زبدة التواريخ؛ اخبار امراء و پادشاهان سلجوقی (ترجمه روحالهی): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'نالدين' به 'نالدين') |
جز (جایگزینی متن - 'غياثالدين' به 'غياثالدين') |
||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
از آن پس «روزگار سلطان اعظم، جلال الدوله ابوالفتح ملك شاه» فرزند آلب ارسلان فرا رسيد. وى در «حل و عقد و گشاد و بست امور اقاليم زمين، نامبردار» بود. ويژگىهاى وى و گزارش، درباره رويدادهاى روزگار او و درگذشت القائم بأمر الله (467ق) و نشستن مقتدى (ابوالقاسم عبيد الله) بر جايش، در سخنهاى جداگانهاى عرضه شدهاند. | از آن پس «روزگار سلطان اعظم، جلال الدوله ابوالفتح ملك شاه» فرزند آلب ارسلان فرا رسيد. وى در «حل و عقد و گشاد و بست امور اقاليم زمين، نامبردار» بود. ويژگىهاى وى و گزارش، درباره رويدادهاى روزگار او و درگذشت القائم بأمر الله (467ق) و نشستن مقتدى (ابوالقاسم عبيد الله) بر جايش، در سخنهاى جداگانهاى عرضه شدهاند. | ||
ديگر گفتار اين كتاب، درباره ولادت سنجر بن ملك شاه، نوه الب ارسلان و «حركت ديگر بار سلطان جلال الدوله ابوالفتح ملك شاه» به سوى ما وراء النهر است. نويسنده همچنين از چگونگى كشته شدن نظام الملك به همدستى الموتيان، پس از 27 سال وزارت و درگذشت ابوالفتح ملك شاه بن آلب ارسلان گزارش مىكند و به ماجراى پادشاهى محمد بن سلطان ملك شاه و سلطنت ركنالدين ابوالمظفر بركيارق بن ملك شاه و | ديگر گفتار اين كتاب، درباره ولادت سنجر بن ملك شاه، نوه الب ارسلان و «حركت ديگر بار سلطان جلال الدوله ابوالفتح ملك شاه» به سوى ما وراء النهر است. نويسنده همچنين از چگونگى كشته شدن نظام الملك به همدستى الموتيان، پس از 27 سال وزارت و درگذشت ابوالفتح ملك شاه بن آلب ارسلان گزارش مىكند و به ماجراى پادشاهى محمد بن سلطان ملك شاه و سلطنت ركنالدين ابوالمظفر بركيارق بن ملك شاه و غياثالدين ابوشجاع محمد طبر مىپردازد. وى غياثالدين را قسيم اميرالمؤمنين مىخواند و وزيرانش را بر مىشمرد و ويژگىهايشان را باز مىگويد و از ديگر ماجراهاى روزگار وى گزارش مىدهد. | ||
پس از مرگ محمد طبر، ابوالحارث سنجر بن ملك شاه كه در زندگىاش توفيقمند بود، به رى رفت و در آنجا با سلطان محمود (برادر زادهاش) روياروى شد (512ق) و او را شكست داد. ماجراهاى خرد و كلان ديگرى نيز در اين بخش گزارش مىشود تا اينكه از «سلطنت مغيثالدين ابوالقاسم محمود بن محمد طبر در عراق» و سلطنت ركنالدين طغرل بن محمد طبر (برادر محمود) سخن مىرود. | پس از مرگ محمد طبر، ابوالحارث سنجر بن ملك شاه كه در زندگىاش توفيقمند بود، به رى رفت و در آنجا با سلطان محمود (برادر زادهاش) روياروى شد (512ق) و او را شكست داد. ماجراهاى خرد و كلان ديگرى نيز در اين بخش گزارش مىشود تا اينكه از «سلطنت مغيثالدين ابوالقاسم محمود بن محمد طبر در عراق» و سلطنت ركنالدين طغرل بن محمد طبر (برادر محمود) سخن مىرود. |