تذکره شعرای یزد: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - ':م' به ': م')
    جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:')
    خط ۴۸: خط ۴۸:
    در مقدمه [[افشار، ایرج|ايرج افشار]] كه آن را در تهران، در تاريخ اول تيرماه 1366 نوشته، چنين آمده است:
    در مقدمه [[افشار، ایرج|ايرج افشار]] كه آن را در تهران، در تاريخ اول تيرماه 1366 نوشته، چنين آمده است:


    «خاك يزد از سرزمين‌هاى كم‌شاعر ايران است... تذكره‌اى كه از شعراى يزد در اين كتاب انتشار مى‌يابد نماى روشنى از تاريخ ادبى شهر يزد در هفتصد سال است و لازم بود كه چنين مجموعه‌اى در دسترس باشد... در اين تذكره تقريبا نام و شعر همه شاعران شناخته يزد هست... ناگفته نماند كه آقاى فتوحى از آوردن سرگذشت و شعر دو سه تن به خواهش خودشان خوددارى كرده است... حدود خاك يزد در دوره‌هاى مختلف تاريخى تابع تقسيمات و مقتضيات حكومتى و سياسى بوده است. نايين و بافق و بيابانك و ابرقو در اين جريان‌ها گاه جزء يزد بود و گاه از حوزه سياسى و حكومتى يزد خارج مى‌شد. به همين ملاحظه است كه آقاى فتوحى نام شاعران بافقى و بيابانكى را در اين تذكره آورده و از آن ابرقو و نايين را نياورده است...».<ref>ر.ك: مقدمه [[افشار، ایرج|ايرج افشار]]، ص5-7</ref>
    «خاك يزد از سرزمين‌هاى كم‌شاعر ايران است... تذكره‌اى كه از شعراى يزد در اين كتاب انتشار مى‌يابد نماى روشنى از تاريخ ادبى شهر يزد در هفتصد سال است و لازم بود كه چنين مجموعه‌اى در دسترس باشد... در اين تذكره تقريبا نام و شعر همه شاعران شناخته يزد هست... ناگفته نماند كه آقاى فتوحى از آوردن سرگذشت و شعر دو سه تن به خواهش خودشان خوددارى كرده است... حدود خاك يزد در دوره‌هاى مختلف تاريخى تابع تقسيمات و مقتضيات حكومتى و سياسى بوده است. نايين و بافق و بيابانك و ابرقو در اين جريان‌ها گاه جزء يزد بود و گاه از حوزه سياسى و حكومتى يزد خارج مى‌شد. به همين ملاحظه است كه آقاى فتوحى نام شاعران بافقى و بيابانكى را در اين تذكره آورده و از آن ابرقو و نايين را نياورده است...».<ref>ر.ک: مقدمه [[افشار، ایرج|ايرج افشار]]، ص5-7</ref>


    نويسنده در مقدمه چاپ اول چنين نوشته است:
    نويسنده در مقدمه چاپ اول چنين نوشته است:


    «در اين كتاب از شرح حال و آثار شاعرانى سخن مى‌گوييم كه شايد نام بعضى از آنها ساليان دراز در بوته فراموشى جاى گرفته؛ گرچه در شعر و شاعرى مقامى رفيع دارند، ليكن نام و نشانى از ايشان در تذكره‌ها به‌ندرت آمده يا اصلا به ميان نيامده است و اين خود سبب گرديده كه بسيارى اشخاص از زندگانى و اشعار اين شاعران بى‌اطلاع بمانند. بى‌خبر از اينكه در كنار كوير لوت مركزى كه قهر طبيعت غالب مواهب را از ساكنين آن امساك نموده، گاه‌وبيگاه چه گل‌هاى معطر و جان‌فزايى به وجود آمده كه مشام دل صاحب‌دلان از بوى دلاويز آثار دُرَربارشان معطر مى‌گردد...».<ref>ر.ك: مقدمه مؤلف، ص12-14</ref>
    «در اين كتاب از شرح حال و آثار شاعرانى سخن مى‌گوييم كه شايد نام بعضى از آنها ساليان دراز در بوته فراموشى جاى گرفته؛ گرچه در شعر و شاعرى مقامى رفيع دارند، ليكن نام و نشانى از ايشان در تذكره‌ها به‌ندرت آمده يا اصلا به ميان نيامده است و اين خود سبب گرديده كه بسيارى اشخاص از زندگانى و اشعار اين شاعران بى‌اطلاع بمانند. بى‌خبر از اينكه در كنار كوير لوت مركزى كه قهر طبيعت غالب مواهب را از ساكنين آن امساك نموده، گاه‌وبيگاه چه گل‌هاى معطر و جان‌فزايى به وجود آمده كه مشام دل صاحب‌دلان از بوى دلاويز آثار دُرَربارشان معطر مى‌گردد...».<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص12-14</ref>


