خواجوی، محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: ترجمه و تصحيح' به '')
    جز (جایگزینی متن - 'طبيعي' به 'طبیعی')
    خط ۴۲: خط ۴۲:
    تا آنكه شوق قرآن عزيز و تفسير آن كه از كودكى در نهادم بود و به سوداى آن درس دبيرستان و تحصيل مدرك را رها كردم و ندايش چون زمزمۀ قدسيان معبدانس در گوش جانم ندا مى‌داد، مرا به تفسير [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتالهين]] كشاند و پس از مطالعات روزانه و شبانه و تكرار بى نهايت آن-با آن غرابت خط و طبع سنگى كه داشت-مشتاق فلسفه تأله شدم. استاد متضلع آن زمان مرحوم شيخ ابوالحسن [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانى]]-خواجه نصير گمنام زمان-بود پس از چند جلسه‌اى كه خدمت رسيدم و استعدادم را ديد و پسنديد، اصرار ورزيد كه شما بايد مرتب سر درس حاضر باشيد، با كار روزانه، شبها در بيت آن عالم ربانى مقدارى از اسفار را خواندم.
    تا آنكه شوق قرآن عزيز و تفسير آن كه از كودكى در نهادم بود و به سوداى آن درس دبيرستان و تحصيل مدرك را رها كردم و ندايش چون زمزمۀ قدسيان معبدانس در گوش جانم ندا مى‌داد، مرا به تفسير [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتالهين]] كشاند و پس از مطالعات روزانه و شبانه و تكرار بى نهايت آن-با آن غرابت خط و طبع سنگى كه داشت-مشتاق فلسفه تأله شدم. استاد متضلع آن زمان مرحوم شيخ ابوالحسن [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانى]]-خواجه نصير گمنام زمان-بود پس از چند جلسه‌اى كه خدمت رسيدم و استعدادم را ديد و پسنديد، اصرار ورزيد كه شما بايد مرتب سر درس حاضر باشيد، با كار روزانه، شبها در بيت آن عالم ربانى مقدارى از اسفار را خواندم.


    پس از چندى سيد المتألهين مرحوم سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى از قزوين به تهران آمدند و در شبستان مرحوم شاه آبادى به افاده مشغول شدند. قدم از سر ساختم و آن محضر عرش را به مدت هفت سال يعنى تا پايان حيات صورى او-ادامه دادم و مقدارى درس اصول فقه و خارج و معارف الهى و فلسفه را نزد ايشان خواندم. پس از فوت ايشان كتاب طبيعيات شفا را نزد استاد متفكر شهيد مرحوم مطهرى در مدرسۀ مروى تهران خواندم و در ضمن مقدارى از شواهد الربوبيه و فصوص الحكم و فتوحات مكيه را نزد مرحوم حاج محمد على حكيم شيرازى-استاد دانشگاه تهران-كه بنا به دعوت مرحوم فروزانفر از شيراز، به تهران آمده بود و در خانقاه ذهبيه تهران مقام شيخيت داشت فرا گرفتم و در حضورش به سلوك مشغول شدم. مقدارى از احاديث مشكل را در تابستانها در شهر مقدس مشهد نزد مرحوم علامۀ طباطبائى فرا گرفتم، چون درس فلسفۀ ايشان مشاء بود و حقير جذب آن چندان نمى‌شد، در تفسير آيات قرآن از آن مرد خدا بسيار بهره‌مند شدم. مقدارى از معضلات و مبهمات فلسفه را از استاد گرانمايه آقاى [[آشتیانی، جلال‌الدین|سيد جلال‌الدين آشتيانى]] در مشهد و از نوشته‌هاى ممتّع ايشان آموختم.
    پس از چندى سيد المتألهين مرحوم سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى از قزوين به تهران آمدند و در شبستان مرحوم شاه آبادى به افاده مشغول شدند. قدم از سر ساختم و آن محضر عرش را به مدت هفت سال يعنى تا پايان حيات صورى او-ادامه دادم و مقدارى درس اصول فقه و خارج و معارف الهى و فلسفه را نزد ايشان خواندم. پس از فوت ايشان كتاب طبیعیات شفا را نزد استاد متفكر شهيد مرحوم مطهرى در مدرسۀ مروى تهران خواندم و در ضمن مقدارى از شواهد الربوبيه و فصوص الحكم و فتوحات مكيه را نزد مرحوم حاج محمد على حكيم شيرازى-استاد دانشگاه تهران-كه بنا به دعوت مرحوم فروزانفر از شيراز، به تهران آمده بود و در خانقاه ذهبيه تهران مقام شيخيت داشت فرا گرفتم و در حضورش به سلوك مشغول شدم. مقدارى از احاديث مشكل را در تابستانها در شهر مقدس مشهد نزد مرحوم علامۀ طباطبائى فرا گرفتم، چون درس فلسفۀ ايشان مشاء بود و حقير جذب آن چندان نمى‌شد، در تفسير آيات قرآن از آن مرد خدا بسيار بهره‌مند شدم. مقدارى از معضلات و مبهمات فلسفه را از استاد گرانمايه آقاى [[آشتیانی، جلال‌الدین|سيد جلال‌الدين آشتيانى]] در مشهد و از نوشته‌هاى ممتّع ايشان آموختم.


    ==آثار==
    ==آثار==