ابن عبدربه، احمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - '==آثار== ' به '==آثار== ')
    جز (جایگزینی متن - 'شهاب‌ الدين' به 'شهاب‌الدين')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۳۲: خط ۳۲:
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    «اِبْن عَبْدِ ربَّه، شهاب‌ الدين ابوعمر احمد بن محمد» (10 رمضان 246- 18 جمادى الاول 328ق)، شاعر و اديب بزرگ اندلسى است. وى از دودمان بنى عباس بود، اما چون نياى چهارمش، سالم، در ولاى امير هشام بن عبدالرحمان، دومين امير سلسله امويان اندلس درآمده بود، وى را «مروانى» و «اموى» مى‌خواندند.
    «اِبْن عَبْدِ ربَّه، شهاب‌الدين ابوعمر احمد بن محمد» (10 رمضان 246- 18 جمادى الاول 328ق)، شاعر و اديب بزرگ اندلسى است. وى از دودمان بنى عباس بود، اما چون نياى چهارمش، سالم، در ولاى امير هشام بن عبدالرحمان، دومين امير سلسله امويان اندلس درآمده بود، وى را «مروانى» و «اموى» مى‌خواندند.


    وى در قرطبه زاده شد و دوران كودكى را همان‌جا در تنگدستى گذراند. برادر بزرگترش ابوبكر يحيى از فقيهان و محدثان قرطبه و از بزرگان اصحاب بقى بن مَخلَد بود و بعيد نيست كه احمد قرآن و حديث و مقدمات ادب را نخست نزد اين برادر دانشمند آموخته باشد. در دوران نوجوانى نيز قرطبه هنوز مدارس عمده‌اى نداشت و جلسات درس و بحث بيشتر در مساجد و منازل استادان تشكيل مى‌شد. استادان و مدرسان همه از مردم مشرق يا سفركردگان به آن ديار بودند. متون درسى نيز بيشتر کتاب‌هايى بود كه اينان از مشرق آورده بودند. سفر به بلاد مشرق به ويژه مصر و بغداد براى تحصيل علم و جمع‌آورى حديث، در ميان دانش‌پژوهان جوان سخت رايج بود و انتساب به فرهنگ مشرق امتياز بزرگى به حساب مى‌آمد.
    وى در قرطبه زاده شد و دوران كودكى را همان‌جا در تنگدستى گذراند. برادر بزرگترش ابوبكر يحيى از فقيهان و محدثان قرطبه و از بزرگان اصحاب بقى بن مَخلَد بود و بعيد نيست كه احمد قرآن و حديث و مقدمات ادب را نخست نزد اين برادر دانشمند آموخته باشد. در دوران نوجوانى نيز قرطبه هنوز مدارس عمده‌اى نداشت و جلسات درس و بحث بيشتر در مساجد و منازل استادان تشكيل مى‌شد. استادان و مدرسان همه از مردم مشرق يا سفركردگان به آن ديار بودند. متون درسى نيز بيشتر کتاب‌هايى بود كه اينان از مشرق آورده بودند. سفر به بلاد مشرق به ويژه مصر و بغداد براى تحصيل علم و جمع‌آورى حديث، در ميان دانش‌پژوهان جوان سخت رايج بود و انتساب به فرهنگ مشرق امتياز بزرگى به حساب مى‌آمد.