سر الفصاحة: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای')
    جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
    خط ۶: خط ۶:
    [[شوابکه، داود غطاشه]] (مصحح)
    [[شوابکه، داود غطاشه]] (مصحح)


    [[خفاجی، عبدالله بن محمد]] (نويسنده)
    [[خفاجی، عبدالله بن محمد]] (نویسنده)
    | زبان =عربی
    | زبان =عربی
    | کد کنگره =
    | کد کنگره =
    خط ۳۵: خط ۳۵:
    كتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز و مطالب در هفت فصل تنظيم شده است.
    كتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز و مطالب در هفت فصل تنظيم شده است.


    مشهورترين دانشمندى كه در نقد، به پيروى از شيوه نويسنده برخاسته، [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، صاحب كتاب معروف «المثل السائر» مى‌باشد كه به حد زيادى از وى و كتابش، متأثر گرديده و به نقد آراء او نشسته است<ref>صادقيان، محمدعلى، ص 248</ref>
    مشهورترين دانشمندى كه در نقد، به پيروى از شيوه نویسنده برخاسته، [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، صاحب كتاب معروف «المثل السائر» مى‌باشد كه به حد زيادى از وى و كتابش، متأثر گرديده و به نقد آراء او نشسته است<ref>صادقيان، محمدعلى، ص 248</ref>


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    مقدمه مصحح، به معرفى كتاب و نويسنده آن، اختصاص يافته است.
    مقدمه مصحح، به معرفى كتاب و نویسنده آن، اختصاص يافته است.


    آنچه اين كتاب را از ديگر كتب بلاغى ممتاز مى‌سازد، جنبه نقد آن است؛ بدين معنى كه مصنف تنها به توصيف و تعريف مباحث علوم بلاغى اكتفا نكرده، بلكه شعر شاعران بزرگى چون متنبى و ابوتمام و امثال آنان را به محك نقد كشيده و حسن و قبح آن را آشكارا باز نموده است<ref>صادقيان، محمدعلى، ص 248</ref>
    آنچه اين كتاب را از ديگر كتب بلاغى ممتاز مى‌سازد، جنبه نقد آن است؛ بدين معنى كه مصنف تنها به توصيف و تعريف مباحث علوم بلاغى اكتفا نكرده، بلكه شعر شاعران بزرگى چون متنبى و ابوتمام و امثال آنان را به محك نقد كشيده و حسن و قبح آن را آشكارا باز نموده است<ref>صادقيان، محمدعلى، ص 248</ref>


    مؤلف بعد از ذكر مقدمه‌اى، ابتدا در حقيقت صوت و چگونگى ايجاد آن سخن گفته، پس از آن، فصلى در حروف و اقسام آن چون مهمل و مستعمل، مهجور و مهموس و... گشوده است. آنگاه درباره كلمه و كلام سخن رانده و بطلان عقيده مجبره را كه قائل به قدمت الفاظ قرآن كريم بودند، به اثبات رسانيده است. نويسنده در اين مبحث ثابت كرده كه الفاظ قرآن كريم، همان الفاظ معمول و متداول عرب است، با اين تفاوت كه از فصيح‌ترين آن‌ها انتخاب شده است<ref>همان</ref>
    مؤلف بعد از ذكر مقدمه‌اى، ابتدا در حقيقت صوت و چگونگى ايجاد آن سخن گفته، پس از آن، فصلى در حروف و اقسام آن چون مهمل و مستعمل، مهجور و مهموس و... گشوده است. آنگاه درباره كلمه و كلام سخن رانده و بطلان عقيده مجبره را كه قائل به قدمت الفاظ قرآن كريم بودند، به اثبات رسانيده است. نویسنده در اين مبحث ثابت كرده كه الفاظ قرآن كريم، همان الفاظ معمول و متداول عرب است، با اين تفاوت كه از فصيح‌ترين آن‌ها انتخاب شده است<ref>همان</ref>


    وى پس از بيان اين مطالب، فصلى درباره زبان گشوده و در انواع آن، سخن گفته است. اين مباحث كه بخش وسيعى از كتاب را در بر گرفته، به‌عنوان مقدمه است و پس از اين مقدمه مبسوط، به اصل موضوع؛ يعنى فصاحت و بلاغت و چگونگى شيوه بيان سخن گفته است<ref>همان</ref>
    وى پس از بيان اين مطالب، فصلى درباره زبان گشوده و در انواع آن، سخن گفته است. اين مباحث كه بخش وسيعى از كتاب را در بر گرفته، به‌عنوان مقدمه است و پس از اين مقدمه مبسوط، به اصل موضوع؛ يعنى فصاحت و بلاغت و چگونگى شيوه بيان سخن گفته است<ref>همان</ref>
    خط ۴۸: خط ۴۸:
    نكات دقيقى كه خفاجى در شيوه بيان سخن بدان‌ها اشاره كرده و به نظر جالب و تازه مى‌آيد، بدين قرار است:
    نكات دقيقى كه خفاجى در شيوه بيان سخن بدان‌ها اشاره كرده و به نظر جالب و تازه مى‌آيد، بدين قرار است:


