الشيعة في العالم (لبیب بیضون): تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'علامه حلی' به 'علامه حلی ')
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    خط ۶۸: خط ۶۸:
    یکی از وزیران شاه گفت: من یکی از علما را می‌شناسم که در شهر «حله» سکونت دارد و به فتوای او این‌گونه طلاق، باطل است.
    یکی از وزیران شاه گفت: من یکی از علما را می‌شناسم که در شهر «حله» سکونت دارد و به فتوای او این‌گونه طلاق، باطل است.


    شاه خدابنده برای آن عالم که [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] بود، نامه نوشت و وی را احضار نمود.
    شاه خدابنده برای آن عالم که [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] بود، نامه نوشت و وی را احضار نمود.


    به دستور شاه خدابنده مجلس بزرگی تشکیل شد و علمای برجسته چهار مذهب اهل تسنن در آن مجلس حاضر شدند، سپس علامه وارد آن مجلس گردید، ولی هنگام ورود، کفش‌های خود را به دست گرفت و به اهل مجلس سلام کرد و در کنار شاه نشست.  
    به دستور شاه خدابنده مجلس بزرگی تشکیل شد و علمای برجسته چهار مذهب اهل تسنن در آن مجلس حاضر شدند، سپس علامه وارد آن مجلس گردید، ولی هنگام ورود، کفش‌های خود را به دست گرفت و به اهل مجلس سلام کرد و در کنار شاه نشست.  


    علمای حاضر در مجلس، شاه را به‌خاطر دعوت از [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] ملامت کردند.  
    علمای حاضر در مجلس، شاه را به‌خاطر دعوت از [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] ملامت کردند.  


    شاه گفت: آنچه را که او در ورود به مجلس انجام داد، از خودش بپرسید.  
    شاه گفت: آنچه را که او در ورود به مجلس انجام داد، از خودش بپرسید.  


    علما به [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] گفتند:  
    علما به [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] گفتند:  


    چرا هنگام ورود، در برابر شاه خم نشدی و سجده نکردی؟ و آداب مجلس را رعایت ننمودی؟  
    چرا هنگام ورود، در برابر شاه خم نشدی و سجده نکردی؟ و آداب مجلس را رعایت ننمودی؟  
    خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
    شاه خدابنده گفت: طلاق در نظر شما چگونه است.
    شاه خدابنده گفت: طلاق در نظر شما چگونه است.


    [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] در جواب به شرایط طلاق اشاره می‌کند. سپس به پادشاه می‌گوید: طلاق شما صحیح نیست و شروط آن محقق نشده است... شاه با شنیدن این حکم و استدلال‌های قبل درباره مذهب شیعه، پی به حقانیت آن برده و دستور می‌دهد که آن مذهب را برگزیده و دستور داد که خطبه به نام ائمه اطهار(ع) خوانده شود، سکه به نام آنها ضرب شود و بر سردر همه مساجد و مشاهد نام آنها مکتوب گردد...<ref>ر.ک: همان، ص24 تا 26</ref>
    [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] در جواب به شرایط طلاق اشاره می‌کند. سپس به پادشاه می‌گوید: طلاق شما صحیح نیست و شروط آن محقق نشده است... شاه با شنیدن این حکم و استدلال‌های قبل درباره مذهب شیعه، پی به حقانیت آن برده و دستور می‌دهد که آن مذهب را برگزیده و دستور داد که خطبه به نام ائمه اطهار(ع) خوانده شود، سکه به نام آنها ضرب شود و بر سردر همه مساجد و مشاهد نام آنها مکتوب گردد...<ref>ر.ک: همان، ص24 تا 26</ref>


    مؤلف می‌گوید: هرچند شیعه امامیه اکثریت مسلمانان را تشکیل نمی‌دهند و از یک میلیارد مسلمان حدود دویست میلیون آنها شیعه امامیه هستند، لکن می‌دانیم که اکثریت دلالت بر حقانیت نمی‌کند؛ چنان‌که خداوند در سوره سبأ می‌فرماید: «وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّکُورُ» (سبأ: 13)؛ «و از بندگان من اندكى سپاسگزارند». سپس به وجود داشتن شیعیان جعفری در همه نقاط جهان و بیداری و ازدیاد آنها پس از انقلاب اسلامی ایران و... اشاره کرده است<ref>ر.ک: همان، ص27 و 28</ref>
    مؤلف می‌گوید: هرچند شیعه امامیه اکثریت مسلمانان را تشکیل نمی‌دهند و از یک میلیارد مسلمان حدود دویست میلیون آنها شیعه امامیه هستند، لکن می‌دانیم که اکثریت دلالت بر حقانیت نمی‌کند؛ چنان‌که خداوند در سوره سبأ می‌فرماید: «وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّکُورُ» (سبأ: 13)؛ «و از بندگان من اندكى سپاسگزارند». سپس به وجود داشتن شیعیان جعفری در همه نقاط جهان و بیداری و ازدیاد آنها پس از انقلاب اسلامی ایران و... اشاره کرده است<ref>ر.ک: همان، ص27 و 28</ref>