یزدی، سید محمدکاظم بن عبدالعظیم: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'فضل الله' به 'فضل‌الله')
    خط ۵۰: خط ۵۰:
    صفحات زرين دانش، فضيلت و مبارزه به دست با كفايت مردان الهى رقم مى‌خورد. آنان چون خورشيدى بر تارك پرافتخار تاريخ درخشيده، پرتو نورشان گرمابخش جان‌هاى خسته است تا تحركى دوباره يابد. به‌رغم شعار استعمارگران مبنى بر جدايى دين از سياست، عالمان متعهد و دين‌پرور با حضور در ميادين سياست، مردانه از حقوق مظلومان و ستم‌ديدگان حمايت كردند. آنان در جبهه نبرد با كافران گاه تا مرز شهادت پيش رفته، قلم خويش را به مركب خون سيراب كردند.
    صفحات زرين دانش، فضيلت و مبارزه به دست با كفايت مردان الهى رقم مى‌خورد. آنان چون خورشيدى بر تارك پرافتخار تاريخ درخشيده، پرتو نورشان گرمابخش جان‌هاى خسته است تا تحركى دوباره يابد. به‌رغم شعار استعمارگران مبنى بر جدايى دين از سياست، عالمان متعهد و دين‌پرور با حضور در ميادين سياست، مردانه از حقوق مظلومان و ستم‌ديدگان حمايت كردند. آنان در جبهه نبرد با كافران گاه تا مرز شهادت پيش رفته، قلم خويش را به مركب خون سيراب كردند.


    بزرگ‌مرد دانش و جهاد آیت‌الله سيد محمد كاظم يزدى از يك‌سو در جبهه مبارزه با جهل و از سويى در نبرد با كفار سرآمد عصر خويش بود. بر فقاهتش، كتاب عروة الوثقى و بر عرفانش، مناجات‌نامه بستان راز و گلستان نياز و بر سياستش، موضع‌گيرى روشن‌گرانه وى در انقلاب مشروطيت و هم‌گامى او با آیت‌الله شهيد شيخ فضل الله نورى و نيز شهادت فرزندش در ميدان نبرد، بهترين گواه است.
    بزرگ‌مرد دانش و جهاد آیت‌الله سيد محمد كاظم يزدى از يك‌سو در جبهه مبارزه با جهل و از سويى در نبرد با كفار سرآمد عصر خويش بود. بر فقاهتش، كتاب عروة الوثقى و بر عرفانش، مناجات‌نامه بستان راز و گلستان نياز و بر سياستش، موضع‌گيرى روشن‌گرانه وى در انقلاب مشروطيت و هم‌گامى او با آیت‌الله شهيد شيخ فضل‌الله نورى و نيز شهادت فرزندش در ميدان نبرد، بهترين گواه است.


    ==کسب علم و دانش==
    ==کسب علم و دانش==
    خط ۸۶: خط ۸۶:
    در سال 1324ق، انقلاب مشروطه در ايران به پيروزى رسيد. نخستين مجلس شوراى ملى ايران تأسيس شد، اختيارات شاه و دربار كاسته شد. مجلس شوراى ملى قوانينى براى حل مشكل‌هاى سياسى، اقتصادى، فرهنگى و آموزش كشور تدوين نمود.
    در سال 1324ق، انقلاب مشروطه در ايران به پيروزى رسيد. نخستين مجلس شوراى ملى ايران تأسيس شد، اختيارات شاه و دربار كاسته شد. مجلس شوراى ملى قوانينى براى حل مشكل‌هاى سياسى، اقتصادى، فرهنگى و آموزش كشور تدوين نمود.


    مراجع تقليد نجف از جمله [[آخوند خراسانى]]، شيخ عبدالله مازندرانى و ميرزا حسين تهرانى از ابتداى مشروطه به پشتيبانى آن بر آمدند. در ايران نيز آیت‌الله سيد محمد طباطبايى و آیت‌الله سيد عبدالله بهبهانى، رهبرى نهضت مشروطه را بر عهده داشتند. اما گروهى از مراجع تقليد و مجتهدان پس از مدتى كه عملكرد روشن‌فكران غرب‌زده و برخى از نمايندگان مجلس را در مخالفت با مذهب مشاهده نمودند، خواستار مشروطه مشروعه شدند. آیت‌الله شيخ فضل الله نورى رهبرى مجتهدان هوادار مشروطه مشروعه را در ايران كه تعدادشان به بيست مى‌رسيد به عهده داشت. آیت‌الله سيد محمد كاظم يزدى نيز جزو اين گروه بود. وى خواستار برپايى حكومت اسلامى و نظام مشروطه موافق با شرع اسلام بود. او از ابتدا سكوت كرد، زيرا سه تن از مراجع تقليد نجف، پشتيبان مشروعه بودند.
    مراجع تقليد نجف از جمله [[آخوند خراسانى]]، شيخ عبدالله مازندرانى و ميرزا حسين تهرانى از ابتداى مشروطه به پشتيبانى آن بر آمدند. در ايران نيز آیت‌الله سيد محمد طباطبايى و آیت‌الله سيد عبدالله بهبهانى، رهبرى نهضت مشروطه را بر عهده داشتند. اما گروهى از مراجع تقليد و مجتهدان پس از مدتى كه عملكرد روشن‌فكران غرب‌زده و برخى از نمايندگان مجلس را در مخالفت با مذهب مشاهده نمودند، خواستار مشروطه مشروعه شدند. آیت‌الله شيخ فضل‌الله نورى رهبرى مجتهدان هوادار مشروطه مشروعه را در ايران كه تعدادشان به بيست مى‌رسيد به عهده داشت. آیت‌الله سيد محمد كاظم يزدى نيز جزو اين گروه بود. وى خواستار برپايى حكومت اسلامى و نظام مشروطه موافق با شرع اسلام بود. او از ابتدا سكوت كرد، زيرا سه تن از مراجع تقليد نجف، پشتيبان مشروعه بودند.


    موافقت عده‌اى از عالمان سرشناس نظير آيات والا مقام خراسانى، بهبهانى، طباطبايى، عبدالله مازندرانى و ميرزا حسين تهرانى با مشروطيت، فقط نوعى همراهى و هم‌كارى با به اصطلاح روشن‌فكران، در مبارزه با حكومت ظالمانه بود و در واقع حضور علماى طراز اول، پاى مردم را به صحنه كشيد و انقلاب را در فراز و نشيب‌ها يارى كرد. وگرنه روشن‌فكران در هيچ دوره، قدرتى هم‌پاى قدرت علماى دين و مذهب نداشته‌اند كه بتوانند ملت را با سياست‌ها و اهداف خويش همراه سازند.
    موافقت عده‌اى از عالمان سرشناس نظير آيات والا مقام خراسانى، بهبهانى، طباطبايى، عبدالله مازندرانى و ميرزا حسين تهرانى با مشروطيت، فقط نوعى همراهى و هم‌كارى با به اصطلاح روشن‌فكران، در مبارزه با حكومت ظالمانه بود و در واقع حضور علماى طراز اول، پاى مردم را به صحنه كشيد و انقلاب را در فراز و نشيب‌ها يارى كرد. وگرنه روشن‌فكران در هيچ دوره، قدرتى هم‌پاى قدرت علماى دين و مذهب نداشته‌اند كه بتوانند ملت را با سياست‌ها و اهداف خويش همراه سازند.