شرح كتاب القبسات میرداماد: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - ':ف' به ': ف')
    جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
    خط ۴۳: خط ۴۳:
    # ظهور آثار شهودی حکمت یمانی مکتب اصفهان و توجه به کشف و آثار اشراقیان در سراسر شرح وی و دیگر کتب او آشکار است.
    # ظهور آثار شهودی حکمت یمانی مکتب اصفهان و توجه به کشف و آثار اشراقیان در سراسر شرح وی و دیگر کتب او آشکار است.
    # مهارت و تبحر شارح در نقل اقوال پیشینان همچون فارابی، ابن سینا و شیخ اشراق، محقق طوسی، محقق خفری، دشتکی و... چشمگیر است و تتبع وی در کتب مختلف، مشهود است و از سویی علاوه بر نقل مطلب، قدرت تدرب و تحلیل فلسفی وی در همه جا به چشم می‌خورد.
    # مهارت و تبحر شارح در نقل اقوال پیشینان همچون فارابی، ابن سینا و شیخ اشراق، محقق طوسی، محقق خفری، دشتکی و... چشمگیر است و تتبع وی در کتب مختلف، مشهود است و از سویی علاوه بر نقل مطلب، قدرت تدرب و تحلیل فلسفی وی در همه جا به چشم می‌خورد.
    # در پاره‌ای از موارد، شارح به تحلیل عبارت متن، بر اساس نسخه‌بدل‌های گوناگون پرداخته و چنین می‌نماید که نسخه اصل مؤلف در اختیار او نبوده است <ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص72- 75</ref>.
    # در پاره‌ای از موارد، شارح به تحلیل عبارت متن، بر اساس نسخه‌بدل‌های گوناگون پرداخته و چنین می‌نماید که نسخه اصل مؤلف در اختیار او نبوده است <ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص72- 75</ref>


    در اثر حاضر یک رساله مختصر از نویسنده کتاب در شرح رباعی میرداماد «عينان عينان...» در حواشی کتاب در ذیل همین شعر آمده است <ref> همان، ص77- 78</ref>.
    در اثر حاضر یک رساله مختصر از نویسنده کتاب در شرح رباعی میرداماد «عينان عينان...» در حواشی کتاب در ذیل همین شعر آمده است <ref> همان، ص77- 78</ref>


    مصحح به این نکته اشاره نموده است که با توجه به اینکه ارائه فهرست مطالب برای چنین کتابیبه‌طور دقیق میسر نبوده، با ارائه فهرست مطالب قبسات، بر اساس عناوین «ومضه»ها و «ومیض»ها، فهرست تلویحی این شرح، پیش روی پژوهشگران، قرار گرفته است <ref> همان، ص78</ref>.
    مصحح به این نکته اشاره نموده است که با توجه به اینکه ارائه فهرست مطالب برای چنین کتابیبه‌طور دقیق میسر نبوده، با ارائه فهرست مطالب قبسات، بر اساس عناوین «ومضه»ها و «ومیض»ها، فهرست تلویحی این شرح، پیش روی پژوهشگران، قرار گرفته است <ref> همان، ص78</ref>


    در مقدمه [[محقق، مهدی|مهدی محقق]]، به توضیح روش شارح و بیان نکاتی پیرامون اثر حاضر، پرداخته شده است. از جمله آنکه شارح در این کتاب، همان روش میرداماد را دنبال کرده و در طرح حدوث دهری، از آرای شیخین؛ یعنی فارابیو ابن سینا استمداد می‌جوید و جای جای به کتاب «التحصيل» تلمیذ ابن سینا؛ یعنی بهمنیار بن مرزبان و کتاب شاگرد بهمنیار «بيان الحق بضمان الصدق» ابوالعباس لوکری ارجاع می‌دهد. او حدوث را به سه نوع تقسیم می‌کند: اول اینکه وجود مسبوق به عدم محض (لیس مطلق) باشد در مرتبه ذات و به نحو مسبوقیت ذاتی نه مسبوقیت انفکاکی و این را حدوث ذاتی می‌گویند. دوم اینکه بعد از عدم زمانی باشد به نحو بعدیت متکمم انفکاکی و این را حدوث زمانی گویند. سوم اینکه وجود بعد از عدم صریح باشد به نحو بعدیت متکمم غیر انفکاکی و این را حدوث دهری گویند و در پایان این تقسیم، نتیجه می‌گیرد که حدوث زمانی و حدوث دهری بر حسب معنی و مفهوم مختلف، ولی بر حسب تحقق وجودی متلازمند. او احترام فراوانی برای ابن سینا قائل است و دیگران را در برابر او در مرتبه فروتری قرار می‌دهد و در موارد متعددی به کتاب «مفتاح الشفاء و العروة الوثقی» که شرح کتاب شفای ابن سیناست ارجاع می‌دهد و در مورد فخرالدین رازی، برخلاف استاد خود میرداماد که او را «امام المتشككين» می‌خواند، از او به عنوان «الإمام الرازي» و «الفاضل الرازي» یاد می‌کند <ref> ر.ک: مقدمه محقق، ص6- 7</ref>.
    در مقدمه [[محقق، مهدی|مهدی محقق]]، به توضیح روش شارح و بیان نکاتی پیرامون اثر حاضر، پرداخته شده است. از جمله آنکه شارح در این کتاب، همان روش میرداماد را دنبال کرده و در طرح حدوث دهری، از آرای شیخین؛ یعنی فارابیو ابن سینا استمداد می‌جوید و جای جای به کتاب «التحصيل» تلمیذ ابن سینا؛ یعنی بهمنیار بن مرزبان و کتاب شاگرد بهمنیار «بيان الحق بضمان الصدق» ابوالعباس لوکری ارجاع می‌دهد. او حدوث را به سه نوع تقسیم می‌کند: اول اینکه وجود مسبوق به عدم محض (لیس مطلق) باشد در مرتبه ذات و به نحو مسبوقیت ذاتی نه مسبوقیت انفکاکی و این را حدوث ذاتی می‌گویند. دوم اینکه بعد از عدم زمانی باشد به نحو بعدیت متکمم انفکاکی و این را حدوث زمانی گویند. سوم اینکه وجود بعد از عدم صریح باشد به نحو بعدیت متکمم غیر انفکاکی و این را حدوث دهری گویند و در پایان این تقسیم، نتیجه می‌گیرد که حدوث زمانی و حدوث دهری بر حسب معنی و مفهوم مختلف، ولی بر حسب تحقق وجودی متلازمند. او احترام فراوانی برای ابن سینا قائل است و دیگران را در برابر او در مرتبه فروتری قرار می‌دهد و در موارد متعددی به کتاب «مفتاح الشفاء و العروة الوثقی» که شرح کتاب شفای ابن سیناست ارجاع می‌دهد و در مورد فخرالدین رازی، برخلاف استاد خود میرداماد که او را «امام المتشككين» می‌خواند، از او به عنوان «الإمام الرازي» و «الفاضل الرازي» یاد می‌کند <ref> ر.ک: مقدمه محقق، ص6- 7</ref>


