الإمام الصادق و المذاهب الأربعة: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'دعاي' به 'دعای')
    جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای')
    خط ۴۹: خط ۴۹:
    اصل كتاب توسط انتشارات «مكتبة الصدر» تهران، در سه جلد تنظيم شده است، اما پس از مدتى، همراه با اضافات و تحقيقاتى از طرف «دار التعارف المطبوعات» بيروت، در هشت جلد، عرضه شده و مقاله حاضر، با محوريت همين چاپ، سامان يافته است.
    اصل كتاب توسط انتشارات «مكتبة الصدر» تهران، در سه جلد تنظيم شده است، اما پس از مدتى، همراه با اضافات و تحقيقاتى از طرف «دار التعارف المطبوعات» بيروت، در هشت جلد، عرضه شده و مقاله حاضر، با محوريت همين چاپ، سامان يافته است.


    با اينكه به اقتضاى عنوان كتاب، نويسنده مى‌بايست در محدوده فقه جعفرى و ارتباط آن با مذاهب چهارگانه اهل سنت (حنفى، مالكى، شافعى و حنبلى) سخن بگويد و يا مذهب جعفرى را با ديگر مذاهب مقايسه كند، اما چنين نيست؛ نويسنده عملاً از حوزه عنوان تحقيق خود بسيار فراتر رفته و در عرصه‌هايى گام برداشته كه گاه هيچ ارتباط مستقيمى با موضوع كتاب ندارد. گويا موضوع اصلى براى نويسنده «شيعه» بوده و لذا در هر مناسبتى، عرصه سخن را چنان فراخ گرفته كه بتواند از مواضع شيعه در زمينه‌هاى مختلف اعتقادى، كلامى، سياسى، اخلاقى، علمى و فقهى دفاع كند و هر ابهامى را بزدايد؛ هرچند كه ارتباطى با [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و مذاهب چهارگانه نداشته باشد. البته اين شيوه كتاب را از انسجام لازم و اختصار مفيد تهى ساخته، اما در عين حال، اطلاعات بسيار ارزشمندى را در حوزه‌هاى مختلف معارف اسلامى و تاريخ اسلام در اختيار خوانندگانى كه آگاهى‌هاى وسيع و عميق و تخصصى با معارف دينى و تاريخ سياسى اسلام و اختلاف و جنگ عقايد ندارند، مى‌گذارد.<ref>حيدر، اسد، ج1، ص18</ref>
    با اينكه به اقتضاى عنوان كتاب، نويسنده مى‌بايست در محدوده فقه جعفرى و ارتباط آن با مذاهب چهارگانه اهل سنت (حنفى، مالكى، شافعى و حنبلى) سخن بگويد و يا مذهب جعفرى را با ديگر مذاهب مقايسه كند، اما چنين نيست؛ نويسنده عملاً از حوزه عنوان تحقيق خود بسيار فراتر رفته و در عرصه‌هايى گام برداشته كه گاه هيچ ارتباط مستقيمى با موضوع كتاب ندارد. گويا موضوع اصلى برای نويسنده «شيعه» بوده و لذا در هر مناسبتى، عرصه سخن را چنان فراخ گرفته كه بتواند از مواضع شيعه در زمينه‌هاى مختلف اعتقادى، كلامى، سياسى، اخلاقى، علمى و فقهى دفاع كند و هر ابهامى را بزدايد؛ هرچند كه ارتباطى با [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و مذاهب چهارگانه نداشته باشد. البته اين شيوه كتاب را از انسجام لازم و اختصار مفيد تهى ساخته، اما در عين حال، اطلاعات بسيار ارزشمندى را در حوزه‌هاى مختلف معارف اسلامى و تاريخ اسلام در اختيار خوانندگانى كه آگاهى‌هاى وسيع و عميق و تخصصى با معارف دينى و تاريخ سياسى اسلام و اختلاف و جنگ عقايد ندارند، مى‌گذارد.<ref>حيدر، اسد، ج1، ص18</ref>


    اين اثر به دليل تنوع و تاريخى و تحليلى بودن آن، براى تمامى كسانى كه به اين نوع مسائل علاقه‌مندند و در فرهنگ و معارف دينى تحقيق مى‌كنند قابل استفاده است.
    اين اثر به دليل تنوع و تاريخى و تحليلى بودن آن، برای تمامى كسانى كه به اين نوع مسائل علاقه‌مندند و در فرهنگ و معارف دينى تحقيق مى‌كنند قابل استفاده است.


