رياض العلماء و حياض الفضلاء: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ')
    جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً')
    خط ۳۳: خط ۳۳:
    كتاب با دو مقدمه از محقق و [[مرعشی، محمود|سيد محمود مرعشى]] آغاز و اسامى افراد، به ترتيب حروف الفبا، در دو قسم، در هفت جلد، تنظيم شده است.
    كتاب با دو مقدمه از محقق و [[مرعشی، محمود|سيد محمود مرعشى]] آغاز و اسامى افراد، به ترتيب حروف الفبا، در دو قسم، در هفت جلد، تنظيم شده است.


    منبع نويسنده در نگارش اين اثر، تنها كتاب‌هاى معروف رجال و تراجم نبوده بلكه از كتاب‌هاى ديگر نيز موارد مربوط به تراجم را استخراج كرده است؛ مثلا در يك مورد از «[[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]» طبرسى استفاده كرده است. از مآخذ ديگر او، اجازات علماست و نيز خطوط پشت كتاب‌ها كه محض يادگارى يا به‌عنوان مالكيت يا واگذارى يا وقف و تعليقه و ياداداشت و... نوشته بوده‌اند<ref>ذكاوتى قراگزلو، على‌رضا، 1363، ص39</ref>
    منبع نويسنده در نگارش اين اثر، تنها كتاب‌هاى معروف رجال و تراجم نبوده بلكه از كتاب‌هاى ديگر نيز موارد مربوط به تراجم را استخراج كرده است؛ مثلاًدر يك مورد از «[[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]» طبرسى استفاده كرده است. از مآخذ ديگر او، اجازات علماست و نيز خطوط پشت كتاب‌ها كه محض يادگارى يا به‌عنوان مالكيت يا واگذارى يا وقف و تعليقه و ياداداشت و... نوشته بوده‌اند<ref>ذكاوتى قراگزلو، على‌رضا، 1363، ص39</ref>


    البته مهم‌ترين منبع نويسنده، همانا مشهودات و مسموعات او از معاصرانش مى‌باشد كه به كتاب او اهميت خاصى بخشيده و از جهات مختلف، آن را قابل استناد ساخته است. حتى آنجا هم كه از گذشتگان نقل كرده، ملاحظات انتقادى‌اش جالب توجه است، به‌ويژه كه عين مطلب را نقل مى‌كند<ref>ر.ک: همان، ص40</ref>
    البته مهم‌ترين منبع نويسنده، همانا مشهودات و مسموعات او از معاصرانش مى‌باشد كه به كتاب او اهميت خاصى بخشيده و از جهات مختلف، آن را قابل استناد ساخته است. حتى آنجا هم كه از گذشتگان نقل كرده، ملاحظات انتقادى‌اش جالب توجه است، به‌ويژه كه عين مطلب را نقل مى‌كند<ref>ر.ک: همان، ص40</ref>
    خط ۴۲: خط ۴۲:
    در نگاهى كلى، مطالب كتاب به دو قسم تقسيم مى‌شود: قسم نخست، مشتمل است بر تراجم علماى شيعه اماميه و قسم دوم، شامل تراجم علماى ساير مذاهب اسلامى است<ref>مقدمه محقق، ج1، ص7</ref>
    در نگاهى كلى، مطالب كتاب به دو قسم تقسيم مى‌شود: قسم نخست، مشتمل است بر تراجم علماى شيعه اماميه و قسم دوم، شامل تراجم علماى ساير مذاهب اسلامى است<ref>مقدمه محقق، ج1، ص7</ref>


