القرآن الحكيم (ترجمه مجتبوی): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد') |
جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
#:ب)- بقره / 92: ''' «و لقد جاءكم موسى بالبينات ثم اتخدتم العجل من بعده و أنتم ظالمون» '''؛ (و هرآينه موسى با حجتهاى روشن نزد شما آمد و از پس او گوساله را [به خدايى] گرفتيد درحالىكه ستمكار بوديد). واضح است كه مقصود از تعبير «من بعده»، يا پس از خروج موسى بهسوى طور است و يا بعد از آوردن معجزات توسط موسى و معنا اين مىشود كه پس از خروج موسى و يا بعد از آوردن معجزات، گوساله را به خدايى گرفتيد؛ درحالىكه تعبير مترجم، «از پس او»، اين كژتابى را القا مىكند كه اول، موسى را به خدايى گرفته بودند و پس از او، گوساله را. | #:ب)- بقره / 92: ''' «و لقد جاءكم موسى بالبينات ثم اتخدتم العجل من بعده و أنتم ظالمون» '''؛ (و هرآينه موسى با حجتهاى روشن نزد شما آمد و از پس او گوساله را [به خدايى] گرفتيد درحالىكه ستمكار بوديد). واضح است كه مقصود از تعبير «من بعده»، يا پس از خروج موسى بهسوى طور است و يا بعد از آوردن معجزات توسط موسى و معنا اين مىشود كه پس از خروج موسى و يا بعد از آوردن معجزات، گوساله را به خدايى گرفتيد؛ درحالىكه تعبير مترجم، «از پس او»، اين كژتابى را القا مىكند كه اول، موسى را به خدايى گرفته بودند و پس از او، گوساله را. | ||
#:ج)- حج / 9: ''' «ثاني عطفه ليضل عن سبيل الله» '''؛ (درحالىكه پهلوى خود را به نشانه تكبر [و روگرداندن از حق] مىپيچاند تا [مردم را] از راه خدا گمراه كند). تعبير «پهلوى خود را مىپيچاند»، تعبير مبهم و نامفهومى است. شايسته بود در چنين مواردى از تعبير گوياترى استفاده شود و يا اگر پيدا نشود، جملهاى به كار رود كه مفهوم را برساند، هرچند عين ترجمه لفظ نباشد؛ مثلاًبهجاى تعبير يادشده، گفته شود: «متكبرانه روى مىگرداند».<ref>همان، ص306 - 307</ref> | #:ج)- حج / 9: ''' «ثاني عطفه ليضل عن سبيل الله» '''؛ (درحالىكه پهلوى خود را به نشانه تكبر [و روگرداندن از حق] مىپيچاند تا [مردم را] از راه خدا گمراه كند). تعبير «پهلوى خود را مىپيچاند»، تعبير مبهم و نامفهومى است. شايسته بود در چنين مواردى از تعبير گوياترى استفاده شود و يا اگر پيدا نشود، جملهاى به كار رود كه مفهوم را برساند، هرچند عين ترجمه لفظ نباشد؛ مثلاًبهجاى تعبير يادشده، گفته شود: «متكبرانه روى مىگرداند».<ref>همان، ص306 - 307</ref> | ||
#جهت ديگرى كه در نقد و بررسى اين ترجمه مجال تأمل دارد، تلاشى است كه مترجم در جهت | #جهت ديگرى كه در نقد و بررسى اين ترجمه مجال تأمل دارد، تلاشى است كه مترجم در جهت فارسیسازى عبارات به كار برده است. البته اصل اين تلاش، ضرورى و بايسته است، ولى افراط در آن، مسئلهآفرين است و ترجمه را از متنى قابل فهم براى پارسىزبانان نسل حاضر، دور ساخته و به متنى كهن و ناآشنا نزدیک مىسازد. به نمونههاى زير توجه كنيد: | ||
