دیوان هلالی جغتایی با شاه و درویش و صفات العاشقين او: تفاوت میان نسخه‌ها

    (لینک درون متنی)
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۴۳: خط ۴۳:


    «در کتاب شاه و درویش این بیت در صفت تیر انداختن شاه گفته:  
    «در کتاب شاه و درویش این بیت در صفت تیر انداختن شاه گفته:  
    '''استخوان را اگر نشان کردى'''
     
    تیر را مغز استخوان کردى
    {{شعر}}
    {{ب|''استخوان را اگر نشان کردى''|2=''تیر را مغز استخوان کردى''}}
    {{پایان شعر}}
     
    در صفات العاشقين در نابینایى و پیر شدن زلیخا در فراق یوسف گوید:
    در صفات العاشقين در نابینایى و پیر شدن زلیخا در فراق یوسف گوید:
    '''غم پیرى سمن بر سنبلش ریخت'''
     
    ز آسیب خزان برگ گلش ریخت
    {{شعر}}
    '''سیه بادام او از جور ایام'''
    {{ب|''غم پیرى سمن بر سنبلش ریخت''|2=''ز آسیب خزان برگ گلش ریخت''}}
    شد از عین سفیدى مغز بادام
    {{ب|''سیه بادام او از جور ایام''|2=''شد از عین سفیدى مغز بادام''}}
    {{پایان شعر}}
     
    و مثل این ابیات خوب او بسیار است...»<ref>ر.ک: همان، صفحه شش</ref>.
    و مثل این ابیات خوب او بسیار است...»<ref>ر.ک: همان، صفحه شش</ref>.


    تخلص [[هلالي جغتايي، بدرالدين|هلالی]] در این ابیات واقع شده است:
    تخلص [[هلالي جغتايي، بدرالدين|هلالی]] در این ابیات واقع شده است:
    '''روزى که فلک نام مرا کرد هلالى'''
     
    می‎خواست که من مایل ابروى تو باشم
    {{شعر}}
    {{ب|''روزى که فلک نام مرا کرد هلالى''|2=''می‎خواست که من مایل ابروى تو باشم''}}
    {{پایان شعر}}
     
    یا
    یا
    '''اى به ابروى تو مایل همه کس چون مه عید'''
    {{شعر}}
    از هلالى چه عجب میل خم ابرویت
    {{ب|''اى به ابروى تو مایل همه کس چون مه عید''|2=''از هلالى چه عجب میل خم ابرویت''}}
    {{پایان شعر}}
     
    و
    و
    '''هرگز به‎جانب مه نو راست ننگرم'''
     
    کز شوق ابرویت چو هلالى خمیده‎ام'''<ref>ر.ک: همان، صفحه نه</ref>.'''
    {{شعر}}
    {{ب|''هرگز به‎جانب مه نو راست ننگرم''|2=''کز شوق ابرویت چو هلالى خمیده‎ام''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه نه</ref>.'''