    در ميان سرگذشت‌نامه‌هاى دانشمندان و بزرگان علوم و معارف اسلامى، كمتر محقّقى است كه با اثر حاضر آشنا نباشد؛ زيرا نه‌تنها شيوه تدوين كتاب - كه مرتب به حروف معجم است - آن را مطلوب گردانيده است، بلكه اطلاعات ارزنده و مفيدى كه منحصر به اين كتاب است و در ديگر نگاشته‌هاى رجالى عصر وى ديده نمى‌شود، بر ارزش آن افزوده است؛ مثلا از جمله فوائدى كه از مراجعه به اين كتاب به دست مى‌آيد، آشنايى با نسخه‌ها و مخطوطات موجود از مؤلفات عربى و فارسى است كه در عصر افندى در كتابخانه‌هاى عمومى و خصوصى نگهدارى مى‌شده و مؤلف آنها را رؤيت نموده و از مشخصات كتاب‌شناسى و نسخه‌شناسى آن‌ها در كتابش ياد كرده است؛ ازاين‌رو «[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]» را مى‌توان به‌عنوان مأخذ و مصدرى ارزشمند و متقن در خصوص مباحث مربوط به كتاب‌شناسى و نسخه‌شناسى تلقّى كرد؛ زيرا در واقع نگاشته مورد بحث مى‌تواند از جهتى فهرستى از نسخه‌هاى خطى كتابخانه‌هاى عمومى و خصوصى عصر مؤلف باشد. مجموع اين نسخه‌ها كه افندى معرفى كرده است بيش از هزار و اندى است<ref>افندى اصفهانى، ميرزا عبدالله، ص13</ref>
    در ميان سرگذشت‌نامه‌هاى دانشمندان و بزرگان علوم و معارف اسلامى، كمتر محقّقى است كه با اثر حاضر آشنا نباشد؛ زيرا نه‌تنها شيوه تدوين كتاب - كه مرتب به حروف معجم است - آن را مطلوب گردانيده است، بلكه اطلاعات ارزنده و مفيدى كه منحصر به اين كتاب است و در ديگر نگاشته‌هاى رجالى عصر وى ديده نمى‌شود، بر ارزش آن افزوده است؛ مثلاًاز جمله فوائدى كه از مراجعه به اين كتاب به دست مى‌آيد، آشنايى با نسخه‌ها و مخطوطات موجود از مؤلفات عربى و فارسى است كه در عصر افندى در كتابخانه‌هاى عمومى و خصوصى نگهدارى مى‌شده و مؤلف آنها را رؤيت نموده و از مشخصات كتاب‌شناسى و نسخه‌شناسى آن‌ها در كتابش ياد كرده است؛ ازاين‌رو «[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]» را مى‌توان به‌عنوان مأخذ و مصدرى ارزشمند و متقن در خصوص مباحث مربوط به كتاب‌شناسى و نسخه‌شناسى تلقّى كرد؛ زيرا در واقع نگاشته مورد بحث مى‌تواند از جهتى فهرستى از نسخه‌هاى خطى كتابخانه‌هاى عمومى و خصوصى عصر مؤلف باشد. مجموع اين نسخه‌ها كه افندى معرفى كرده است بيش از هزار و اندى است<ref>افندى اصفهانى، ميرزا عبدالله، ص13</ref>