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    خط ۵۹: خط ۵۹:
    براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به چند مطلب مفيد و جالب ذيل كافى است:
    براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به چند مطلب مفيد و جالب ذيل كافى است:


    #وضع عمومى شعر در دوره ايلخانان: درباره سرايندگى دوره مغول مى‌توان گفت كه شعر عرفانى نمونه‌هاى كامل پيدا كرد و در واقع بهترين و لطيف‌ترين معانى تصوف در اين عصر به قالب عبارت موزون فارسى درآمد... و به اين ترتيب ادبيات عظيم عرفانى را به وجود آورد و كلمات در ادبيات صوفيانه معانى ديگرى پيدا كردند؛ مثلا: عاشق يعنى صوفى و... ازاين‌رو اشعار [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و مولوى و سعدى و حافظ پر است از اين‌گونه رمزها و كنايات و اصطلاحات كه بدون اطلاع از تصوف فهم آنها ممكن نيست.<ref>ر.ك: متن كتاب، ص1-2</ref>
    #وضع عمومى شعر در دوره ايلخانان: درباره سرايندگى دوره مغول مى‌توان گفت كه شعر عرفانى نمونه‌هاى كامل پيدا كرد و در واقع بهترين و لطيف‌ترين معانى تصوف در اين عصر به قالب عبارت موزون فارسى درآمد... و به اين ترتيب ادبيات عظيم عرفانى را به وجود آورد و كلمات در ادبيات صوفيانه معانى ديگرى پيدا كردند؛ مثلا: عاشق يعنى صوفى و... ازاين‌رو اشعار [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و مولوى و سعدى و حافظ پر است از اين‌گونه رمزها و كنايات و اصطلاحات كه بدون اطلاع از تصوف فهم آنها ممكن نيست.<ref>ر.ک: متن كتاب، ص1-2</ref>
    #:يكى از شاعران اين دوره عبارت است از: معين‌الدين معلم كه در زمان خود از علماى بزرگ بشمار مى‌رفت و پيوسته اوقاتش مصروف تدريس علوم عقلى و نقلى مى‌شد. در اوايل سلطنت سلاطين آل مظفر در يزد مى‌زيسته و صاحب تاريخ معينى و هم از وزراى آل مظفر بوده است... معين‌الدين در نظم و نثر ماهر بوده و براى نمونه دوبيتى از اشعار او نقل مى‌شود:{{شعر}}
    #:يكى از شاعران اين دوره عبارت است از: معين‌الدين معلم كه در زمان خود از علماى بزرگ بشمار مى‌رفت و پيوسته اوقاتش مصروف تدريس علوم عقلى و نقلى مى‌شد. در اوايل سلطنت سلاطين آل مظفر در يزد مى‌زيسته و صاحب تاريخ معينى و هم از وزراى آل مظفر بوده است... معين‌الدين در نظم و نثر ماهر بوده و براى نمونه دوبيتى از اشعار او نقل مى‌شود:{{شعر}}
    #:{{ب|''خون مى‌چكدم به‌جاى آب از ديده''|2=''كار من و دل هست خراب از ديده''}}
    #:{{ب|''خون مى‌چكدم به‌جاى آب از ديده''|2=''كار من و دل هست خراب از ديده''}}
    #:{{ب|''برخيز و بيا كه تا تو رفتى رفته است''|2=''رنگ از رخ و صبر از دل و خواب ازديده''}}{{پایان شعر}}
    #:{{ب|''برخيز و بيا كه تا تو رفتى رفته است''|2=''رنگ از رخ و صبر از دل و خواب ازديده''}}{{پایان شعر}}
    #در دوره صفويه سبك شعر فارسى تغيير حاصل كرده و شيوه تازه‌اى در غزل فارسى پديد آمد كه مى‌توان آن را شيوه بيان حال و يا جزئى‌گويى ناميد. تذكره‌نويسان اين طرز تازه را كه حد فاصلى است بين سبك عراقى و هندى به نام‌هاى مختلف ذكر كرده‌اند از جمله واقعه‌گويى. ويژگى‌هاى اين سبك را مى‌توان در نكته‌سنجى و خيال‌پرورى و مضمون‌آفرينى و سادگى زبان خلاصه كرد كه به‌تدريج به پيچيدگى و باريك‌انديشى و خيال‌بافى گرايش مى‌كند و سبك هندى را به وجود مى‌آورد. در اين دوره لغات عاميانه هم به آن افزوده مى‌شود؛ ازاين‌رو شعر وحشى پر است از اين‌گونه اصطلاحات و تعبيرات.
    #در دوره صفويه سبك شعر فارسى تغيير حاصل كرده و شيوه تازه‌اى در غزل فارسى پديد آمد كه مى‌توان آن را شيوه بيان حال و يا جزئى‌گويى ناميد. تذكره‌نويسان اين طرز تازه را كه حد فاصلى است بين سبك عراقى و هندى به نام‌هاى مختلف ذكر كرده‌اند از جمله واقعه‌گويى. ويژگى‌هاى اين سبك را مى‌توان در نكته‌سنجى و خيال‌پرورى و مضمون‌آفرينى و سادگى زبان خلاصه كرد كه به‌تدريج به پيچيدگى و باريك‌انديشى و خيال‌بافى گرايش مى‌كند و سبك هندى را به وجود مى‌آورد. در اين دوره لغات عاميانه هم به آن افزوده مى‌شود؛ ازاين‌رو شعر وحشى پر است از اين‌گونه اصطلاحات و تعبيرات.
    #:جزئى‌گويى و تازه‌جويى، باريك‌انديشى و ايراد مضامين پيچيده در شعر و تمايل گويندگان به صنايع شعرى و تكلفات، بيشتر شد و همين عوامل مختصات سبك معمول اين عصر كه به سبك هندى مشهور است بشمار مى‌رود.<ref>ر.ك: همان، ص29</ref>
    #:جزئى‌گويى و تازه‌جويى، باريك‌انديشى و ايراد مضامين پيچيده در شعر و تمايل گويندگان به صنايع شعرى و تكلفات، بيشتر شد و همين عوامل مختصات سبك معمول اين عصر كه به سبك هندى مشهور است بشمار مى‌رود.<ref>ر.ک: همان، ص29</ref>
    #:يكى از شاعران اين دوره وحشى بافقى است كه از جمله چنين سروده است:
    #:يكى از شاعران اين دوره وحشى بافقى است كه از جمله چنين سروده است:
    {{شعر}}
    {{شعر}}
    خط ۷۴: خط ۷۴:
    {{ب|''اين مهره مومى كه دل ماست چه بايد''|2=''با برق جنون كآتش ياقوت‌گداز است''}}
    {{ب|''اين مهره مومى كه دل ماست چه بايد''|2=''با برق جنون كآتش ياقوت‌گداز است''}}
    {{ب|''وحشى تو برون نامده از سعى كم خويش''|2=''ورنه دَرِ اين خانه به روى همه باز است''}}
    {{ب|''وحشى تو برون نامده از سعى كم خويش''|2=''ورنه دَرِ اين خانه به روى همه باز است''}}
    {{پایان شعر}}.<ref>ر.ك: همان، ص41-42</ref>
    {{پایان شعر}}.<ref>ر.ک: همان، ص41-42</ref>