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    خط ۶۲: خط ۶۲:
    كتاب داراى امتيازات متعددى است كه بر اهميت و اعتبار آن مى‌افزايد. مهمترين امتيازى كه پيش از هر چيز در خور توجه است، تحقيق و تتبع وسيع نويسنده در گذشته‌هاى دور است؛ در روزگارى كه علوم و معارف دينى رواج وافر داشت و فرهنگ اسلامى گسترده و متنوع بود، عالمان و محققان معمولاً بدون تحقيق و تفحص كافى دست به قلم نمى‌بردند و بدون سند و دليل سخن نمى‌گفتند.<ref>همان، ص19</ref>
    كتاب داراى امتيازات متعددى است كه بر اهميت و اعتبار آن مى‌افزايد. مهمترين امتيازى كه پيش از هر چيز در خور توجه است، تحقيق و تتبع وسيع نويسنده در گذشته‌هاى دور است؛ در روزگارى كه علوم و معارف دينى رواج وافر داشت و فرهنگ اسلامى گسترده و متنوع بود، عالمان و محققان معمولاً بدون تحقيق و تفحص كافى دست به قلم نمى‌بردند و بدون سند و دليل سخن نمى‌گفتند.<ref>همان، ص19</ref>


    وسعت تحقيق و بهره‌جويى از منابع مختلف و كهن، به‌خصوص از منابع اهل سنت، براى مدلل كردن نظريات شيعى و مدعاهاى نويسنده در كتاب حاضر، چندان است كه مى‌توان آن را با «[[موسوعة الغدير في الكتاب و السنة و الأدب|الغدير]]» [[علامه امينى]] در موضوع خود، مقايسه كرد. تقريباً هيچ مطلبى نيست كه نويسنده بدون ارائه حداقل يك سند نگاشته باشد، هر چند كه گاه متأسفانه مآخذ را ذكر نكرده است.<ref>همان، ص19- 20</ref>
    وسعت تحقيق و بهره‌جويى از منابع مختلف و كهن، به‌خصوص از منابع اهل سنت، برای مدلل كردن نظريات شيعى و مدعاهاى نويسنده در كتاب حاضر، چندان است كه مى‌توان آن را با «[[موسوعة الغدير في الكتاب و السنة و الأدب|الغدير]]» [[علامه امينى]] در موضوع خود، مقايسه كرد. تقريباً هيچ مطلبى نيست كه نويسنده بدون ارائه حداقل يك سند نگاشته باشد، هر چند كه گاه متأسفانه مآخذ را ذكر نكرده است.<ref>همان، ص19- 20</ref>


    امتياز ديگر كتاب، بررسى و تحقيق عالمانه و منصفانه نويسنده است كه در حد قابل قبولى صورت گرفته است. با اينكه نويسنده يك عالم شيعى است و در تشيع نيز كاملاً راسخ و استوار است، در عين حال، كوشيده است كه در دفاع از تشيع و يا در نقد و رد عقايد و آراى ديگر مذاهب فقهى و يا كلامى اسلامى، جانب اعتدال و انصاف علمى را نگه دارد و تلاش كرده است كه سخنى بى‌دليل نگويد و ادعایى سست و بى‌سند مطرح نكند. احتمالاً همين انگيزه و دغدغه نويسنده سبب شده است كه در هركجا، و لو به عنوان يك جمله معترضه و كاملاً حاشيه‌اى، نكته‌اى و مطلبى طرح مى‌كند، توضيح و استدلالى نيز براى آن نكته در پى مى‌آورد و اين در حالى است كه نويسنده در نظر دارد كه در جاى خود به تفصيل به آن مطلب بپردازد؛ هر چند كه اين شيوه خود بر اطناب و بى‌نظمى كتاب افزوده است.<ref>ر.ک: همان</ref>
    امتياز ديگر كتاب، بررسى و تحقيق عالمانه و منصفانه نويسنده است كه در حد قابل قبولى صورت گرفته است. با اينكه نويسنده يك عالم شيعى است و در تشيع نيز كاملاً راسخ و استوار است، در عين حال، كوشيده است كه در دفاع از تشيع و يا در نقد و رد عقايد و آراى ديگر مذاهب فقهى و يا كلامى اسلامى، جانب اعتدال و انصاف علمى را نگه دارد و تلاش كرده است كه سخنى بى‌دليل نگويد و ادعایى سست و بى‌سند مطرح نكند. احتمالاً همين انگيزه و دغدغه نويسنده سبب شده است كه در هركجا، و لو به عنوان يك جمله معترضه و كاملاً حاشيه‌اى، نكته‌اى و مطلبى طرح مى‌كند، توضيح و استدلالى نيز برای آن نكته در پى مى‌آورد و اين در حالى است كه نويسنده در نظر دارد كه در جاى خود به تفصيل به آن مطلب بپردازد؛ هر چند كه اين شيوه خود بر اطناب و بى‌نظمى كتاب افزوده است.<ref>ر.ک: همان</ref>