    الف) چگونگى كاربرد الفاظ: نويسنده، معتقد است كه شاعر بايد در انتخاب الفاظ و كلمات شعر خود، نهايت دقت و مراقبت را بنمايد و موارد استعمال آن‌ها را به‌درستى بداند؛ مثلاًكلماتى را كه در ذم و قدح به كار مى‌روند، در مقام مدح به كار نگيرد و همچنين واژه‌هايى كه در مدح استعمال دارند، در ذم و قدح نياورد<ref>همان، ص 249</ref>
    الف) چگونگى كاربرد الفاظ: نویسنده، معتقد است كه شاعر بايد در انتخاب الفاظ و كلمات شعر خود، نهايت دقت و مراقبت را بنمايد و موارد استعمال آن‌ها را به‌درستى بداند؛ مثلاًكلماتى را كه در ذم و قدح به كار مى‌روند، در مقام مدح به كار نگيرد و همچنين واژه‌هايى كه در مدح استعمال دارند، در ذم و قدح نياورد<ref>همان، ص 249</ref>


    ب) فصاحت و بلاغت: شايد ابن سنان نخستين دانشمند بلاغى باشد كه تعريف كاملى از فصاحت و بلاغت به دست داده و تفاوت آن دو را آشكار ساخته است. او معتقد است فصاحت تنها وصف الفاظ است و بلاغت، وصف الفاظ است با معانى؛ بنابراین، هر بليغى فصيح است، ولى هر فصيحى بليغ نيست<ref>همان</ref>
    ب) فصاحت و بلاغت: شايد ابن سنان نخستين دانشمند بلاغى باشد كه تعريف كاملى از فصاحت و بلاغت به دست داده و تفاوت آن دو را آشكار ساخته است. او معتقد است فصاحت تنها وصف الفاظ است و بلاغت، وصف الفاظ است با معانى؛ بنابراین، هر بليغى فصيح است، ولى هر فصيحى بليغ نيست<ref>همان</ref>
    خط ۷۵: خط ۷۵:
    #انواع صنايع بديعى معنوى كه عبارتند از: طباق، تبديل، ايجاز و اختصار، تمثيل، صحة التفسير، مبالغه، صحة التشبيه و صحة التناسق كه آن را نيز تحت عنوان «مناسبت الفاظ با معانى» بيان كرده است<ref>همان</ref>
    #انواع صنايع بديعى معنوى كه عبارتند از: طباق، تبديل، ايجاز و اختصار، تمثيل، صحة التفسير، مبالغه، صحة التشبيه و صحة التناسق كه آن را نيز تحت عنوان «مناسبت الفاظ با معانى» بيان كرده است<ref>همان</ref>


    ى) افراط در صنايع بديعى: نويسنده در مورد صنايع بديعى و شيوه كاربرد آن، معتقد است در اينكه استعمال صنايع بديعى بر لطف و رونق كلام مى‌افزايد، جاى ترديدى نيست؛ چه، اين صنايع، به سخن غرابت و تازگى مى‌بخشد و آن را از ابتذال، به‌دور مى‌سازد، ولى هرگاه اين صنايع، متكلف جلوه كند، به‌طورى‌كه آثار تصنع و تكلف در آن ظاهر گردد و خواننده يا شنونده تشخيص دهد كه هدف گوينده تنها آوردن صنعت بوده است، چنين صنعتى نه تنها مقبول و مطلوب نيست، بلكه كلام را از فصاحت و بلاغت دور مى‌سازد. به نظر وى، بايد صنايع بديعى در كلام طبيعى جلوه كند و چنين به نظر آيد كه شاعر يا اديب، در به كار گرفتن آن زحمتى به خود نداده و معنى آن را طلب كرده است<ref>همان</ref>
    ى) افراط در صنايع بديعى: نویسنده در مورد صنايع بديعى و شيوه كاربرد آن، معتقد است در اينكه استعمال صنايع بديعى بر لطف و رونق كلام مى‌افزايد، جاى ترديدى نيست؛ چه، اين صنايع، به سخن غرابت و تازگى مى‌بخشد و آن را از ابتذال، به‌دور مى‌سازد، ولى هرگاه اين صنايع، متكلف جلوه كند، به‌طورى‌كه آثار تصنع و تكلف در آن ظاهر گردد و خواننده يا شنونده تشخيص دهد كه هدف گوينده تنها آوردن صنعت بوده است، چنين صنعتى نه تنها مقبول و مطلوب نيست، بلكه كلام را از فصاحت و بلاغت دور مى‌سازد. به نظر وى، بايد صنايع بديعى در كلام طبيعى جلوه كند و چنين به نظر آيد كه شاعر يا اديب، در به كار گرفتن آن زحمتى به خود نداده و معنى آن را طلب كرده است<ref>همان</ref>


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==