاهى نيز در دستگاه ابوالفتح ابن عميد در رفت‌وآمد بود اما ظاهراً او نيز نتوانست ابوحيان را از خود راضى گرداند و عاقبت در 367ق به اميد عطاى [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]]، رهسپار دى شد و سه سال در دستگاه وى به سر برد، اما اخلاقش با این وزير نيز سازگار نشد و به بغداد بازگشت.
    وى ناچار در حدود 350ق برای رسيدن به دستگاه ابوالفضل ابن عمید، آهنگ رى كرد. در 358 و 360ق او را در آنجا مى‌يابيم اما با ابن عمید نساخت و به بغداد بازگشت و از 361 تا 363ق در بغداد نزد يحيى بن عدى و ابوحامد مرورودى به شاگردى پرداخت. چندگاهى نيز در دستگاه ابوالفتح ابن عمید در رفت‌وآمد بود اما ظاهراً او نيز نتوانست ابوحيان را از خود راضى گرداند و عاقبت در 367ق به امید عطاى [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]]، رهسپار دى شد و سه سال در دستگاه وى به سر برد، اما اخلاقش با این وزير نيز سازگار نشد و به بغداد بازگشت.


    در ابتدا، كارى جزئى در بيمارستان عضدى بغداد يافت، سپس به ابن سعدان معرفى شد و در 371ق، به درخواست او اقدام به تأليف کتاب «الصداقة و الصديق» كرد. پس از آنكه در 373ق صمصام الدولة بویه‌اى، ابن سعدان را به وزارت برگزيد، او نيز به عنوان نديم وارد دستگاه او شد و شبها در مباحث مختلف فلسفه، اخلاق و ادب، با وى به گفت‌وگو مى‌نشست كه حاصل آن به‌صورت کتاب «الامتاع و المؤانسة» بر جاى مانده است.
    در ابتدا، كارى جزئى در بيمارستان عضدى بغداد يافت، سپس به ابن سعدان معرفى شد و در 371ق، به درخواست او اقدام به تأليف کتاب «الصداقة و الصديق» كرد. پس از آنكه در 373ق صمصام الدولة بویه‌اى، ابن سعدان را به وزارت برگزيد، او نيز به عنوان نديم وارد دستگاه او شد و شبها در مباحث مختلف فلسفه، اخلاق و ادب، با وى به گفت‌وگو مى‌نشست كه حاصل آن به‌صورت کتاب «الامتاع و المؤانسة» بر جاى مانده است.
    خط ۵۳: خط ۵۳:
    پس از عزل و قتل ابن سعدان در 375ق، ابوحيان بزرگترين حامى خود را از دست داد. از آن پس اطلاع چندانى از زندگى او در دست نيست. به نظر مى‌رسد كه در تنگدستى و از ترس عبدالعزيز بن يوسف وزير، در اختفا روزگار مى‌گذرانده است. با این حال، محتملاً تا حدود 391ق، سال درگذشت استادش ابوسليمان، در بغداد بوده است.
    پس از عزل و قتل ابن سعدان در 375ق، ابوحيان بزرگترين حامى خود را از دست داد. از آن پس اطلاع چندانى از زندگى او در دست نيست. به نظر مى‌رسد كه در تنگدستى و از ترس عبدالعزيز بن يوسف وزير، در اختفا روزگار مى‌گذرانده است. با این حال، محتملاً تا حدود 391ق، سال درگذشت استادش ابوسليمان، در بغداد بوده است.


    ظاهراً در سال‌هاى واپسين زندگى، با توجه به روحيه انزوا طلب و گرايش‌هاى متصوفانه‌اش، به سلك صوفيان درآمد و در شيراز به بحث، درس و تأليف کتاب همت گذاشت. بسيارى از آثار وى، مربوط به همين دوره از زندگانى اوست.
    ظاهراً در سال‌هاى واپسين زندگى، با توجه به روحيه انزوا طلب و گرايش‌هاى متصوفانه‌اش، به سلك صوفيان درآمد و در شيراز به بحث، درس و تأليف کتاب همت گذاشت. بسيارى از آثار وى، مربوط به همین دوره از زندگانى اوست.


    شايد بتوان او را به معنى واقعى كلمه، اديب نام داد؛ اديبى كه از هر فنون بهره‌اى يافته است. وى را در نحو و لغت ستوده‌اند. او فلسفه، كلام و منطق را به خوبى مى‌دانسته و بر فقه و اصول تصوف نيز آگاهى داشته است. وى در ميان شيوه‌هاى مرسوم نگارش، شيوه پيشواى خود [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] را كه سخت شيفته او بود، دنبال مى‌كرده است.
    شايد بتوان او را به معنى واقعى كلمه، اديب نام داد؛ اديبى كه از هر فنون بهره‌اى يافته است. وى را در نحو و لغت ستوده‌اند. او فلسفه، كلام و منطق را به خوبى مى‌دانسته و بر فقه و اصول تصوف نيز آگاهى داشته است. وى در میان شيوه‌هاى مرسوم نگارش، شيوه پيشواى خود [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] را كه سخت شيفته او بود، دنبال مى‌كرده است.


    «مثالب الوزيرين» يا «اخلاق الوزيرين» مهم‌ترين کتاب اوست كه در مقابله با كج‌رفتارى‌هاى ابن‌عميد و [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] و در هجو این دو وزير نوشته است. او با مهارت تمام، به ريشخند خصوصيات جسمى و روحى آن دو پرداخته است. قدرت وى در وصف و ترسيم، به خوبى در این کتاب هویداست.
    «مثالب الوزيرين» يا «اخلاق الوزيرين» مهم‌ترين کتاب اوست كه در مقابله با كج‌رفتارى‌هاى ابن‌عمید و [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] و در هجو این دو وزير نوشته است. او با مهارت تمام، به ريشخند خصوصيات جسمى و روحى آن دو پرداخته است. قدرت وى در وصف و ترسيم، به خوبى در این کتاب هویداست.




    خط ۷۹: خط ۷۹:
    ==وفات==
    ==وفات==


    در ضبط تاريخ وفات او، ميان مورخان اختلاف است، برخى آن را 400 و برخى ديگر 414ق ذكر كرده‌اند. پس از مرگ، او را در كنار ابن خفيف به خاک سپردند.
    در ضبط تاريخ وفات او، میان مورخان اختلاف است، برخى آن را 400 و برخى ديگر 414ق ذكر كرده‌اند. پس از مرگ، او را در كنار ابن خفيف به خاک سپردند.