    ويژگى ممتاز ديگر نويسنده در اين كتاب، ديد سياسى و تحليلى اوست و اين خصوصيت كتاب را خواندنى‌تر و روشنگرتر كرده است. اين سخن به اين معناست كه نويسنده صرفاً به ادعاها و يا نقل خشك حوادث تاريخى بسنده نكرده، بلكه كوشيده است در وراى رويدادهاى اجتماعى و سياسى و حتى حوادث علمى و فقهى و اعتقادى محض، انگيزه‌هاى سياسى قدرتمندان و خداوندان زمين و زمان را نيز كشف كند و به نمايش بگذارد. وى در اين هدف به خوبى از عهده بر آمده و به استناد واقعيت‌هاى تاريخى، نشان داده است كه چگونه پس از پيامبر(ص)، اسلام بر اساس خلافت ساخته و پرداخته شد، نه خلافت بر اساس اسلام؛ و چگونه فرقه‌هاى كلامى و فقهى و سياسى به دست سياست‌بازان حرفه‌اى و دنيا طلب پديد آمدند و يا دست كم پرورده و تثبيت شدند و يا چگونه برخى از اين فرقه‌هاى ضد حكومتى مورد بى‌مهرى قرار گرفته و از صحنه تاريخ محو شدند. نويسنده بسيار روشن نشان داده است كه «وقتى زور جام سبز تقوا به تن كند» و دين ابزار دست قدرت و جاه‌طلبى قرار گيرد، چه فاجعه عظيمى روى مى‌دهد، شرايطى پديد مى‌آيد كه دين به جاى اينكه عامل «آگاهى» و «آزادى» آدميان باشد و كرامت انسان را به او بازگرداند و عدالت اجتماعى را تأمين كند، خود زنجيرى مى‌شود بر دست و پاى آدمى. محقق آگاه زندگى [[امام صادق]](ع) را به نمايش مى‌گذارد و با تبيين همه جانبه شخصيت او نشان مى‌دهد كه امام(ع)، صرف‌نظر از اعتقاد خاص شيعى نسبت به آن بزرگوار، در زمان خود آگاهترين و عالی‌ترین عالمان امت و از نظر صلاحيت‌هاى فكرى، اخلاقى، علمى و سياسى براى رهبرى امت، مناسب‌ترين و لا يق‌ترين فرد بوده است، اما به دلايلى وى از پذيرفتن رهبرى سياسى و زعامت جامعه تن مى‌زند و به رهبرى فكرى و معنوى بسنده مى‌كند؛ در عين حال، منصور دوانيقى صرفا به خاطر اينكه خطر بالقوه امام تبديل به خطر بالفعل نگردد و شخصيت عظيم او روزى پرچمدار رهايى و محور مخالفان نشود، آن همه سختى‌ها را بر امام روا مى‌دارد و سرانجام وى را به شهادت مى‌رساند. بر اساس اين تحليل مستند تاريخى، انگيزه مخالفت خلفاى اموى، به ويژه منصور با [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، چيزى جز جاه‌طلبى و قدرت‌پرستى نبوده و تمامى كوشش اين بوده است كه قدرت غاصبانه و ظالمانه آنان، پايدار بماند و لذا براى تحقق اين هدف، از هيچ جنايتى فروگذار نكردند.<ref>همان، ص21- 22</ref>
    ويژگى ممتاز ديگر نويسنده در اين كتاب، ديد سياسى و تحليلى اوست و اين خصوصيت كتاب را خواندنى‌تر و روشنگرتر كرده است. اين سخن به اين معناست كه نويسنده صرفاً به ادعاها و يا نقل خشك حوادث تاريخى بسنده نكرده، بلكه كوشيده است در وراى رويدادهاى اجتماعى و سياسى و حتى حوادث علمى و فقهى و اعتقادى محض، انگيزه‌هاى سياسى قدرتمندان و خداوندان زمين و زمان را نيز كشف كند و به نمايش بگذارد. وى در اين هدف به خوبى از عهده بر آمده و به استناد واقعيت‌هاى تاريخى، نشان داده است كه چگونه پس از پيامبر(ص)، اسلام بر اساس خلافت ساخته و پرداخته شد، نه خلافت بر اساس اسلام؛ و چگونه فرقه‌هاى كلامى و فقهى و سياسى به دست سياست‌بازان حرفه‌اى و دنيا طلب پديد آمدند و يا دست كم پرورده و تثبيت شدند و يا چگونه برخى از اين فرقه‌هاى ضد حكومتى مورد بى‌مهرى قرار گرفته و از صحنه تاريخ محو شدند. نويسنده بسيار روشن نشان داده است كه «وقتى زور جام سبز تقوا به تن كند» و دين ابزار دست قدرت و جاه‌طلبى قرار گيرد، چه فاجعه عظيمى روى مى‌دهد، شرايطى پديد مى‌آيد كه دين به جاى اينكه عامل «آگاهى» و «آزادى» آدميان باشد و كرامت انسان را به او بازگرداند و عدالت اجتماعى را تأمين كند، خود زنجيرى مى‌شود بر دست و پاى آدمى. محقق آگاه زندگى [[امام صادق]](ع) را به نمايش مى‌گذارد و با تبيين همه جانبه شخصيت او نشان مى‌دهد كه امام(ع)، صرف‌نظر از اعتقاد خاص شيعى نسبت به آن بزرگوار، در زمان خود آگاهترين و عالی‌ترین عالمان امت و از نظر صلاحيت‌هاى فكرى، اخلاقى، علمى و سياسى برای رهبرى امت، مناسب‌ترين و لا يق‌ترين فرد بوده است، اما به دلايلى وى از پذيرفتن رهبرى سياسى و زعامت جامعه تن مى‌زند و به رهبرى فكرى و معنوى بسنده مى‌كند؛ در عين حال، منصور دوانيقى صرفا به خاطر اينكه خطر بالقوه امام تبديل به خطر بالفعل نگردد و شخصيت عظيم او روزى پرچمدار رهايى و محور مخالفان نشود، آن همه سختى‌ها را بر امام روا مى‌دارد و سرانجام وى را به شهادت مى‌رساند. بر اساس اين تحليل مستند تاريخى، انگيزه مخالفت خلفاى اموى، به ويژه منصور با [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، چيزى جز جاه‌طلبى و قدرت‌پرستى نبوده و تمامى كوشش اين بوده است كه قدرت غاصبانه و ظالمانه آنان، پايدار بماند و لذا برای تحقق اين هدف، از هيچ جنايتى فروگذار نكردند.<ref>همان، ص21- 22</ref>