    #شعر معاصر از نظر وحدت و يكپارچگى مانند ادوار گذشته نيست؛ يعنى امروز برخلاف قديم سبك واحدى نداريم و فى‌المثل نمى‌توانيم سبكى به نام سبك شعر معاصر داشته باشيم؛ زيرا ادب زمان ما پر است از تنوعات و گوناگونى‌ها. از يك طرف كهن‌قالب‌ترين غزليات سنت‌گرا را داريم و از طرف ديگر نوترين اشعار غرب‌زده را كه هيچ مشابهتى با هم ندارند. تنها مسئله مشترك بين شيوه‌ها و سبك‌هاى گوناگون امروز زبان امروز است كه نسبتا داراى يكپارچگى است و خاص اين روزگار است و.<ref>ر.ك: همان، ص199</ref>
    #شعر معاصر از نظر وحدت و يكپارچگى مانند ادوار گذشته نيست؛ يعنى امروز برخلاف قديم سبك واحدى نداريم و فى‌المثل نمى‌توانيم سبكى به نام سبك شعر معاصر داشته باشيم؛ زيرا ادب زمان ما پر است از تنوعات و گوناگونى‌ها. از يك طرف كهن‌قالب‌ترين غزليات سنت‌گرا را داريم و از طرف ديگر نوترين اشعار غرب‌زده را كه هيچ مشابهتى با هم ندارند. تنها مسئله مشترك بين شيوه‌ها و سبك‌هاى گوناگون امروز زبان امروز است كه نسبتا داراى يكپارچگى است و خاص اين روزگار است و.<ref>ر.ک: همان، ص199</ref>
    #:يكى از شاعران اين دوره، عبارت است از: خانم نسرين وافى، فرزند حبيب‌اللّه و متخلّص به «نوا»، كه در شهريور 1353ش ديده به جهان گشوده... و اشعار او بيشتر به سبك شعر نيمايى و كلاسيك است. از اشعار اوست:{{شعر}}
    #:يكى از شاعران اين دوره، عبارت است از: خانم نسرين وافى، فرزند حبيب‌اللّه و متخلّص به «نوا»، كه در شهريور 1353ش ديده به جهان گشوده... و اشعار او بيشتر به سبك شعر نيمايى و كلاسيك است. از اشعار اوست:{{شعر}}
    #:{{ب|''پنجره بى‌قرار تو، كوچه در انتظار تو''|2=''بيا بيا نسيم جان، مرغ دلم هَزار تو''}}
    #:{{ب|''پنجره بى‌قرار تو، كوچه در انتظار تو''|2=''بيا بيا نسيم جان، مرغ دلم هَزار تو''}}
    خط ۸۴: خط ۸۴:
    #:{{ب|''واحه به واحه، كو به كو، شوق تو مى‌كَشد مرا''|2=''به آرزوى گم شدن در آستان بار تو''}}
    #:{{ب|''واحه به واحه، كو به كو، شوق تو مى‌كَشد مرا''|2=''به آرزوى گم شدن در آستان بار تو''}}
    #:{{ب|''تو از ديار كهكشان، تو از تبار عاطفه''|2=''ستاره‌هاى آسمان، درون كوله‌بار تو''}}
    #:{{ب|''تو از ديار كهكشان، تو از تبار عاطفه''|2=''ستاره‌هاى آسمان، درون كوله‌بار تو''}}
    #:{{ب|''به دوش مى‌كشد غزل، حديث بى‌قراريم''|2=''مرور مى‌كند دلم، دوباره انتظار تو''}}{{پایان شعر}}.<ref>ر.ك: همان، ص639-641</ref>
    #:{{ب|''به دوش مى‌كشد غزل، حديث بى‌قراريم''|2=''مرور مى‌كند دلم، دوباره انتظار تو''}}{{پایان شعر}}.<ref>ر.ک: همان، ص639-641</ref>
    #نويسنده در ملحقات، نام تعدادى (40 نفر) از شاعران يزدى را افزوده و اندك توضيحاتى درباره آنان و بيت يا ابياتى از آنها آورده است.<ref>ر.ك: همان، ص643-654</ref>
    #نويسنده در ملحقات، نام تعدادى (40 نفر) از شاعران يزدى را افزوده و اندك توضيحاتى درباره آنان و بيت يا ابياتى از آنها آورده است.<ref>ر.ک: همان، ص643-654</ref>


