گلستان: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين')
    جز (جایگزینی متن - 'لالدين' به 'ل‌الدين')
    خط ۴۷: خط ۴۷:
    در اهميت اين اثر، همين مقدار كافى است كه اگر بخواهيم ده اثر مهم تاريخ ادبيات ايران را نام ببريم، بدون شك گلستان، يكى از مهم‌ترين آن‌هاست كه در همان دوران نگارش، به اهميتش پى برده شد و خاص و عام آن را به مطالعه گرفتند و پسنديدند و قرن‌هاست در سراسر قلمرو زبان فارسى و بسيارى از كشورهاى اسلامى و غيره آن را به درس مى‌خوانند<ref>دهباشى، على، ص 157</ref>
    در اهميت اين اثر، همين مقدار كافى است كه اگر بخواهيم ده اثر مهم تاريخ ادبيات ايران را نام ببريم، بدون شك گلستان، يكى از مهم‌ترين آن‌هاست كه در همان دوران نگارش، به اهميتش پى برده شد و خاص و عام آن را به مطالعه گرفتند و پسنديدند و قرن‌هاست در سراسر قلمرو زبان فارسى و بسيارى از كشورهاى اسلامى و غيره آن را به درس مى‌خوانند<ref>دهباشى، على، ص 157</ref>


    منظور سعدى از تأليف گلستان، دو چيز بود كه هر دو را به حد كمال، چندان‌كه برتر و بالاتر از آن متصور نيست انجام داد؛ يكى انشاى بليغ‌ترين و شيرين‌ترين نمونه نظم و نثر فارسى در لباسى كه متكلمان را به كار آيد و مترسلان را بلاغت بيفزايد و ديگرى بيان مطالب اخلاقى و مسائل اجتماعى؛ به اين معنى كه در همه ابواب حكمت و فلسفه عملى از تهذيب اخلاق، تدبير منزل و سياست مدن، آنچه را كه براى اصلاح حال مردم و تعليم و تربيت افراد جامعه، نافع و مفيد و متناسب با اوضاع و احوال عصر و زمان خود تشخيص داده است، بيان مى‌كند<ref>همايى، جلالالدين، ص 101</ref>
    منظور سعدى از تأليف گلستان، دو چيز بود كه هر دو را به حد كمال، چندان‌كه برتر و بالاتر از آن متصور نيست انجام داد؛ يكى انشاى بليغ‌ترين و شيرين‌ترين نمونه نظم و نثر فارسى در لباسى كه متكلمان را به كار آيد و مترسلان را بلاغت بيفزايد و ديگرى بيان مطالب اخلاقى و مسائل اجتماعى؛ به اين معنى كه در همه ابواب حكمت و فلسفه عملى از تهذيب اخلاق، تدبير منزل و سياست مدن، آنچه را كه براى اصلاح حال مردم و تعليم و تربيت افراد جامعه، نافع و مفيد و متناسب با اوضاع و احوال عصر و زمان خود تشخيص داده است، بيان مى‌كند<ref>همايى، جلال‌الدين، ص 101</ref>


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    خط ۶۰: خط ۶۰:
    يكى از امتيازات گلستان اين است كه سعدى با تجربه شگرف و باريك‌بينى خاص خويش و با ديد روان‌شناس، جامعه‌شناس و مردم‌شناسى ماهر واقعيات زندگى را مطالعه كرده و بازشناخته و آن‌ها را در گلستان منعكس كرده است<ref>همان، ص 127</ref>
    يكى از امتيازات گلستان اين است كه سعدى با تجربه شگرف و باريك‌بينى خاص خويش و با ديد روان‌شناس، جامعه‌شناس و مردم‌شناسى ماهر واقعيات زندگى را مطالعه كرده و بازشناخته و آن‌ها را در گلستان منعكس كرده است<ref>همان، ص 127</ref>


    گلستان، تحولى در نثر فارسى به وجود آورد كه دنباله‌اش تا عصر حاضر كشيده شده و هنوز دوره سلطنت ادبى سعدى پايان نيافته است. عجب اين است كه در طول مدت 700 سال، آن همه شعرا و ادباى فاضل كه از شيوه گلستان تقليد كردند، از كتاب «روضة الخلد» مجد خوافى تا «پريشان» قاآنى، تاكنون هيچ‌كس از عهده برنيامده است حتى يك حكايت به شيرينى و پرمغزى گلستان انشاء كند و اگر احيانا ملاحتى در عبارات ايشان يافته شود، همان‌هاست كه عينا از گلستان اقتباس كرده يا نظم و نثر شيخ را حل و عقد كرده‌اند<ref>همايى، جلالالدين، ص 102</ref>
    گلستان، تحولى در نثر فارسى به وجود آورد كه دنباله‌اش تا عصر حاضر كشيده شده و هنوز دوره سلطنت ادبى سعدى پايان نيافته است. عجب اين است كه در طول مدت 700 سال، آن همه شعرا و ادباى فاضل كه از شيوه گلستان تقليد كردند، از كتاب «روضة الخلد» مجد خوافى تا «پريشان» قاآنى، تاكنون هيچ‌كس از عهده برنيامده است حتى يك حكايت به شيرينى و پرمغزى گلستان انشاء كند و اگر احيانا ملاحتى در عبارات ايشان يافته شود، همان‌هاست كه عينا از گلستان اقتباس كرده يا نظم و نثر شيخ را حل و عقد كرده‌اند<ref>همايى، جلال‌الدين، ص 102</ref>


    گلستان، سرتاپا، از نظم و نثر فارسى و عربى، به استثناى آيات قرآنى و احاديث نبوى كه در خلال عباراتش به‌ندرت آمده است، باقى هرچه در او هست، ساخته طبع و ريخته خامه تواناى خود شيخ است. برخلاف رسم مؤلفان كه اشعار و كلمات متقدمان را بر سبيل عاريت با نوشته‌هاى خود تلفيق مى‌كنند، سعدى عاريت كس نپذيرفته و آنچه گفته است همه مخلوق طبع سخن‌آفرين خود اوست<ref>همان، ص 102</ref>
    گلستان، سرتاپا، از نظم و نثر فارسى و عربى، به استثناى آيات قرآنى و احاديث نبوى كه در خلال عباراتش به‌ندرت آمده است، باقى هرچه در او هست، ساخته طبع و ريخته خامه تواناى خود شيخ است. برخلاف رسم مؤلفان كه اشعار و كلمات متقدمان را بر سبيل عاريت با نوشته‌هاى خود تلفيق مى‌كنند، سعدى عاريت كس نپذيرفته و آنچه گفته است همه مخلوق طبع سخن‌آفرين خود اوست<ref>همان، ص 102</ref>
    خط ۱۸۵: خط ۱۸۵:
    3. دهباشى، على، «تصحيح انتقادى از گلستان»، مجله كلك، آبان 1369، شماره 8 (از صفحه 157 تا 160)؛
    3. دهباشى، على، «تصحيح انتقادى از گلستان»، مجله كلك، آبان 1369، شماره 8 (از صفحه 157 تا 160)؛


    4. همايى، جلالالدين، «گلستان سعدى»، مجله يغما، خرداد 1341، شماره 167 (از صفحه 97 تا 103).
    4. همايى، جلال‌الدين، «گلستان سعدى»، مجله يغما، خرداد 1341، شماره 167 (از صفحه 97 تا 103).