    در اين كتاب، افزون بر زندگى و سرنوشت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، كه در آن بازى سياست به روشنى نشان داده شده است، سرنوشت مذاهب فقهى نيز به خوبى باز و تشريح و نشان داده شده كه چرا و چگونه اين مذاهب به وجود آمده، رشد كرده و به پيروزى رسيده‌اند، و سرانجام چرا و به چه دليل برخى از اين مذاهب استمرار يافته و طرفدارانى وسيع پيدا كردند و برخى نيز به طور كلى محو شده و امروز نامى از آنان در ميان نيست. در اين مورد، نقشى كه دست سياست بازى كرد، به طور مستند نشان داده شده است. به هر حال نگرش سياسى و تحليلى نويسنده بسيار روشنگر و براى روشنفكران و جوانان مسلمان بسيار آموزنده و سودمند خواهد بود.<ref>همان، ص22</ref>
    در اين كتاب، افزون بر زندگى و سرنوشت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، كه در آن بازى سياست به روشنى نشان داده شده است، سرنوشت مذاهب فقهى نيز به خوبى باز و تشريح و نشان داده شده كه چرا و چگونه اين مذاهب به وجود آمده، رشد كرده و به پيروزى رسيده‌اند، و سرانجام چرا و به چه دليل برخى از اين مذاهب استمرار يافته و طرفدارانى وسيع پيدا كردند و برخى نيز به طور كلى محو شده و امروز نامى از آنان در ميان نيست. در اين مورد، نقشى كه دست سياست بازى كرد، به طور مستند نشان داده شده است. به هر حال نگرش سياسى و تحليلى نويسنده بسيار روشنگر و برای روشنفكران و جوانان مسلمان بسيار آموزنده و سودمند خواهد بود.<ref>همان، ص22</ref>


