شناخت سلفی‌ها (وهابیان): تفاوت میان نسخه‌ها

    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
    خط ۵۰: خط ۵۰:
    #كسانى كه در سه قرن اول اسلام مى‌زيسته‌اند؛
    #كسانى كه در سه قرن اول اسلام مى‌زيسته‌اند؛
    #سلف يعنى صحابه، تابعين و تابعين تابعين؛
    #سلف يعنى صحابه، تابعين و تابعين تابعين؛
    #سلف يعنى كسانى كه در قرن چهارم ظاهر شدند و از تابعين [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] بودند <ref>ر.ك: متن كتاب، ص11-13</ref>.
    #سلف يعنى كسانى كه در قرن چهارم ظاهر شدند و از تابعين [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] بودند <ref>ر.ك: متن كتاب، ص11-13</ref>


    [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] را مى‌توان از رؤسا و احياكنندگان سلفى‌گرى دانست. او اولين كسى بود كه هنگامى كه با هجوم فلسفه‌ها و فرهنگ‌هاى بيگانه؛ از قبيل هند، يونان و ايران به حوزه‌هاى اسلامى و مخلوط شدن آن با عقايد اسلامى مواجه شد، به اين فكر افتاد كه حديث را از اين هجمه نجات دهد؛ لذا به تفريط شديدى گرفتار شد و به‌طور كلى عقل‌گرايى و عقلانيت را انكار كرد و راه ورود آن را به احاديث بست <ref>ر.ك: همان، ص13</ref> و به‌تبع او [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] نيز چنين تفكرى را در بين مردم رواج داد.
    [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] را مى‌توان از رؤسا و احياكنندگان سلفى‌گرى دانست. او اولين كسى بود كه هنگامى كه با هجوم فلسفه‌ها و فرهنگ‌هاى بيگانه؛ از قبيل هند، يونان و ايران به حوزه‌هاى اسلامى و مخلوط شدن آن با عقايد اسلامى مواجه شد، به اين فكر افتاد كه حديث را از اين هجمه نجات دهد؛ لذا به تفريط شديدى گرفتار شد و به‌طور كلى عقل‌گرايى و عقلانيت را انكار كرد و راه ورود آن را به احاديث بست <ref>ر.ك: همان، ص13</ref> و به‌تبع او [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] نيز چنين تفكرى را در بين مردم رواج داد.
    خط ۶۲: خط ۶۲:
    #ديدگاه تجزيه‌اى: اين گروه در برخى از مسائل اعتقادى مثل اثبات وجود خدا به عقل اعتماد مى‌كنند و در برخى ديگر مثل عدل، شناخت صفات و افعال خدا به عقل اعتمادى ندارند و حسن و قبح عقلى را انكار مى‌نمايند. اين تفكر اشاعره است.
    #ديدگاه تجزيه‌اى: اين گروه در برخى از مسائل اعتقادى مثل اثبات وجود خدا به عقل اعتماد مى‌كنند و در برخى ديگر مثل عدل، شناخت صفات و افعال خدا به عقل اعتمادى ندارند و حسن و قبح عقلى را انكار مى‌نمايند. اين تفكر اشاعره است.


    در اين بين، نظر اول، نظريه صحيح بشمار مى‌رود و مطابق با مكتب اهل‌بيت(ع) است. قرآن درباره كسانى كه از عقل بهره نمى‌برند، مى‌گويد: '''«إن شر الدواب عند الله الصم البكم الذين لا يعقلون»''' <ref>انفال: 22</ref>، '''«و يجعل الرجس على الذين لا يعقلون»''' <ref>يونس: 100</ref>و <ref>ر.ك: همان، ص22</ref>.
    در اين بين، نظر اول، نظريه صحيح بشمار مى‌رود و مطابق با مكتب اهل‌بيت(ع) است. قرآن درباره كسانى كه از عقل بهره نمى‌برند، مى‌گويد: '''«إن شر الدواب عند الله الصم البكم الذين لا يعقلون»''' <ref>انفال: 22</ref>، '''«و يجعل الرجس على الذين لا يعقلون»''' <ref>يونس: 100</ref>و <ref>ر.ك: همان، ص22</ref>


    با توجه به اينكه بسيارى از روايات، توسط جاعلين حديث جعل شده است، بنابراين وظيفه علماى اسلامى است كه احاديث را از راه‌هاى مختلف مورد بررسى قرار دهند. از جمله آن راه‌ها عبارت است از: عرض حديث بر كتاب خدا، عرض آن بر سنت متواتر و ارائه حديث به عقل بديهى كه خالى از هرگونه پيش‌فرض تطبيقى و شائبه وهمى باشد <ref>ر.ك: همان، ص25</ref>.
    با توجه به اينكه بسيارى از روايات، توسط جاعلين حديث جعل شده است، بنابراين وظيفه علماى اسلامى است كه احاديث را از راه‌هاى مختلف مورد بررسى قرار دهند. از جمله آن راه‌ها عبارت است از: عرض حديث بر كتاب خدا، عرض آن بر سنت متواتر و ارائه حديث به عقل بديهى كه خالى از هرگونه پيش‌فرض تطبيقى و شائبه وهمى باشد <ref>ر.ك: همان، ص25</ref>