    در همين زمينه گفتنى است كه افندى از نسخه‌هاى مقابله‌شده و تصحيح‌شده نيز با دقت تمام ياد كرده كه اين نكته هم در تاريخ كتاب‌شناسى و نسخه‌شناسى مخطوطات عربى و فارسى حائز اهميت تواند بود<ref>همان، ص14</ref>
    در همين زمينه گفتنى است كه افندى از نسخه‌هاى مقابله‌شده و تصحيح‌شده نيز با دقت تمام ياد كرده كه اين نكته هم در تاريخ كتاب‌شناسى و نسخه‌شناسى مخطوطات عربى و فارسى حائز اهميت تواند بود<ref>همان، ص14</ref>
    خط ۵۶: خط ۵۶:
    اين كتاب شامل يك رشته تراجم احوال محض نيست، بلكه حاوى اطلاعات جالب و ارزنده‌اى است كه وضع كلى علم و علما، كتابخانه‌ها، گروه‌هاى دانشمندان و دسته‌بندى‌هايى كه حتى بين افراد يك گروه رخ مى‌داد و نيز مسائل مختلف‌فيه و معركة الآراء و پاره‌اى از مسائل مستحدثه و تعصبات مذهبى، به‌خصوص درباره زندگى علمايى كه نزدیک  به زمان مؤلف مى‌زيسته‌اند و نيز جو فكرى و وقايع دينى و اجتماعى آن زمان، منبع مهمى است<ref>ر.ک: همان41</ref>
    اين كتاب شامل يك رشته تراجم احوال محض نيست، بلكه حاوى اطلاعات جالب و ارزنده‌اى است كه وضع كلى علم و علما، كتابخانه‌ها، گروه‌هاى دانشمندان و دسته‌بندى‌هايى كه حتى بين افراد يك گروه رخ مى‌داد و نيز مسائل مختلف‌فيه و معركة الآراء و پاره‌اى از مسائل مستحدثه و تعصبات مذهبى، به‌خصوص درباره زندگى علمايى كه نزدیک  به زمان مؤلف مى‌زيسته‌اند و نيز جو فكرى و وقايع دينى و اجتماعى آن زمان، منبع مهمى است<ref>ر.ک: همان41</ref>


    به‌منظور توضيح مطلب فوق، شايسته است به برخى از آراى او درباره گروه‌هاى دانشمندان اشاره شود. نويسنده بر طبق زمانه‌اش كه به علوم دينى وزن خاص داده مى‌شد، باآنكه خود مردى ذوفنون و جامع‌الاطراف بود، با «اهل معقول» ميانه خوشى نداشت... درباره حكيمان شايعات و بدبينى‌هايى وجود داشت كه نويسنده نقل كرده است؛ مثلا درباره سيد ميرزا ابراهيم بن ميرزا حسين همدانى مشهور به قاضى‌زاده صاحب «شرح الهيات شفا» مى‌نويسد: «آشنا به مسائل شرعى و اقوال فقها نبود و از خون احتراز نمى‌كرد، بلكه مسجد را بدان مى‌آلود و نمى‌دانست كه نجس است»<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>
    به‌منظور توضيح مطلب فوق، شايسته است به برخى از آراى او درباره گروه‌هاى دانشمندان اشاره شود. نويسنده بر طبق زمانه‌اش كه به علوم دينى وزن خاص داده مى‌شد، باآنكه خود مردى ذوفنون و جامع‌الاطراف بود، با «اهل معقول» ميانه خوشى نداشت... درباره حكيمان شايعات و بدبينى‌هايى وجود داشت كه نويسنده نقل كرده است؛ مثلاًدرباره سيد ميرزا ابراهيم بن ميرزا حسين همدانى مشهور به قاضى‌زاده صاحب «شرح الهيات شفا» مى‌نويسد: «آشنا به مسائل شرعى و اقوال فقها نبود و از خون احتراز نمى‌كرد، بلكه مسجد را بدان مى‌آلود و نمى‌دانست كه نجس است»<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>


    نظر نويسنده نسبت به [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]هم مساعد نبود، اما [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] را به واسطه جهت فقاهتى كه داشته، با تجليل نام برده است. وى در مورد صوفيه هم حساس بوده و عالمى را كه اندكى عارف‌مشرب تشخيص مى‌داد، با عبارتى نظير: «له ميلا إلى طريقة الصوفية» نشان‌دار كرده است و...<ref>ر.ک: همان، ص41-42</ref>
    نظر نويسنده نسبت به [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]هم مساعد نبود، اما [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] را به واسطه جهت فقاهتى كه داشته، با تجليل نام برده است. وى در مورد صوفيه هم حساس بوده و عالمى را كه اندكى عارف‌مشرب تشخيص مى‌داد، با عبارتى نظير: «له ميلا إلى طريقة الصوفية» نشان‌دار كرده است و...<ref>ر.ک: همان، ص41-42</ref>