    از اين ويژگى‌هاى كلى كه بگذريم، مهمترين برجستگى كتاب براى خوانندگان ايرانى كه غالبا شيعه‌اند، محورى بودن آن حول مذهب و تاريخ شيعى است. چنانكه پيش از اين اشاره رفت، نويسنده به بهانه بررسى زندگى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، به بسيارى از عقايد و شعائر شيعى و به ويژه تاريخ تلخ و دردناك شيعيان پرداخته و كوشيده است گوشه‌هايى از حقايق را بازگويد و ابهامات را روشن سازد و پاسخ خرده‌گيران و منتقدان گذشته و حال شيعه را بدهد. در عين حال، گفتنى است كه نويسنده بدون اينكه به عقايد و مذاهب ديگر توهينى روا دارد، با كمال ادب كوشيده است از مذهب ويژه و آيين سياسى و تاريخى خود دفاع كند.<ref>همان</ref>
    از اين ويژگى‌هاى كلى كه بگذريم، مهمترين برجستگى كتاب برای خوانندگان ايرانى كه غالبا شيعه‌اند، محورى بودن آن حول مذهب و تاريخ شيعى است. چنانكه پيش از اين اشاره رفت، نويسنده به بهانه بررسى زندگى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، به بسيارى از عقايد و شعائر شيعى و به ويژه تاريخ تلخ و دردناك شيعيان پرداخته و كوشيده است گوشه‌هايى از حقايق را بازگويد و ابهامات را روشن سازد و پاسخ خرده‌گيران و منتقدان گذشته و حال شيعه را بدهد. در عين حال، گفتنى است كه نويسنده بدون اينكه به عقايد و مذاهب ديگر توهينى روا دارد، با كمال ادب كوشيده است از مذهب ويژه و آيين سياسى و تاريخى خود دفاع كند.<ref>همان</ref>


    از خصوصيات ديگر كتاب، بررسى تفصيلى زندگى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و تبيين ابعاد متنوع شخصيت و زندگى پرفراز و نشيب آن بزرگ و بخصوص انجام يك مقايسه تقريبا دقيق و علمى بين «مذهب جعفرى» و ديگر مذاهب بزرگ و متداول اسلامى است.<ref>همان</ref>
    از خصوصيات ديگر كتاب، بررسى تفصيلى زندگى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و تبيين ابعاد متنوع شخصيت و زندگى پرفراز و نشيب آن بزرگ و بخصوص انجام يك مقايسه تقريبا دقيق و علمى بين «مذهب جعفرى» و ديگر مذاهب بزرگ و متداول اسلامى است.<ref>همان</ref>


    كتاب از شمول و عمومیت و تنوعى برخوردار است كه آن را به صورت يك دائرةالمعارف كوچك فقه و حديث و رجال و تاريخ سه قرن اول اسلام و به ويژه دائرةالمعارف جعفرى درآورده است. به همين دليل، اين كتاب براى عموم مسلمانان مفيد و خواندنى و حاوى مطالب تازه و هدايتگر است. پيروان مذاهب چهارگانه اهل سنت نيز در اين كتاب نكات نو و قابل استفاده بسيار خواهند يافت كه بر عمق آگاهى‌هايشان از مذهب خويش خواهد افزود.<ref>همان، ص23</ref>
    كتاب از شمول و عمومیت و تنوعى برخوردار است كه آن را به صورت يك دائرةالمعارف كوچك فقه و حديث و رجال و تاريخ سه قرن اول اسلام و به ويژه دائرةالمعارف جعفرى درآورده است. به همين دليل، اين كتاب برای عموم مسلمانان مفيد و خواندنى و حاوى مطالب تازه و هدايتگر است. پيروان مذاهب چهارگانه اهل سنت نيز در اين كتاب نكات نو و قابل استفاده بسيار خواهند يافت كه بر عمق آگاهى‌هايشان از مذهب خويش خواهد افزود.<ref>همان، ص23</ref>


