احکام جوانان (فاضل لنکرانی): تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای')
    خط ۳۳: خط ۳۳:
    نویسنده بخش اول کتاب، على عطائى به ضرورت وجود دين و فوايد آن پرداخته و فوايد دين را بر دو گونه فردى و اجتماعى دانسته است. فوايد فردى را در سه جمله مى‌توان خلاصه كرد: 1. آرامش دل؛ 2. قوت روح؛ 3. حفظ و نگهدارى شخص.
    نویسنده بخش اول کتاب، على عطائى به ضرورت وجود دين و فوايد آن پرداخته و فوايد دين را بر دو گونه فردى و اجتماعى دانسته است. فوايد فردى را در سه جمله مى‌توان خلاصه كرد: 1. آرامش دل؛ 2. قوت روح؛ 3. حفظ و نگهدارى شخص.


    نویسنده براى هركدام از اين موارد توضيحاتى مى‌دهد.
    نویسنده برای هركدام از اين موارد توضيحاتى مى‌دهد.


    ايشان از اقسام فوايد اجتماعى، به مسائل ذيل اشاره كرده است و براى هركدام با استفاده از آيات قرآن توضيحاتى داده است:
    ايشان از اقسام فوايد اجتماعى، به مسائل ذيل اشاره كرده است و برای هركدام با استفاده از آيات قرآن توضيحاتى داده است:


    1. الفت و يگانگى و اتحاد و همدلى ميان افراد و طبقات؛
    1. الفت و يگانگى و اتحاد و همدلى ميان افراد و طبقات؛
    خط ۴۹: خط ۴۹:
    دومين اصل از اصول مذهب، عدل است و چون عدل يكى از صفات كمال مى‌باشد و خداوند تمام صفات كمال را دارا و از هر نقصى منزه و مبراست، پس خداوند اين صفت؛ يعنى عدل را داراست.<ref>همان، ص27</ref>
    دومين اصل از اصول مذهب، عدل است و چون عدل يكى از صفات كمال مى‌باشد و خداوند تمام صفات كمال را دارا و از هر نقصى منزه و مبراست، پس خداوند اين صفت؛ يعنى عدل را داراست.<ref>همان، ص27</ref>


    سومين اصل از اصول دين نبوت است كه مؤلف از قاعده لطف براى مدعاى خود كمك گرفته و مى‌گوید: «لطف الهى ايجاب مى‌كند براى هدايت انسان‌ها راهنمايانى تعيين كند و روا نيست خداوند رحيم و مهربان كه نيازهاى مادى و معنوى بشر را مى‌داند و راه سعادت و سلامت وى را مى‌شناسد، او را به حال خود رها كند.<ref>همان، ص30</ref>
    سومين اصل از اصول دين نبوت است كه مؤلف از قاعده لطف برای مدعاى خود كمك گرفته و مى‌گوید: «لطف الهى ايجاب مى‌كند برای هدايت انسان‌ها راهنمايانى تعيين كند و روا نيست خداوند رحيم و مهربان كه نيازهاى مادى و معنوى بشر را مى‌داند و راه سعادت و سلامت وى را مى‌شناسد، او را به حال خود رها كند.<ref>همان، ص30</ref>


    ايشان در ادامه اين بحث، تعداد انبيا و نيز انبياى اولوالعزم را ذكر كرده و خلاصه‌اى از زندگانى پيامبر خاتم(ص) را متذكر شده است، سپس راه‌هاى شناخت پيامبر را برشمرده و توضيح داده است.
    ايشان در ادامه اين بحث، تعداد انبيا و نيز انبياى اولوالعزم را ذكر كرده و خلاصه‌اى از زندگانى پيامبر خاتم(ص) را متذكر شده است، سپس راه‌هاى شناخت پيامبر را برشمرده و توضيح داده است.


    يكى ديگر از اصول اعتقادى كه ویژه پيروان مكتب اهل‌بيت(ع) است، مسئله امامت است. مؤلف همچون بحث نبوت، براى بحث امامت نيز از قاعده لطف استمداد طلبيده است.<ref>همان، ص40 و 41</ref>در ادامه نيز خصوصيات امام و اختلاف او با پيامبر را نيز متذكر شده است. سپس با اشاره به امام اول، حديث انذار و جريان آن، خلاصه‌اى از جريان غدير و اقوال فريقين در اين بحث، اين بخش را پيگيرى كرده است.<ref>همان، 42 الى 48</ref>
    يكى ديگر از اصول اعتقادى كه ویژه پيروان مكتب اهل‌بيت(ع) است، مسئله امامت است. مؤلف همچون بحث نبوت، برای بحث امامت نيز از قاعده لطف استمداد طلبيده است.<ref>همان، ص40 و 41</ref>در ادامه نيز خصوصيات امام و اختلاف او با پيامبر را نيز متذكر شده است. سپس با اشاره به امام اول، حديث انذار و جريان آن، خلاصه‌اى از جريان غدير و اقوال فريقين در اين بحث، اين بخش را پيگيرى كرده است.<ref>همان، 42 الى 48</ref>


    در پایان اين اصل، فهرست رواياتى را كه از طريق فريقين درباره حضرت حجت(ع) رسيده است، ذكر نموده است.<ref>همان، ص50</ref>
    در پایان اين اصل، فهرست رواياتى را كه از طريق فريقين درباره حضرت حجت(ع) رسيده است، ذكر نموده است.<ref>همان، ص50</ref>