تاریخ اسماعیلیه: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی')
    جز (جایگزینی متن - 'نزدیک ى' به 'نزدیکى')
    خط ۴۲: خط ۴۲:
    فدايى منتها درجه مبالغه را در ارج نهادن به كليه امامان اسماعيليه، بلكه خود فرقه را به كار بسته و تقريباً تمام فعالين بزرگ مذهبى و شاعران و فيلسوفان دوره قرون وسطاى خاورزمين را از اسماعيليانِ مخفى و يا طرف‌داران فرقه اسماعيلى معرفى نموده است. طبيعى است كه كتاب پر است از مطالب جعلى و تحريف‌يافته و نيز ذكر غير دقيق مطالب ديگران و اختلاط حقيقت با افسانه‌ها، مانند افسانه معروف درباره سه رفيق؛ يعنى حسن صباح، عمر خيام و نظام‌الملك.<ref>به صفحه 83 متن رجوع شود</ref>همچنين در متن گاهى نيز مطلبى راجع به زمان معينى ذكر مى‌شود، درصورتى‌كه آن مطلب، مربوط به زمان ماقبل يا مابعد آن مى‌باشد.<ref>همان، ص3 - 4</ref>
    فدايى منتها درجه مبالغه را در ارج نهادن به كليه امامان اسماعيليه، بلكه خود فرقه را به كار بسته و تقريباً تمام فعالين بزرگ مذهبى و شاعران و فيلسوفان دوره قرون وسطاى خاورزمين را از اسماعيليانِ مخفى و يا طرف‌داران فرقه اسماعيلى معرفى نموده است. طبيعى است كه كتاب پر است از مطالب جعلى و تحريف‌يافته و نيز ذكر غير دقيق مطالب ديگران و اختلاط حقيقت با افسانه‌ها، مانند افسانه معروف درباره سه رفيق؛ يعنى حسن صباح، عمر خيام و نظام‌الملك.<ref>به صفحه 83 متن رجوع شود</ref>همچنين در متن گاهى نيز مطلبى راجع به زمان معينى ذكر مى‌شود، درصورتى‌كه آن مطلب، مربوط به زمان ماقبل يا مابعد آن مى‌باشد.<ref>همان، ص3 - 4</ref>


    اكنون مثالى درباره اعتبار اطلاعاتى كه فدايى در دسترس خواننده مى‌گذارد مى‌آوريم؛ زيرا اين مثال، ما را در راه ذكر بعضى نظريات درباره استفاده از اين كتاب، به‌عنوان يك منبع تاريخى يارى مى‌نمايد. در صفحه 191 كتاب حاضر فدايى چنين مى‌نويسد كه شاعر معروف ايرانى كه در قرن نوزدهم مى‌زيسته؛ يعنى قاآنى قصيده‌اى در مدح آقاخان اول هنگامى كه آقاخان والى کرمان بود، ساخته است. مؤلف، مطلع اين قصيده را نيز در كتاب خود آورده. در ديوان قاآنى در حقيقت چنين قصيده‌اى با چنين مطلع در مدح والى کرمان وجود دارد، ولى در چاپ سنگى ديوان قاآنى در اين قصيده نام رستم‌خان والى کرمان ديده مى‌شود، نه آقاخان؛ بنابراین، اين سؤال پيش مى‌آيد كه: آيا فدايى اين مطلب را جعل نموده است و يا ناشرين ديوان به عللى نخواسته‌اند سندى درباره نزدیک ى و ارتباط شاعر با فرقه اسماعيلى به چاپ برسانند و بنابراین نام آقاخان را با نام رستم‌خان عوض نموده‌اند؟
    اكنون مثالى درباره اعتبار اطلاعاتى كه فدايى در دسترس خواننده مى‌گذارد مى‌آوريم؛ زيرا اين مثال، ما را در راه ذكر بعضى نظريات درباره استفاده از اين كتاب، به‌عنوان يك منبع تاريخى يارى مى‌نمايد. در صفحه 191 كتاب حاضر فدايى چنين مى‌نويسد كه شاعر معروف ايرانى كه در قرن نوزدهم مى‌زيسته؛ يعنى قاآنى قصيده‌اى در مدح آقاخان اول هنگامى كه آقاخان والى کرمان بود، ساخته است. مؤلف، مطلع اين قصيده را نيز در كتاب خود آورده. در ديوان قاآنى در حقيقت چنين قصيده‌اى با چنين مطلع در مدح والى کرمان وجود دارد، ولى در چاپ سنگى ديوان قاآنى در اين قصيده نام رستم‌خان والى کرمان ديده مى‌شود، نه آقاخان؛ بنابراین، اين سؤال پيش مى‌آيد كه: آيا فدايى اين مطلب را جعل نموده است و يا ناشرين ديوان به عللى نخواسته‌اند سندى درباره نزدیکى و ارتباط شاعر با فرقه اسماعيلى به چاپ برسانند و بنابراین نام آقاخان را با نام رستم‌خان عوض نموده‌اند؟


    وضع دشوار و مورد تعقيب فرقه اسماعيليه در طى دوازده قرن، پيروان اين فرقه را مجبور مى‌ساخت كه كليه منابع اصلى درباره فعاليت خود را با دقت تمام مخفى نگه دارند. همچنين طرف‌داران مخفى اين فرقه كوشش داشتند از راه تقيه، حب خود را نسبت به فرقه اسماعيلى آشكار نسازند. در طى قرون متمادى (مخصوصا قبل از قرن دوازدهم ميلادى) متفكرين بزرگ خاورزمين، پنهانى به فرقه اسماعيلى مى‌پيوستند؛ زيرا اين فرقه در آن زمان تا اندازه‌اى از تعصبات خشك مذهبى دورى مى‌جست و امكان مى‌داد كه مثلاًقرآن را آزادانه تفسير نمايند. البته چنين كفر و زندقه‌اى به‌سختى مكافات مى‌ديد و بنابراین لازم مى‌آمد كه در خفا بماند.<ref>همان، ص4</ref>
    وضع دشوار و مورد تعقيب فرقه اسماعيليه در طى دوازده قرن، پيروان اين فرقه را مجبور مى‌ساخت كه كليه منابع اصلى درباره فعاليت خود را با دقت تمام مخفى نگه دارند. همچنين طرف‌داران مخفى اين فرقه كوشش داشتند از راه تقيه، حب خود را نسبت به فرقه اسماعيلى آشكار نسازند. در طى قرون متمادى (مخصوصا قبل از قرن دوازدهم ميلادى) متفكرين بزرگ خاورزمين، پنهانى به فرقه اسماعيلى مى‌پيوستند؛ زيرا اين فرقه در آن زمان تا اندازه‌اى از تعصبات خشك مذهبى دورى مى‌جست و امكان مى‌داد كه مثلاًقرآن را آزادانه تفسير نمايند. البته چنين كفر و زندقه‌اى به‌سختى مكافات مى‌ديد و بنابراین لازم مى‌آمد كه در خفا بماند.<ref>همان، ص4</ref>