حديث جيش اليمن بين الإمام علي(ع) و خالد بن الوليد: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'حضرت علی(ع)' به 'حضرت علی(ع) ')
    جز (جایگزینی متن - 'علی بن ابی‌طالب(ع)' به 'علی بن ابی‌طالب(ع) ')
    خط ۵۰: خط ۵۰:
    در دومین فصل کتاب، به متن حدیث مذکور اختصاص یافته است. این حدیث، با متون گوناگونی نقل شده است، اما نویسنده برای رعایت اختصار، به نقل حدیث یادشده از قول امیرمؤمنان علی(ع)، بریدة بن حصیب، عمران بن حصین و عبدالله بن عباس بسنده کرده است.
    در دومین فصل کتاب، به متن حدیث مذکور اختصاص یافته است. این حدیث، با متون گوناگونی نقل شده است، اما نویسنده برای رعایت اختصار، به نقل حدیث یادشده از قول امیرمؤمنان علی(ع)، بریدة بن حصیب، عمران بن حصین و عبدالله بن عباس بسنده کرده است.


    این حدیث به روایت امیرمؤمنان علی(ع) به اختصار بدین‌‌شرح است: حافظ طبرانی به اسناد خود از عبدالله بن بریده از علی(ع) چنین روایت می‌کند: روزی رسول خدا(ص) علی بن ابی‌طالب(ع) و خالد بن ولید را به یمن گسیل داشت و هر کدام را به فرماندهی سپاهی منصوب کرد. پیامبر خدا(ص) هر دو را فراخواند و فرمود: اگر به هم رسیدید علی فرماندهی هر دو سپاه را برعهده بگیرد. این دو سپاه هر کدام به راه خود رفتند... بریده می‌گوید: من از دشمنان سرسخت علی بودم، در این هنگام مردی به نزد خالد بن ولید آمد و به او خبر داد که علی از میان خمس غنایم، کنیزی را برگرفته است. خالد گفت این چه کاری است؟ سپس مرد دیگری آمد. به این ترتیب اخبار مربوط به اقدام علی(ع)، یکی پس از دیگری به خالد رسید. خالد مرا فراخواند و گفت: بریده! حال که از ماجرا باخبر شده‌ای نامه مرا به رسول خدا(ص) برسان. او پس از نوشتن نامه، آن را به من داد و من به راه افتادم تا آن‌که نزد رسول خدا(ص) رسیدم، آن‌حضرت نامه را با دست چپ خویش گرفت. بریده می‌گوید: من هرگاه سخن می‌گفتم سرم را پایین می‌انداختم و تا پایان سخنانم سر برنمی‌داشتم، از همین‌رو درحالی‌‍‌که سر به زمین افکنده بودم شروع به سخن گفتن کردم و از علی بدگویی نمودم تا آن‌که حرف‌هایم تمام شد. همین‌که سرم را بلند کردم دیدم رسول خدا(ص) چنان خشمگین است که جز در جریان جنگ با بنی‌قریظه و بنی‌نظیر، ایشان را آن‌قدر خشمگین ندیده بودم، آن‌گاه به من نگاه کرد و فرمود: ای بریده! علی را دوست بدار، زیرا همه کارهایش را فقط بر اساس دستورات انجام می‌دهد. بریده می‌گوید: من در حالی از محضر پیامبر برخاستم که هیچ کس را به اندازه علی(ع) دوست نداشتم<ref>ر.ک: حسینی میلانی، سید علی، ص29-27؛ متن کتاب، ص20-19</ref>
    این حدیث به روایت امیرمؤمنان علی(ع) به اختصار بدین‌‌شرح است: حافظ طبرانی به اسناد خود از عبدالله بن بریده از علی(ع) چنین روایت می‌کند: روزی رسول خدا(ص) [[امام على(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]]  و خالد بن ولید را به یمن گسیل داشت و هر کدام را به فرماندهی سپاهی منصوب کرد. پیامبر خدا(ص) هر دو را فراخواند و فرمود: اگر به هم رسیدید علی فرماندهی هر دو سپاه را برعهده بگیرد. این دو سپاه هر کدام به راه خود رفتند... بریده می‌گوید: من از دشمنان سرسخت علی بودم، در این هنگام مردی به نزد خالد بن ولید آمد و به او خبر داد که علی از میان خمس غنایم، کنیزی را برگرفته است. خالد گفت این چه کاری است؟ سپس مرد دیگری آمد. به این ترتیب اخبار مربوط به اقدام علی(ع)، یکی پس از دیگری به خالد رسید. خالد مرا فراخواند و گفت: بریده! حال که از ماجرا باخبر شده‌ای نامه مرا به رسول خدا(ص) برسان. او پس از نوشتن نامه، آن را به من داد و من به راه افتادم تا آن‌که نزد رسول خدا(ص) رسیدم، آن‌حضرت نامه را با دست چپ خویش گرفت. بریده می‌گوید: من هرگاه سخن می‌گفتم سرم را پایین می‌انداختم و تا پایان سخنانم سر برنمی‌داشتم، از همین‌رو درحالی‌‍‌که سر به زمین افکنده بودم شروع به سخن گفتن کردم و از علی بدگویی نمودم تا آن‌که حرف‌هایم تمام شد. همین‌که سرم را بلند کردم دیدم رسول خدا(ص) چنان خشمگین است که جز در جریان جنگ با بنی‌قریظه و بنی‌نظیر، ایشان را آن‌قدر خشمگین ندیده بودم، آن‌گاه به من نگاه کرد و فرمود: ای بریده! علی را دوست بدار، زیرا همه کارهایش را فقط بر اساس دستورات انجام می‌دهد. بریده می‌گوید: من در حالی از محضر پیامبر برخاستم که هیچ کس را به اندازه علی(ع) دوست نداشتم<ref>ر.ک: حسینی میلانی، سید علی، ص29-27؛ متن کتاب، ص20-19</ref>


    در حدیث به روایت بریده چنین می‌خوانیم که رسول خدا(ص) به بریده فرمود: از علی بدگویی نکن، زیرا او از من است و من از او هستم و او پس از من، ولی شماست<ref>ر.ک: حسینی میلانی، سید علی، ص31؛ متن کتاب، ص21</ref>
    در حدیث به روایت بریده چنین می‌خوانیم که رسول خدا(ص) به بریده فرمود: از علی بدگویی نکن، زیرا او از من است و من از او هستم و او پس از من، ولی شماست<ref>ر.ک: حسینی میلانی، سید علی، ص31؛ متن کتاب، ص21</ref>