التقديسات: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - '==وابسته‌ها=={{وابسته‌ها}}' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} ')
    جز (جایگزینی متن - 'مير داماد' به 'میرداماد')
    خط ۴۲: خط ۴۲:
    در بخش بعدى تقدس واجب از انحلال و جزء داشتن را مورد بحث قرار مى‌دهد و او را مسبب الاسباب مى‌داند ايشان ما سوى اللّه را زوج تركيبى مى‌داند و قائل به تخصص وجود مى‌باشد
    در بخش بعدى تقدس واجب از انحلال و جزء داشتن را مورد بحث قرار مى‌دهد و او را مسبب الاسباب مى‌داند ايشان ما سوى اللّه را زوج تركيبى مى‌داند و قائل به تخصص وجود مى‌باشد


    مير داماد در جايى كه موجود حق را واحد قيوم واجب بالذات معرفى مى‌كند و ماسوى الواجب را مجازات در تقرر و ذاوت مجازيّه، اين اعتقاد را معنى واقعى كفر به طاغوت و حقيقت ايمان باللّه كه در آيۀ 256 بقره آمده است مى‌داند جايى كه مى‌فرمايد:'''فمن يكفر بالطاغوت و يؤمن باللّه فقد استمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها'''.مرحوم مير داماد مى‌گويد شايد منظور از طاغوت كل عالم امكان با نظام جملى خود مى‌باشد.عروة الوثقى نيز نور يقين حق خالصى است كه شكوك در آن راهى ندارند و به اين مدّعا نيز به آيۀ:'''لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه'''استشهاد مى‌كند.
    میرداماد در جايى كه موجود حق را واحد قيوم واجب بالذات معرفى مى‌كند و ماسوى الواجب را مجازات در تقرر و ذاوت مجازيّه، اين اعتقاد را معنى واقعى كفر به طاغوت و حقيقت ايمان باللّه كه در آيۀ 256 بقره آمده است مى‌داند جايى كه مى‌فرمايد:'''فمن يكفر بالطاغوت و يؤمن باللّه فقد استمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها'''.مرحوم میرداماد مى‌گويد شايد منظور از طاغوت كل عالم امكان با نظام جملى خود مى‌باشد.عروة الوثقى نيز نور يقين حق خالصى است كه شكوك در آن راهى ندارند و به اين مدّعا نيز به آيۀ:'''لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه'''استشهاد مى‌كند.


    ايشان واجب را كمال مطلق و واجب حق مى‌داند و علت آن را فعليت محض بودن حيثيت وجوب بالذات از تمام جهات مى‌داند كه هيچ شائبه بالقوه بودن در آن راه ندارد.او هيچ حيثيت كماليه‌اى را نيز از واجب بالذات جدا نمى‌داند بلكه او را مجموعه حيثيات كماليّه و تماميّه و فوق تماميّه مى‌داند.مير داماد همچنين در حقيقت وجوب معتقد است كه نمى‌شود حقيقت وجوب ماهيت نوعيه گردد
    ايشان واجب را كمال مطلق و واجب حق مى‌داند و علت آن را فعليت محض بودن حيثيت وجوب بالذات از تمام جهات مى‌داند كه هيچ شائبه بالقوه بودن در آن راه ندارد.او هيچ حيثيت كماليه‌اى را نيز از واجب بالذات جدا نمى‌داند بلكه او را مجموعه حيثيات كماليّه و تماميّه و فوق تماميّه مى‌داند.میرداماد همچنين در حقيقت وجوب معتقد است كه نمى‌شود حقيقت وجوب ماهيت نوعيه گردد


    زيرا هرچيزى را كه مختص حدّ نوعى باشد قبول كنند.اشخاص كثيره نمى‌داند مگر از جهت مادّه در حاليكه او در ذات خود برئ از شائبه‌هاى مادّى مى‌باشد.وى حقيقت وجوب را ماهيت مبهمه نيز نمى‌داند كه با يك برهان فلسفى اين مدعاى خود را نيز ثابت كرده است.از جمله مواردى كه براى وجوب بالذات اثبات مى‌كند عدم قبول اشتراك توسط اوست.
    زيرا هرچيزى را كه مختص حدّ نوعى باشد قبول كنند.اشخاص كثيره نمى‌داند مگر از جهت مادّه در حاليكه او در ذات خود برئ از شائبه‌هاى مادّى مى‌باشد.وى حقيقت وجوب را ماهيت مبهمه نيز نمى‌داند كه با يك برهان فلسفى اين مدعاى خود را نيز ثابت كرده است.از جمله مواردى كه براى وجوب بالذات اثبات مى‌كند عدم قبول اشتراك توسط اوست.
    خط ۵۱: خط ۵۱:




    از جمله مطالب استدلالى كه مرحوم مير داماد بدان مى‌پردازد اين است كه او وقوف بر حقائق اشياء را خارج از قدرت بشر مى‌داند او مى‌گويد حتى به بسائط اشياء نيز بشر امكان دسترسى ندارد و تنها از لوازم اشياء است كه مى‌تواند به شناخت اشياء برسد مثلا در مورد حيوان چيزى كه بشر مى‌تواند بدان علم پيدا كند اين است كه او خاصيت ادراك و فعل دارد در حاليكه مدرك فعال حقيقت حيوان نبوده بلكه از خواص يا لوازم حيوان مى‌باشد.
    از جمله مطالب استدلالى كه مرحوم میرداماد بدان مى‌پردازد اين است كه او وقوف بر حقائق اشياء را خارج از قدرت بشر مى‌داند او مى‌گويد حتى به بسائط اشياء نيز بشر امكان دسترسى ندارد و تنها از لوازم اشياء است كه مى‌تواند به شناخت اشياء برسد مثلا در مورد حيوان چيزى كه بشر مى‌تواند بدان علم پيدا كند اين است كه او خاصيت ادراك و فعل دارد در حاليكه مدرك فعال حقيقت حيوان نبوده بلكه از خواص يا لوازم حيوان مى‌باشد.


    او به نقل از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مى‌گويد بشر حتى توان شناخت حقيقت جسم را نيز ندارد بلكه شناخت ما از جسم فقط سه جنبۀ طول و عرض و عمق از آن مى‌باشد.
    او به نقل از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مى‌گويد بشر حتى توان شناخت حقيقت جسم را نيز ندارد بلكه شناخت ما از جسم فقط سه جنبۀ طول و عرض و عمق از آن مى‌باشد.
    خط ۸۴: خط ۸۴:
    وى در مقام جواب به اين شبهه به روايت نورانى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]كه مى‌فرمايد:لا جبر و لا تفويض بل امر بين امرين اشاره كرده و اختيار را وديعتى از جانب خداى متعال در وجود انسان مى‌داند.
    وى در مقام جواب به اين شبهه به روايت نورانى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]كه مى‌فرمايد:لا جبر و لا تفويض بل امر بين امرين اشاره كرده و اختيار را وديعتى از جانب خداى متعال در وجود انسان مى‌داند.


    [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|مير داماد]] در آخر اين كتاب علم الهى را در سه مرتبه تصور نموده و ارادۀ خدا را نيز جزئى از علمش مى‌داند.
    [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]] در آخر اين كتاب علم الهى را در سه مرتبه تصور نموده و ارادۀ خدا را نيز جزئى از علمش مى‌داند.


    ==معرفى نسخه==
    ==معرفى نسخه==