آرام، احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - '==منبع مقاله==' به '==منابع مقاله==')
    جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان')
    خط ۴۵: خط ۴۵:
    پدرش تاجر بازار و مشروطه‌خواه بود و آرام مدتى نزد وى تحصيل كرد. سپس در مدرسه‌هاى ترقى، علميه و دارالفنون به تحصيلات خود ادامه داد و با زبان‌هاى عربى، فرانسوى و انگليسى آشنا شد.
    پدرش تاجر بازار و مشروطه‌خواه بود و آرام مدتى نزد وى تحصيل كرد. سپس در مدرسه‌هاى ترقى، علميه و دارالفنون به تحصيلات خود ادامه داد و با زبان‌هاى عربى، فرانسوى و انگليسى آشنا شد.


    در دانشگاه، هم‌زمان در دو رشته حقوق و طب به تحصيل پرداخت، اما هيچ‌كدام را به پايان نرساند و معلمى را بر حقوق‌دان، يا طبيب شدن ترجيح داد. در دبيرستان‌هاى تهران، اصفهان، شيراز، مدرسه فلاحت در كرج و مدرسه عالى بازرگانى در تهران، به‌ويژه به تدريس در مباحث علوم پرداخت و سال‌ها مدرس فيزيك بود. چندين سال در اصفهان، شيراز و عراق اقامت داشت و از نخستين كسانى بود كه براى سروسامان بخشيدن به وضع نامطلوب منابع درسى، با همكارى چند تن ديگر، نخستين کتاب‌هاى علوم را براى تدريس در دبيرستان‌ها تدوين و به انتشار آن‌ها كمك كرد. وى تا 1335ش در خدمت وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش) بود و به تدريس و تصدى مشاغل مختلف اشتغال داشت. بازرسى آموزشى، مديريت كل و نيز مدت كوتاهى معاونت وزير، از جمله سمت‌هاى او بود.
    در دانشگاه، هم‌زمان در دو رشته حقوق و طب به تحصيل پرداخت، اما هيچ‌كدام را به پایان نرساند و معلمى را بر حقوق‌دان، يا طبيب شدن ترجيح داد. در دبيرستان‌هاى تهران، اصفهان، شيراز، مدرسه فلاحت در كرج و مدرسه عالى بازرگانى در تهران، به‌ويژه به تدريس در مباحث علوم پرداخت و سال‌ها مدرس فيزيك بود. چندين سال در اصفهان، شيراز و عراق اقامت داشت و از نخستين كسانى بود كه براى سروسامان بخشيدن به وضع نامطلوب منابع درسى، با همكارى چند تن ديگر، نخستين کتاب‌هاى علوم را براى تدريس در دبيرستان‌ها تدوين و به انتشار آن‌ها كمك كرد. وى تا 1335ش در خدمت وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش) بود و به تدريس و تصدى مشاغل مختلف اشتغال داشت. بازرسى آموزشى، مديريت كل و نيز مدت كوتاهى معاونت وزير، از جمله سمت‌هاى او بود.


    وى در نيمه دهه 1320ش به حزب توده ايران پيوست و به فعاليت سياسى پرداخت، اما پس از وقايع آذربايجان، همراه با انشعابيون به رهبرى خليل ملكى از آن حزب جدا شد و در دى‌ماه 1326 ظاهرا بر اثر اختلاف نظرى در باب اتخاذ روش انشعابيون در برابر سياست‌هاى اتحاد شوروى و حزب توده، از همكارى با گروه‌هاى چپ كلا كناره گرفت و تا پايان عمر در سياست مداخله نكرد. وى طرفدار سياست و روش مستقل از حزب كمونيست شوروى بود. با گذشت زمان، گرايش‌هاى مذهبى‌اش تقويت و تشديد يافت، به گونه‌اى كه بخش درخور توجهى از ترجمه‌هايش در زمينه معتقدات دينى و اسلامى گرديد.
    وى در نيمه دهه 1320ش به حزب توده ايران پيوست و به فعاليت سياسى پرداخت، اما پس از وقايع آذربايجان، همراه با انشعابيون به رهبرى خليل ملكى از آن حزب جدا شد و در دى‌ماه 1326 ظاهرا بر اثر اختلاف نظرى در باب اتخاذ روش انشعابيون در برابر سياست‌هاى اتحاد شوروى و حزب توده، از همكارى با گروه‌هاى چپ كلا كناره گرفت و تا پایان عمر در سياست مداخله نكرد. وى طرفدار سياست و روش مستقل از حزب كمونيست شوروى بود. با گذشت زمان، گرايش‌هاى مذهبى‌اش تقويت و تشديد يافت، به گونه‌اى كه بخش درخور توجهى از ترجمه‌هايش در زمينه معتقدات دينى و اسلامى گرديد.


