چشیدن طعم وقت (مقامات کهن و نویافته بوسعید)، از میراث عرفانی ابوسعید ابوالخیر: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'سبك' به 'سبک ')
    جز (جایگزینی متن - 'مبارك' به 'مبارک')
    خط ۶۹: خط ۶۹:
    شيخ، بعد از هفت سال رياضت، طالب زيارت شيخ ابوالعباس قصاب مى‌شود و اين، هنگامى بود كه پير ابوالفضل به رحمت خدا رفته بود. شيخ، در حال قبض، طى مسافت مى‌كرد، در راه پيرى را ديد و پير به وى كلماتى را گفت كه قبض وى برطرف شد.
    شيخ، بعد از هفت سال رياضت، طالب زيارت شيخ ابوالعباس قصاب مى‌شود و اين، هنگامى بود كه پير ابوالفضل به رحمت خدا رفته بود. شيخ، در حال قبض، طى مسافت مى‌كرد، در راه پيرى را ديد و پير به وى كلماتى را گفت كه قبض وى برطرف شد.


    شيخ، در آمل به خدمت شيخ ابوالعباس قصاب رسيده و مدتى آنجا بود تا اينكه ابوالعباس او را در برابر خود خانه‌اى داد و شيخ پيوسته در آن خانه به مجاهده و ذكر مشغول بود. يك روز بامداد، اصحاب ابوالعباس با تعجب جامه شيخ بر تن ابوسعيد و جامه ابوسعيد بر تن شيخ ديدند. ابوالعباس گفت: «دوش نثارها رفت و همه نصيب اين جوان‌مرد مهينگى آمد، مباركش باد!».
    شيخ، در آمل به خدمت شيخ ابوالعباس قصاب رسيده و مدتى آنجا بود تا اينكه ابوالعباس او را در برابر خود خانه‌اى داد و شيخ پيوسته در آن خانه به مجاهده و ذكر مشغول بود. يك روز بامداد، اصحاب ابوالعباس با تعجب جامه شيخ بر تن ابوسعيد و جامه ابوسعيد بر تن شيخ ديدند. ابوالعباس گفت: «دوش نثارها رفت و همه نصيب اين جوان‌مرد مهينگى آمد، مبارکش باد!».


    روزى ابوالعباس به ابوسعيد گفت: «به مهينه بازگرد تا روزى چند اين علم بر درِ سراى تو زنند». شيخ به حكم اشارت با فتوحات بى‌شمار به مهينه بازگشت و شيخ ابوالعباس نيز وفات يافت.
    روزى ابوالعباس به ابوسعيد گفت: «به مهينه بازگرد تا روزى چند اين علم بر درِ سراى تو زنند». شيخ به حكم اشارت با فتوحات بى‌شمار به مهينه بازگشت و شيخ ابوالعباس نيز وفات يافت.