#:الف)- بقره / 54: «و خداوند فراخبخشايش داناست». | #:الف)- بقره / 54: «و خداوند فراخبخشايش داناست». | ||
#:ب)- انعام / 2: «آنگاه شما به شك اندريد». | #:ب)- انعام / 2: «آنگاه شما به شك اندريد». | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
#:ب)- بقره / 100: ''' «أ و كلما عاهدوا عهدا نبذه فريق منهم بل أكثرهم لا يؤمنون» '''؛ (چرا هرگاه پيمانى بستند گروهىشان آن را شكستند و دور افكندند؟ بلكه بيشترشان ايمان ندارند). در اين ترجمه، چنانكه ملاحظه مىشود، ارتباط بين دو قسمت آيه، از بين رفته است و در نتيجه جمله اخير، كلامى بىربط به نظر مىآيد؛ درحالىكه چنين نيست و مىتوان اينگونه ترجمه كرد: «آيا هربار پيمانى بستند فقط گروهى از ايشان آن را شكستند؟ نه، بلكه اكثر آنها ايمان ندارند». | #:ب)- بقره / 100: ''' «أ و كلما عاهدوا عهدا نبذه فريق منهم بل أكثرهم لا يؤمنون» '''؛ (چرا هرگاه پيمانى بستند گروهىشان آن را شكستند و دور افكندند؟ بلكه بيشترشان ايمان ندارند). در اين ترجمه، چنانكه ملاحظه مىشود، ارتباط بين دو قسمت آيه، از بين رفته است و در نتيجه جمله اخير، كلامى بىربط به نظر مىآيد؛ درحالىكه چنين نيست و مىتوان اينگونه ترجمه كرد: «آيا هربار پيمانى بستند فقط گروهى از ايشان آن را شكستند؟ نه، بلكه اكثر آنها ايمان ندارند». | ||
#:ج)- حج / 39: ''' «أذن للذين يقاتلون بأنهم ظلموا» '''؛ (به كسانى كه با آنان كارزار كردهاند، ازآنرو كه ستم ديدهاند، رخصت كارزار داده شد). كلمه «يقاتلون» به صيغه مجهول آمده است و مقصود، كسانى است كه جنگ بر آنها تحميل شده است؛ درحالىكه در ترجمه بهصورت معلوم آمده و از همين رو، وضوح جمله از ميان رفته است.<ref>همان، ص309</ref> | #:ج)- حج / 39: ''' «أذن للذين يقاتلون بأنهم ظلموا» '''؛ (به كسانى كه با آنان كارزار كردهاند، ازآنرو كه ستم ديدهاند، رخصت كارزار داده شد). كلمه «يقاتلون» به صيغه مجهول آمده است و مقصود، كسانى است كه جنگ بر آنها تحميل شده است؛ درحالىكه در ترجمه بهصورت معلوم آمده و از همين رو، وضوح جمله از ميان رفته است.<ref>همان، ص309</ref> | ||
#جهت ديگرى كه مىتواند نقطه ضعف ترجمه به حساب آيد، بهكارگيرى كلمات مهجور در نگارش است؛ كلماتى چون: زودا، همانا، هرآينه، كرده باشيد، سزاگشته، بگرفتمشان و... كه در | #جهت ديگرى كه مىتواند نقطه ضعف ترجمه به حساب آيد، بهكارگيرى كلمات مهجور در نگارش است؛ كلماتى چون: زودا، همانا، هرآينه، كرده باشيد، سزاگشته، بگرفتمشان و... كه در فارسی جديد، كاربرد ندارد و از همين رو، براى خوانندگان، غريب و نامفهوم مىنمايد.<ref>همان، ص310</ref> | ||
#آخرين نكتهاى كه در اين نگاه مطرح مىشود و چهبسا مواردش چندان فراوان نباشد، برخى كاستىهاى ويرايشى است كه احتمالا مورد غفلت قرار گرفته است.<ref>همان</ref> | #آخرين نكتهاى كه در اين نگاه مطرح مىشود و چهبسا مواردش چندان فراوان نباشد، برخى كاستىهاى ويرايشى است كه احتمالا مورد غفلت قرار گرفته است.<ref>همان</ref> | ||