نشأة المدينة العربية الإسلامية الكوفة: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'مذهبي' به 'مذهبی')
    جز (جایگزینی متن - 'اسلامي' به 'اسلامی')
    خط ۴۱: خط ۴۱:




    «نشأة المدينة العربية الاسلامية الكوفة»، تأليف هشام جعيط نويسنده، مورخ و متفكر تونسى به زبان عربى است. نويسنده در اين اثر تاريخ كوفه را از زمان فتح عراق و تأسيس آن مطالعه و آن را از جنبه‌هاى مختلف فرهنگى، اجتماعى و سياسى با تأمل در مراكز مهم تمدنى مشرق زمين و تأثيرات آنها در ايجاد اين شهر مورد بررسى قرار داده است.
    «نشأة المدينة العربية الاسلامیة الكوفة»، تأليف هشام جعيط نويسنده، مورخ و متفكر تونسى به زبان عربى است. نويسنده در اين اثر تاريخ كوفه را از زمان فتح عراق و تأسيس آن مطالعه و آن را از جنبه‌هاى مختلف فرهنگى، اجتماعى و سياسى با تأمل در مراكز مهم تمدنى مشرق زمين و تأثيرات آنها در ايجاد اين شهر مورد بررسى قرار داده است.


    == ساختار==
    == ساختار==
    خط ۵۷: خط ۵۷:
    هشام جعيط با استناد به اين متون و با احتياط ويژه خود مى‌نويسد: «سه عنصر به فضاي كوفه ابتدايي شكل مى‌دهند: نخست منطقه وسيع مركزي كه منطقه‌اي است، مذهبی و سياسي؛ شامل مسجد و قصر، مركز تجمع امت و مقر فرماندهي. در فراسوي اين منطقه زمين‌هاي محل سكونت قبايل (خطط) كه حول اين هسته مركزي، مرزبندي شده و مشخص - كه گويي فضايي است مقدس- قرار گرفته‌اند. در مرحله سوم كه يك عنصر در جداكننده و آمد و شدي (مناهج) وجود دارد و به سهم قبال فرديت مى‌بخشد و تجمع هر چه سريع تر مقاتله [مردم] را در فضاي وسيع مركز امكان‌پذير مى‌كند. مسلماً بايد پيرامون مباني اوليه چنين چشماندازي از خود سؤال كرد؛ اما ترديدي نيست كه ابتدا بايد وجود و حقيقت اين چشم انداز را دقيقاً مشخص ساخت».
    هشام جعيط با استناد به اين متون و با احتياط ويژه خود مى‌نويسد: «سه عنصر به فضاي كوفه ابتدايي شكل مى‌دهند: نخست منطقه وسيع مركزي كه منطقه‌اي است، مذهبی و سياسي؛ شامل مسجد و قصر، مركز تجمع امت و مقر فرماندهي. در فراسوي اين منطقه زمين‌هاي محل سكونت قبايل (خطط) كه حول اين هسته مركزي، مرزبندي شده و مشخص - كه گويي فضايي است مقدس- قرار گرفته‌اند. در مرحله سوم كه يك عنصر در جداكننده و آمد و شدي (مناهج) وجود دارد و به سهم قبال فرديت مى‌بخشد و تجمع هر چه سريع تر مقاتله [مردم] را در فضاي وسيع مركز امكان‌پذير مى‌كند. مسلماً بايد پيرامون مباني اوليه چنين چشماندازي از خود سؤال كرد؛ اما ترديدي نيست كه ابتدا بايد وجود و حقيقت اين چشم انداز را دقيقاً مشخص ساخت».