    بين سلفيه و وهابيون فرقى نيست و آنان دو روى يك سكه‌اند. سلفيون معاصر همان پيروان [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و بزرگان حنابله‌اند كه آنان را امام و مرجع خود به حساب مى‌آورند. آنان دوست ندارند كه خود را وهابى بنامند و از اين نام ناخشنودند و لذا ادعا مى‌كنند كه پيرو مذهب سلف صالحند و قصدشان از سلف صالح، همان محدثين مجسم از قبيل [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و [[ابن‌قیم جوزیه، محمد بن ابی‌بکر|ابن قيم جوزيه]] و امثال آنان است <ref>ر.ك: همان، ص27</ref>.
    بين سلفيه و وهابيون فرقى نيست و آنان دو روى يك سكه‌اند. سلفيون معاصر همان پيروان [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و بزرگان حنابله‌اند كه آنان را امام و مرجع خود به حساب مى‌آورند. آنان دوست ندارند كه خود را وهابى بنامند و از اين نام ناخشنودند و لذا ادعا مى‌كنند كه پيرو مذهب سلف صالحند و قصدشان از سلف صالح، همان محدثين مجسم از قبيل [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و [[ابن‌قیم جوزیه، محمد بن ابی‌بکر|ابن قيم جوزيه]] و امثال آنان است <ref>ر.ك: همان، ص27</ref>


    منشأ پيدايش افكار سلفيه، اعتماد بر ادله نقلى، خصوصا احاديث است؛ احاديثى كه از برخى صحابه نقل شده و به پيامبر(ص) نسبت داده شده است؛ احاديثى كه ظهور در تجسيم، تشبيه و رؤيت بارى تعالى دارد. آنان اين احاديث را بر ظاهر خود حمل كرده و بدون اينكه براى آن تأويلى داشته باشند كه با عقل و نصوصات قرآن و آيات محكمات مطابقت پيدا كند، آنها را به خداوند نسبت مى‌دهند <ref>همان ص27 و 28</ref>.
    منشأ پيدايش افكار سلفيه، اعتماد بر ادله نقلى، خصوصا احاديث است؛ احاديثى كه از برخى صحابه نقل شده و به پيامبر(ص) نسبت داده شده است؛ احاديثى كه ظهور در تجسيم، تشبيه و رؤيت بارى تعالى دارد. آنان اين احاديث را بر ظاهر خود حمل كرده و بدون اينكه براى آن تأويلى داشته باشند كه با عقل و نصوصات قرآن و آيات محكمات مطابقت پيدا كند، آنها را به خداوند نسبت مى‌دهند <ref>همان ص27 و 28</ref>


    به‌طور كلى افكار سلفيان وهابى را در چند نقطه مى‌توان خلاصه كرد:
    به‌طور كلى افكار سلفيان وهابى را در چند نقطه مى‌توان خلاصه كرد:
    خط ۸۰: خط ۸۰:
    #مخالفت با زيارت قبور اوليا؛
    #مخالفت با زيارت قبور اوليا؛


    و...<ref>ر.ك: همان، ص31 و 32</ref>.
    و...<ref>ر.ك: همان، ص31 و 32</ref>


    بخش دوم كتاب درباره شناخت وهابيان است كه در آن، به زندگى و تفكر بنيان‌گذار فرقه وهابيت، محمد بن عبدالوهاب اشاره شده است. در اين بخش به قتل عام مسلمانان، اعم از شيعه و سنى، تخريب اماكن مذهبى و فرهنگى و... توسط اين فرقه منحرف اشاره مى‌شود، سپس در موضوع روش‌هاى دعوت وهابيان، تشابه اين فرقه با خوارج، فعاليت‌هاى تبليغى آنان، تأليفات بر ضد وهابيان و... مطالب مفيدى بيان شده است.
    بخش دوم كتاب درباره شناخت وهابيان است كه در آن، به زندگى و تفكر بنيان‌گذار فرقه وهابيت، محمد بن عبدالوهاب اشاره شده است. در اين بخش به قتل عام مسلمانان، اعم از شيعه و سنى، تخريب اماكن مذهبى و فرهنگى و... توسط اين فرقه منحرف اشاره مى‌شود، سپس در موضوع روش‌هاى دعوت وهابيان، تشابه اين فرقه با خوارج، فعاليت‌هاى تبليغى آنان، تأليفات بر ضد وهابيان و... مطالب مفيدى بيان شده است.