في رحاب نهجالبلاغة: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'یعليهالسلام' به 'ی عليهالسلام') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
الف. مقام ممتاز و فوق عادى اهل بيت و اينكه علوم و معارف آنها از يك منبع فوق بشرى سرچشمه مىگيرد و آنها را با ديگران و ديگران را با آنها نتوان قياس كرد. | الف. مقام ممتاز و فوق عادى اهل بيت و اينكه علوم و معارف آنها از يك منبع فوق بشرى سرچشمه مىگيرد و آنها را با ديگران و ديگران را با آنها نتوان قياس كرد. | ||
ب. احقيت و اولويت اهل بيت و از آن جمله شخص [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين عليهالسلام]] | ب. احقيت و اولويت اهل بيت و از آن جمله شخص [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين عليهالسلام]] به امر خلافت، هم به حكم وصيت و هم به حكم لياقت و فضيلت و هم به حكم قرابت. | ||
ج. انتقاد از خلفا. | ج. انتقاد از خلفا. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
د. فلسفه اغماض و چشمپوشى على عليهالسلام از حق مسلّم خود و حدود آن، كه نه از آن حدود تجاوز كرده، نه در آن حدود از انتقاد و اعتراض كوتاهى كرده است. | د. فلسفه اغماض و چشمپوشى على عليهالسلام از حق مسلّم خود و حدود آن، كه نه از آن حدود تجاوز كرده، نه در آن حدود از انتقاد و اعتراض كوتاهى كرده است. | ||
در فصلى از كتاب عباراتى درباره احقيت و اولويت و بلكه تقدم و حق اختصاصى اهل بيت و مخصوصاً شخص [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين عليهالسلام]] | در فصلى از كتاب عباراتى درباره احقيت و اولويت و بلكه تقدم و حق اختصاصى اهل بيت و مخصوصاً شخص [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين عليهالسلام]] مىآورد و خاطر نشان مىكند كه در نهجالبلاغه درباره اين مطلب، به سه اصل استدلال شده است: وصيت و نص رسول خدا، ديگر شايستگى اميرمؤمنان عليهالسلام و اينكه جامه خلافت تنها بر اندام او راست مىآيد، سوم روابط نزديك نسبى و روحى آن حضرت با رسول خدا صلى الله عليه و آله. | ||
در فصل انتقاد از خلفا مىگويد كه انتقادهاى نهجالبلاغه از خلفا، برخى كلى و ضمنى است و برخى جزئى و مشخص. انتقادهاى كلى و ضمنى همانهاست كه علی عليهالسلام صريحاً اظهار مىكند كه حق قطعى و مسلّم من از من گرفته شده است. | در فصل انتقاد از خلفا مىگويد كه انتقادهاى نهجالبلاغه از خلفا، برخى كلى و ضمنى است و برخى جزئى و مشخص. انتقادهاى كلى و ضمنى همانهاست كه علی عليهالسلام صريحاً اظهار مىكند كه حق قطعى و مسلّم من از من گرفته شده است. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
چنانچه شهيد اشاره مىدارد، بزرگترين بخش نهجالبلاغه بخش مواعظ است. تقريباً نيمى از نهجالبلاغه را اين بخش تشكيل مىدهد و بيشترين شهرت نهجالبلاغه مديون موعظهها و پندها و اندرزها و حكمتهاى عملى آن است. | چنانچه شهيد اشاره مىدارد، بزرگترين بخش نهجالبلاغه بخش مواعظ است. تقريباً نيمى از نهجالبلاغه را اين بخش تشكيل مىدهد و بيشترين شهرت نهجالبلاغه مديون موعظهها و پندها و اندرزها و حكمتهاى عملى آن است. | ||
همچنين مؤلف در فصلى تحت عنوان (عمدهترين بخشهاى نهجالبلاغه) بيان مىدارد كه از مجموع 239 قطعهاى كه [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] | همچنين مؤلف در فصلى تحت عنوان (عمدهترين بخشهاى نهجالبلاغه) بيان مىدارد كه از مجموع 239 قطعهاى كه [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] تحت عنوان «خطب» جمع كرده است، (هر چند همه آنها خطبه نيست)، 86 خطبه موعظه است و البته بعضى از آنها مفصل و طولانى است. نظير خطبه 175 كه با جمله «انْتَفِعوا بِبَيانِ اللَّهِ» آغاز مىشود و خطبه «القاصعة» كه طولانىترين خطب نهجالبلاغه است و خطبه 184 (خطبة المتقين). | ||
از مجموع 79 قطعهاى كه تحت عنوان «كتب» (نامهها) گرد آورده است، (هر چند همه آنها نامه نيست)، 25 نامه تماماً موعظه است و يا متضمن جملههايى در نصيحت و اندرز و موعظه، و برخى از آنها مفصل و طولانى است، مانند نامه 31 كه اندرزنامه آن حضرت است، به فرزند عزيزش امام مجتبى عليهالسلام و پس از فرمان معروف آن حضرت به مالك اشتر طولانىترين نامههاست، و ديگر نامه 45 كه همان نامه معروف آن حضرت است، به عثمان بن حنيف والى بصره از طرف حكومت امام. | از مجموع 79 قطعهاى كه تحت عنوان «كتب» (نامهها) گرد آورده است، (هر چند همه آنها نامه نيست)، 25 نامه تماماً موعظه است و يا متضمن جملههايى در نصيحت و اندرز و موعظه، و برخى از آنها مفصل و طولانى است، مانند نامه 31 كه اندرزنامه آن حضرت است، به فرزند عزيزش امام مجتبى عليهالسلام و پس از فرمان معروف آن حضرت به مالك اشتر طولانىترين نامههاست، و ديگر نامه 45 كه همان نامه معروف آن حضرت است، به عثمان بن حنيف والى بصره از طرف حكومت امام. | ||
بخش هفتم كتاب پيرامون دنيا و دنيا پرستى است. از جمله مباحث نهجالبلاغه منع و تحذير شديد از دنياپرستى است. نظر به تأكيد و اصرار فراوان و فوقالعادهاى كه در مواعظ [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على عليهالسلام]] | بخش هفتم كتاب پيرامون دنيا و دنيا پرستى است. از جمله مباحث نهجالبلاغه منع و تحذير شديد از دنياپرستى است. نظر به تأكيد و اصرار فراوان و فوقالعادهاى كه در مواعظ [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على عليهالسلام]] درباره منع و تحذير از دنياپرستى به عمل آمده است و اهميت فى نفسه اين موضوع، [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]] اين بحث را جداگانه و مستقل طرح مىكند و توضيحات بيشترى مىدهد تا هر گونه ابهام رفع بشود. | ||
در پايان كتاب نكاتى چند را مطرح مىنمايد و بيان مىدارد: اكنون كه بحث ما درباره «دنيا در نهجالبلاغه» نزديك به پايان است، چند مسأله را طرح مىكنيم و با توجه به اصول گذشته به توضيح آنها مىپردازيم. | در پايان كتاب نكاتى چند را مطرح مىنمايد و بيان مىدارد: اكنون كه بحث ما درباره «دنيا در نهجالبلاغه» نزديك به پايان است، چند مسأله را طرح مىكنيم و با توجه به اصول گذشته به توضيح آنها مىپردازيم. |