    به نظر جعيط طرح اوليه كوفه بى‌نهايت منظم بوده، مى‌توانسته به ايجاد شهري بزرگ، كه داراي فضاي هندسي است، بى‌نجامد. تخطيط اوليه چون نطفه‌اي راستاي توسعه بعدي شهر را ديكته مى‌كند. اين شهر نمونه‌ي اوليه شهرهاي اسلامي است؛ اما چه نسبتي با شهرهاي آينده‌ي اسلامي همچون قاهره دارد؟ از لحاظ مورفولوژي نمونه شهر كلاسيك اسلامي، چنان كه در مصر ديديم، قاهره به نظر انبوه و متراكم، درهم، نامنظم، پرپيچ و خم، پرآشوب و سراسر بن بست و داراي كوچه‌هاي تنگ مى‌نمايد.
    به نظر جعيط طرح اوليه كوفه بى‌نهايت منظم بوده، مى‌توانسته به ايجاد شهري بزرگ، كه داراي فضاي هندسي است، بى‌نجامد. تخطيط اوليه چون نطفه‌اي راستاي توسعه بعدي شهر را ديكته مى‌كند. اين شهر نمونه‌ي اوليه شهرهاي اسلامی است؛ اما چه نسبتي با شهرهاي آينده‌ي اسلامی همچون قاهره دارد؟ از لحاظ مورفولوژي نمونه شهر كلاسيك اسلامی، چنان كه در مصر ديديم، قاهره به نظر انبوه و متراكم، درهم، نامنظم، پرپيچ و خم، پرآشوب و سراسر بن بست و داراي كوچه‌هاي تنگ مى‌نمايد.


    اين دگرديسي از يك سوي ادامه‌ي الگوي اوليه است و از جهت ديگر با نظم ملحوظ در طرح اوليه كوفه تناقض آشكار و رابطه‌ي معكوس دارد. با اين ملاحظات آيا «هندسه‌ي تخطيط» مى‌تواند، نمونه اوليه‌اي براي معرفي يك شهر اسلامي از وراي گونه‌هاي مختلف، مكاني و زماني آن باشد. اين سؤالي است كه بايد آن را در الزامات گوناگون آن مطرح كرد.
    اين دگرديسي از يك سوي ادامه‌ي الگوي اوليه است و از جهت ديگر با نظم ملحوظ در طرح اوليه كوفه تناقض آشكار و رابطه‌ي معكوس دارد. با اين ملاحظات آيا «هندسه‌ي تخطيط» مى‌تواند، نمونه اوليه‌اي براي معرفي يك شهر اسلامی از وراي گونه‌هاي مختلف، مكاني و زماني آن باشد. اين سؤالي است كه بايد آن را در الزامات گوناگون آن مطرح كرد.


    نويسنده معتقد است كه قبل از تأمل بيشتر در اين مسايل، بايد به الگوي بغداد نيز اشاره كرد كه به نظر مى‌رسد، پل رابطي است بين كوفه به عنوان نخستين شهر اسلامي و قاهره به مثابه آخرين نتايج تحولات تاريخي شهر در تمدن دوره‌ي ميانه اسلام. بغداد و مورفولوژي آن شايد بتواند راز گسترش شهر اسلامي را از يك نظم اوليه به بى‌نظمي و در عين حال ويژگى‌هاي انضباط آخرين را توضيح دهد.
    نويسنده معتقد است كه قبل از تأمل بيشتر در اين مسايل، بايد به الگوي بغداد نيز اشاره كرد كه به نظر مى‌رسد، پل رابطي است بين كوفه به عنوان نخستين شهر اسلامی و قاهره به مثابه آخرين نتايج تحولات تاريخي شهر در تمدن دوره‌ي ميانه اسلام. بغداد و مورفولوژي آن شايد بتواند راز گسترش شهر اسلامی را از يك نظم اوليه به بى‌نظمي و در عين حال ويژگى‌هاي انضباط آخرين را توضيح دهد.


    باب سوم: اينكه اين شهر را مى‌توان به عنوان يك شهر اسلامى دانست يا بايد آن را نمونه‌اى از يك شهر شرقى به حساب آورد، مطلبى است كه به تبيين آن اقدام شده است. اين مطلب با توجه به فترات زمانى كه بر اين شهر گذشته و تأثيرپذيرى از يونان، بابل، بيزانس و يا عصر عباسى، مورد بررسى قرار گرفته است.
    باب سوم: اينكه اين شهر را مى‌توان به عنوان يك شهر اسلامى دانست يا بايد آن را نمونه‌اى از يك شهر شرقى به حساب آورد، مطلبى است كه به تبيين آن اقدام شده است. اين مطلب با توجه به فترات زمانى كه بر اين شهر گذشته و تأثيرپذيرى از يونان، بابل، بيزانس و يا عصر عباسى، مورد بررسى قرار گرفته است.