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==




    براى اثر حاضر، در پايان كتاب، فهرست منابع و فهرست الفبايى شعراى يزد فراهم شده است.<ref>ر.ك: همان، ص655-688</ref>
    براى اثر حاضر، در پايان كتاب، فهرست منابع و فهرست الفبايى شعراى يزد فراهم شده است.<ref>ر.ک: همان، ص655-688</ref>


    كتاب حاضر، مستند است و نويسنده، ارجاعات و توضيحاتش را به‌صورت پاورقى آورده است. مؤلف متأسفانه زمان و مكان و ساير مشخصات نگارش اثر حاضر را معين نكرده است.
    كتاب حاضر، مستند است و نويسنده، ارجاعات و توضيحاتش را به‌صورت پاورقى آورده است. مؤلف متأسفانه زمان و مكان و ساير مشخصات نگارش اثر حاضر را معين نكرده است.


    نويسنده براى نگارش اثر حاضر از تعداد قابل توجهى (120 منبع) از آثار سودمند به زبان فارسى بهره برده است.<ref>ر.ك: همان، ص655-660</ref>
    نويسنده براى نگارش اثر حاضر از تعداد قابل توجهى (120 منبع) از آثار سودمند به زبان فارسى بهره برده است.<ref>ر.ک: همان، ص655-660</ref>


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==