    آرام از اعضاى مؤثر در دايرةالمعارف فارسى (به سرپرستى غلامحسين مصاحب) بود. مصاحب را او به ناشر دايرةالمعارف فارسى معرفى كرد. وى سمت معاون سرپرست و عضويت هيئت تحريريه (شوراى ويرايش) را به عهده داشت. جز اين‌ها، مدتى هم با دانشنامه‌هاى ديگر، از جمله در ترجمه برخى مقالات با دانشنامه جهان اسلام همكارى داشت.
    آرام از اعضاى مؤثر در دايرةالمعارف فارسى (به سرپرستى غلامحسين مصاحب) بود. مصاحب را او به ناشر دايرةالمعارف فارسى معرفى كرد. وى سمت معاون سرپرست و عضويت هيئت تحريريه (شوراى ويرايش) را به عهده داشت. جز اين‌ها، مدتى هم با دانشنامه‌هاى ديگر، از جمله در ترجمه برخى مقالات با دانشنامه جهان اسلام همكارى داشت.


    وى سال‌هاى بسيار و تقريبا تا پايان عمر، در منزل به كار ترجمه مشغول بود و حتى ترجمه را براى خود «واجب شرعى» مى‌دانست، زيرا به نظر او ترجمه منابع مهم از زبان‌هاى ديگر، براى تحول علمى و فرهنگى در ايران لازم بود. وى حدود 70 سال به ترجمه اشتغال داشت و بيشتر از زبان انگليسى و گاه از عربى و فرانسوى ترجمه مى‌كرد. حوزه ترجمه او تخصصى نبود و هر اثرى را كه مفيد و مؤثر تشخيص مى‌داد، به فارسى ترجمه مى‌كرد. از جمله آثار وى عبارتند از:
    وى سال‌هاى بسيار و تقريبا تا پایان عمر، در منزل به كار ترجمه مشغول بود و حتى ترجمه را براى خود «واجب شرعى» مى‌دانست، زيرا به نظر او ترجمه منابع مهم از زبان‌هاى ديگر، براى تحول علمى و فرهنگى در ايران لازم بود. وى حدود 70 سال به ترجمه اشتغال داشت و بيشتر از زبان انگليسى و گاه از عربى و فرانسوى ترجمه مى‌كرد. حوزه ترجمه او تخصصى نبود و هر اثرى را كه مفيد و مؤثر تشخيص مى‌داد، به فارسى ترجمه مى‌كرد. از جمله آثار وى عبارتند از:


    ترجمه «اثبات وجود خدا»؛ «سه حكيم مسلمان»؛ «علم و تمدن در اسلام»؛ ترجمه «پيدايش و مرگ خورشيد» ژرژ كاموف؛ «تكامل فيزيك»؛ ترجمه جلد اول «تاريخ تمدن» ويل دورانت» يا «مشرق‌زمين، گاهواره تمدن»؛ «تاريخ علم»؛ ترجمه «شش بال علم» جرج سارتون؛ «ايرانيان و بربرها»؛ «هيئت»؛ «لغت‌هاى قرآن».
    ترجمه «اثبات وجود خدا»؛ «سه حكيم مسلمان»؛ «علم و تمدن در اسلام»؛ ترجمه «پيدايش و مرگ خورشيد» ژرژ كاموف؛ «تكامل فيزيك»؛ ترجمه جلد اول «تاريخ تمدن» ويل دورانت» يا «مشرق‌زمين، گاهواره تمدن»؛ «تاريخ علم»؛ ترجمه «شش بال علم» جرج سارتون؛ «ايرانيان و بربرها»؛ «هيئت»؛ «لغت‌هاى قرآن».