    [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] در مقدمه خویش، از قول عباس اقبال آشتیانی در مقدمه صفات العاشقين چاپ 1324ش، در تهران درباره دیوان و ابیات [[هلالي جغتايي، بدرالدين|هلالی]] می‎نویسد: «دیوان وى نزدیک 2800 بیت دارد که بار نخست در 1281ق، به خط نستعلیق در کاپنور و بعد از آن مکرر در همان شهر به طبع رسیده است. مثنوى شاه و درویش او به ضمیمه سحر حلال اهلى شیرازى و یک عده رباعیات و اشعار از دیگران (در حاشیه) در سال 1321ق، در طهران چاپ شده. شاه و درویش هلالى را حمدى از شعراى عثمانى به ترکى ترجمه کرده و در سال 1870م، اته مستشرق معروف آلمانى آن را به زبان آلمانى نقل نموده و در لیپزیگ به طبع رسانده است. اختصاص عمده هلالى در شعر به غزلیات او بوده؛ به همین جهت ظاهرا وقتى عبداللّه هاتفى (متوفى به سال 927) خواهرزاده جامى و ناظم ظفرنامه تیمورى و فتوحات شاهى شاعر معاصر او به تعریض گفته بوده است که هلالى غزل‎گوست و از نظم مثنوى عاجز است، هلالى در مقدمه مثنوى شاه و درویش (بدون بردن اسم هاتفى که على‎قلى خان داغستانى در رياض الشعراء به آن تصریح کرده)، به این نکته اشاره می‎کند... از این تاریخ است که هلالى به نظم مثنوى پرداخته و ابتدا قصه شاه و درویش و پس از آن لیلى و مجنون و صفات العاشقين را ساخته است. صفات العاشقين او به بحر هزج مسدس است...»<ref>ر.ک: همان، صفحه نوزده - بیست</ref>.
    [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] در مقدمه خویش، از قول عباس اقبال آشتیانی در مقدمه صفات العاشقين چاپ 1324ش، در تهران درباره دیوان و ابیات [[هلالي جغتايي، بدرالدين|هلالی]] می‎نویسد: «دیوان وى نزدیک 2800 بیت دارد که بار نخست در 1281ق، به خط نستعلیق در کاپنور و بعد از آن مکرر در همان شهر به طبع رسیده است. مثنوى شاه و درویش او به ضمیمه سحر حلال اهلى شیرازى و یک عده رباعیات و اشعار از دیگران (در حاشیه) در سال 1321ق، در طهران چاپ شده. شاه و درویش هلالى را حمدى از شعراى عثمانى به ترکى ترجمه کرده و در سال 1870م، اته مستشرق معروف آلمانى آن را به زبان آلمانى نقل نموده و در لیپزیگ به طبع رسانده است. اختصاص عمده هلالى در شعر به غزلیات او بوده؛ به همین جهت ظاهرا وقتى عبداللّه هاتفى (متوفى به سال 927) خواهرزاده جامى و ناظم ظفرنامه تیمورى و فتوحات شاهى شاعر معاصر او به تعریض گفته بوده است که هلالى غزل‎گوست و از نظم مثنوى عاجز است، هلالى در مقدمه مثنوى شاه و درویش (بدون بردن اسم هاتفى که على‎قلى خان داغستانى در رياض الشعراء به آن تصریح کرده)، به این نکته اشاره می‎کند... از این تاریخ است که هلالى به نظم مثنوى پرداخته و ابتدا قصه شاه و درویش و پس از آن لیلى و مجنون و صفات العاشقين را ساخته است. صفات العاشقين او به بحر هزج مسدس است...»<ref>ر.ک: همان، صفحه نوزده - بیست</ref>.
    خط ۶۹: خط ۸۰:


    از غزلیات اوست:
    از غزلیات اوست:
    '''به چشم لطف اگر بینی گرفتاران رسوا را'''
    {{شعر}}
    به ما هم گوشه چشمی که رسوا کرده‎ای ما را
    {{ب|''به چشم لطف اگر بینی گرفتاران رسوا را''|2=''به ما هم گوشه چشمی که رسوا کرده‎ای ما را''}}
    '''پس از مردن نخواهم سایه طوبی ولی خواهم'''
    {{ب|''پس از مردن نخواهم سایه طوبی ولی خواهم''|2=''که روزی سایه بر خاکم فتد آن سروبالا را''}}
    که روزی سایه بر خاکم فتد آن سروبالا را
    {{ب|''حذر کن از دم سرد رقیب، ای نوگل خندان''|2=''که از باد خزان آفت رسد گل‎های رعنا را''}}
    '''حذر کن از دم سرد رقیب، ای نوگل خندان'''
    {{ب|''دلا، تا می‎توان امروز فرصت را غنیمت دان''|2=''که در عالم نمی‎داند کسی احوال فردا را''}}
    که از باد خزان آفت رسد گل‎های رعنا را
    {{ب|''زلال خضر باشد خاک پایت، جای آن دارد''|2=''که ذوق خاک‎بوسی بر زمین آرد مسیحا را''}}
    '''دلا، تا می‎توان امروز فرصت را غنیمت دان'''
    {{ب|''هلالی را چه حد آن که بر ماه رخت بیند''|2=''به عشق ناتمام او چه حاجت روی زیبا را''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2</ref>.'''
    که در عالم نمی‎داند کسی احوال فردا را
    '''زلال خضر باشد خاک پایت، جای آن دارد'''
    که ذوق خاک‎بوسی بر زمین آرد مسیحا را
    '''هلالی را چه حد آن که بر ماه رخت بیند'''
    به عشق ناتمام او چه حاجت روی زیبا را'''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2</ref>.'''


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    خط ۹۷: خط ۱۰۳:
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
    [[رده:قربانی-باقی زاده]]
     
    [[رده:25 مرداد الی 24 شهریور]]
     
    [[رده:سال97-25مرداد الی24 شهریور]]
    [[رده:سال97-25مرداد الی24 شهریور]]