    از جمله ویژگی‌های شرح حاضر، آن است که شارح در بیان و شرح الفاظ، به روش معمول زمان خود تفسیر به رأی نمی‌کند، بلکه همیشه گفتار خود را به آنچه که ائمه لغت آورده‌اند مستند می‌سازد و از میان آنان بیشتر به قاموس فیروزآبادی و نهایه ابن اثیر و أساس اللغة زمخشری و مجمل اللغة ابن فارس ارجاع می‌دهد؛ هرچند در برخی از موارد در شرح برخی از کلمات غیر عربی، وجه اشتقاق عربی را می‌جوید و این گونه مسامحات در ضبط برخی از نام‌های غیر عربی نیز مشاهده می‌شود، مانند «آغاثاذیون» و «انکسیمایس». او هم مانند میرداماد که از افلاطون به عنوان «أفلاطون الشريف» و «أفلاطون الإلهي» و از ارسطو به عنوان «معلم المشائين» و «مفيد الصناعة» یاد می‌کند، احترام فراوانی برای آن دو قائل است و در موارد استشهاد به گفته آنان، به مقایسه اندیشه‌های آن دو حکیم نیز می‌پردازد و هنگامی که میرداماد اشاره به افلاطون الهی و شش تن پیش از او می‌کند، شارح نام آن شش تن را بدین ترتیب یاد می‌کند: فیثاغورس، انباذقلس، انکیسمایس، ثالس، آغاثادیون، هرمس و او هم این فیلسوفان را از آن جهت، شایسته لقب حکیم می‌داند که علمشان به سرچشمه علم انبیا پیوسته می‌گردد <ref> همان، ص7- 8</ref>.
    از جمله ویژگی‌های شرح حاضر، آن است که شارح در بیان و شرح الفاظ، به روش معمول زمان خود تفسیر به رأی نمی‌کند، بلکه همیشه گفتار خود را به آنچه که ائمه لغت آورده‌اند مستند می‌سازد و از میان آنان بیشتر به قاموس فیروزآبادی و نهایه ابن اثیر و أساس اللغة زمخشری و مجمل اللغة ابن فارس ارجاع می‌دهد؛ هرچند در برخی از موارد در شرح برخی از کلمات غیر عربی، وجه اشتقاق عربی را می‌جوید و این گونه مسامحات در ضبط برخی از نام‌های غیر عربی نیز مشاهده می‌شود، مانند «آغاثاذیون» و «انکسیمایس». او هم مانند میرداماد که از افلاطون به عنوان «أفلاطون الشريف» و «أفلاطون الإلهي» و از ارسطو به عنوان «معلم المشائين» و «مفيد الصناعة» یاد می‌کند، احترام فراوانی برای آن دو قائل است و در موارد استشهاد به گفته آنان، به مقایسه اندیشه‌های آن دو حکیم نیز می‌پردازد و هنگامی که میرداماد اشاره به افلاطون الهی و شش تن پیش از او می‌کند، شارح نام آن شش تن را بدین ترتیب یاد می‌کند: فیثاغورس، انباذقلس، انکیسمایس، ثالس، آغاثادیون، هرمس و او هم این فیلسوفان را از آن جهت، شایسته لقب حکیم می‌داند که علمشان به سرچشمه علم انبیا پیوسته می‌گردد <ref> همان، ص7- 8</ref>


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست تفصیلی قبسات، آیات، روایات، اشعار، اعلام و فرق، کتب و رسایل مذکور در متن، به‌همراه فهرست مصادر مورد استفاده مصحح، در انتهای کتاب آمده است.
    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست تفصیلی قبسات، آیات، روایات، اشعار، اعلام و فرق، کتب و رسایل مذکور در متن، به‌همراه فهرست مصادر مورد استفاده مصحح، در انتهای کتاب آمده است.


    در پاورقی‌ها علاوه بر ذکر منابع <ref> ر.ک: پاورقی، ص558</ref> به اختلاف نسخ اشاره شده است <ref> همان، ص573</ref>.
    در پاورقی‌ها علاوه بر ذکر منابع <ref> ر.ک: پاورقی، ص558</ref> به اختلاف نسخ اشاره شده است <ref> همان، ص573</ref>


    ==پانویس ==
    ==پانویس ==