    با اين همه، كتاب داراى برخى كاستى‌ها و نواقص مى‌باشد. صرف‌نظر از محتواى كتاب، مهم‌ترين اشكالى كه از نظر شكل تدوين كتاب به چشم مى‌خورد، عدم انسجام آن است. البته كتاب نظم و قالب خاص خود را دارد و نويسنده بر اساس قالب انتخابى خود تحقيق خود را به پيش مى‌برد، اما اين قالب و سازمان به‌گونه‌اى است كه نويسنده به‌طور اجتناب‌ناپذيرى به تكرار و بازگويى برخى از مطالب و موضوعات دچار مى‌شود. نويسنده روشى را انتخاب نكرده كه تمامى مطالب و گفتنى‌هايش را در يك موضوع و در يك‌جا عرضه كند، بلكه وى موضوعى واحد را در جاهاى مختلف و به مناسبت‌هاى گوناگون مطرح كرده و در هركجا كم و زياد به آن پرداخته و سرانجام وعده داده كه بعداً به تفصيل به آن‌ها خواهد پرداخت؛ مثلاً ايشان مى‌توانست زندگى و شخصيت فردى و اجتماعى و علمى و سياسى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را در طى يك تقسيم‌بندى مطرح كند و حول محور آن تقسيم‌بندى و عناوين مناسب، مطالب لازم را بياورد و از تكرار جلوگيرى كند و حال آن‌كه ايشان در هر جلد و حتى در يك جلد چند بار، به زندگى امام پرداخته و لاجرم برخى مطالب را عيناً تكرار كرده است و يا در مورد مذاهب ديگر، همين بى‌نظمى وجود دارد. فى‌المثل برخى از مطالب مربوط به زندگى امامان مذاهب نيز، چند بار (گاه كوتاه و گاه مفصل) بازگو شده است.<ref>ر.ک: همان، ص25</ref>
    با اين همه، كتاب داراى برخى كاستى‌ها و نواقص مى‌باشد. صرف‌نظر از محتواى كتاب، مهم‌ترين اشكالى كه از نظر شكل تدوين كتاب به چشم مى‌خورد، عدم انسجام آن است. البته كتاب نظم و قالب خاص خود را دارد و نويسنده بر اساس قالب انتخابى خود تحقيق خود را به پيش مى‌برد، اما اين قالب و سازمان به‌گونه‌اى است كه نويسنده به‌طور اجتناب‌ناپذيرى به تكرار و بازگويى برخى از مطالب و موضوعات دچار مى‌شود. نويسنده روشى را انتخاب نكرده كه تمامى مطالب و گفتنى‌هايش را در يك موضوع و در يك‌جا عرضه كند، بلكه وى موضوعى واحد را در جاهاى مختلف و به مناسبت‌هاى گوناگون مطرح كرده و در هركجا كم و زياد به آن پرداخته و سرانجام وعده داده كه بعداً به تفصيل به آن‌ها خواهد پرداخت؛ مثلاً ايشان مى‌توانست زندگى و شخصيت فردى و اجتماعى و علمى و سياسى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را در طى يك تقسيم‌بندى مطرح كند و حول محور آن تقسيم‌بندى و عناوين مناسب، مطالب لازم را بياورد و از تكرار جلوگيرى كند و حال آن‌كه ايشان در هر جلد و حتى در يك جلد چند بار، به زندگى امام پرداخته و لاجرم برخى مطالب را عيناً تكرار كرده است و يا در مورد مذاهب ديگر، همين بى‌نظمى وجود دارد. فى‌المثل برخى از مطالب مربوط به زندگى امامان مذاهب نيز، چند بار (گاه كوتاه و گاه مفصل) بازگو شده است.<ref>ر.ک: همان، ص25</ref>