دیوان خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی (زوار): تفاوت میان نسخه‌ها

    خط ۸۲: خط ۸۲:


    {{شعر|نستعلیق}}
    {{شعر|نستعلیق}}
    {{ب|مشب ز غمت ميان خون خواهم خفت|وز بستر عافيت برون خواهم خفت}}
    {{ب|امشب ز غمت ميان خون خواهم خفت|وز بستر عافيت برون خواهم خفت}}
    {{م|باور نكنى خيال خود را بفرست}}
    {{م|باور نكنى خيال خود را بفرست}}
    {{م|تا درنگرد كه بى تو چون خواهم خفت}}
    {{م|تا درنگرد كه بى تو چون خواهم خفت}}
    خط ۹۵: خط ۹۵:




    واژه‌هاى كليدى در اشعار حافظ: در ديوان حافظ كلمات و معانى دشوار فراوانى يافت مى‌شود كه هر يك نقش اساسى و عمده‌اى را در بيان و انتقال پيام‌ها و انديشه‌هاى عميق برعهده دارد؛ به‌عنوان نقطه شروع براى آشكار شدن و درك اين مفاهيم، ابتدا بايد با سير ورود تدريجى آن‌ها در ادبيات عرفانى كه از سده ششم و با آثار سنايى و عطار و ديگران آغاز گرديده، آشنا شد. از جمله مهم‌ترين آن‌ها مى‌توان به واژه‌گانى چون «رند» و «صوفى» و «مى» اشاره كرد:


    {{شعر|نستعلیق}}
    {{ب|خدا را كم نشين با خرقه‌پوشان|رخ از رندان بى‌سامان مپوشان }}
    {{م|در اين خرقه بسى آلودگى هست}}
    {{م|خوشا وقت قباى مى‌فروشان }}
    {{م|در اين صوفى‌وشان دَردى نديدم}}
    {{م|كه صافى باد عيش دُردنوشان}}
    {{پایان شعر}}


    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! امشب ز غمت ميان خون خواهم خفت !! وز بستر عافيت برون خواهم خفت
    |}
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! باور نكنى خيال خود را بفرست !! تا درنگرد كه بى تو چون خواهم خفت
    |}
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! هر دوست كه دم زد از وفا دشمن شد !! هر پاك‌روى كه بود تردامن شد
    |}
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! گويند شب آبستن غيب است عجب !! چون مرد نديد از كه آبستن شد
    |}
    واژه‌هاى كليدى در اشعار حافظ: در ديوان حافظ كلمات و معانى دشوار فراوانى يافت مى‌شود كه هر يك نقش اساسى و عمده‌اى را در بيان و انتقال پيام‌ها و انديشه‌هاى عميق برعهده دارد؛ به‌عنوان نقطه شروع براى آشكار شدن و درك اين مفاهيم، ابتدا بايد با سير ورود تدريجى آن‌ها در ادبيات عرفانى كه از سده ششم و با آثار سنايى و عطار و ديگران آغاز گرديده، آشنا شد. از جمله مهم‌ترين آن‌ها مى‌توان به واژه‌گانى چون «رند» و «صوفى» و «مى» اشاره كرد:


    {|  class="wikitable poem"
    {|  class="wikitable poem"
    خط ۱۳۷: خط ۱۲۴:


    همچون همه هنرهاى راستين، شعر حافظ، پرعمق، چندوجهى، تعبيرپذير و تبيين‌جوى است. او هيچ‌گاه ادعاى كشف و غيب‌گويى نكرده، ولى از آن‌جا كه به ژرفى و با پرمعنايى زيسته است و چون سخن و شعر خود را از عشق و صدق تعليم گرفته، كار بزرگ هنرى او آينه‌دار طلعت و طينت فارسى‌زبانان گرديده‌است.
    همچون همه هنرهاى راستين، شعر حافظ، پرعمق، چندوجهى، تعبيرپذير و تبيين‌جوى است. او هيچ‌گاه ادعاى كشف و غيب‌گويى نكرده، ولى از آن‌جا كه به ژرفى و با پرمعنايى زيسته است و چون سخن و شعر خود را از عشق و صدق تعليم گرفته، كار بزرگ هنرى او آينه‌دار طلعت و طينت فارسى‌زبانان گرديده‌است.
    {{شعر|نستعلیق}}
    {{ب|مرا تا عشق تعليم سخن كرد|حديثم نكته هر محفلى بود}}
    {{م|مگو ديگر كه حافظ نكته‌دان است}}
    {{م|كه ما ديديم و محكم جاهلى بود}}
    {{پایان شعر}}


    {|  class="wikitable poem"
    {|  class="wikitable poem"