جمحی، محمد بن سلام: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده' به '')
    جز (جایگزینی متن - 'سيبويه' به 'سيبويه ')
    خط ۴۰: خط ۴۰:
    «ابن سلام جمحى»، ابوعبدالله، محمد بن سلاّم بن عبيد الله بن سالم جُمَحى بصرى (139 - 231 يا 232ق)، نحوى، لغوى، راوى شعر و ادب بوده است. نياى بزرگش، سالم، مولاى قدامة بن مظعون، از بزرگان بنى جُمَح - تيره‌اى از قبيله قريش - بود و به همين جهت خاندان وى در بصره به «جُمَحى» شهرت داشتند.
    «ابن سلام جمحى»، ابوعبدالله، محمد بن سلاّم بن عبيد الله بن سالم جُمَحى بصرى (139 - 231 يا 232ق)، نحوى، لغوى، راوى شعر و ادب بوده است. نياى بزرگش، سالم، مولاى قدامة بن مظعون، از بزرگان بنى جُمَح - تيره‌اى از قبيله قريش - بود و به همين جهت خاندان وى در بصره به «جُمَحى» شهرت داشتند.


    ابن سلام، در زمان خلافت منصور عباسى، زاده شد و در زندگانى طولانى خويش، با 7 خليفه ديگر معاصر بود. در زمان همين خلفا، خاصه هارون الرشيد و مأمون بود كه علم و ادب از يك‌سو و زندگى مادى و اجتماعى از سوى ديگر، به اوج شكوفايى رسيدند. بصره، زادگاه ابن سلام، نيز نه تنها بهره‌اى وافر از اين شكوفايى گرفته بود، بلكه خود يكى از معتبرترين مراكز علم و ادب و شايد هم بزرگ‌ترين آنها شده بود. بازرگانى پررونق، آميزش نژادهاى گوناگون، ظهور دانشمندان بزرگ، نزديكى شهر به مراكز فرهنگ ايرانى، چون جنديشاپور و ده‌ها عامل اساسى ديگر، از بصره محيطى ساخته بودند كه مى‌توانست مردانى چون ابن سلام و سيبويه و [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] پرورش دهد.
    ابن سلام، در زمان خلافت منصور عباسى، زاده شد و در زندگانى طولانى خويش، با 7 خليفه ديگر معاصر بود. در زمان همين خلفا، خاصه هارون الرشيد و مأمون بود كه علم و ادب از يك‌سو و زندگى مادى و اجتماعى از سوى ديگر، به اوج شكوفايى رسيدند. بصره، زادگاه ابن سلام، نيز نه تنها بهره‌اى وافر از اين شكوفايى گرفته بود، بلكه خود يكى از معتبرترين مراكز علم و ادب و شايد هم بزرگ‌ترين آنها شده بود. بازرگانى پررونق، آميزش نژادهاى گوناگون، ظهور دانشمندان بزرگ، نزديكى شهر به مراكز فرهنگ ايرانى، چون جنديشاپور و ده‌ها عامل اساسى ديگر، از بصره محيطى ساخته بودند كه مى‌توانست مردانى چون ابن سلام و [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]  و [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] پرورش دهد.


    ابن سلام، علاوه بر اين، در خانواده‌اى علم‌دوست نشو و نما يافت. پدرش با يونس بن حبيب مجالست داشت و در حلقه درس وى حاضر مى‌شد. تنوع اخبارى كه ابن سلام از پدرش روايت مى‌كند، حكايت از آن دارد كه سلام در توجيه و ارشاد پسر كوشا بوده و راه‌هاى تحصيل علم را براى وى هموار مى‌گردانيده است.
    ابن سلام، علاوه بر اين، در خانواده‌اى علم‌دوست نشو و نما يافت. پدرش با يونس بن حبيب مجالست داشت و در حلقه درس وى حاضر مى‌شد. تنوع اخبارى كه ابن سلام از پدرش روايت مى‌كند، حكايت از آن دارد كه سلام در توجيه و ارشاد پسر كوشا بوده و راه‌هاى تحصيل علم را براى وى هموار مى‌گردانيده است.


    ابن سلام، سال‌هاى كودكى و نوجوانى را در كسب دانش سپرى كرد و در جلسات درس عالمان بصره دانش اندوخت. احتمالاً نحو را نزد حماد بن سَلَمه فراگرفت و بر همين سياق، در هر رشته از علوم و فنون رايج آن زمان نزد استادان بزرگ بصره شاگردى كرد، اما با توجه به روابط صميمانه‌اى كه با يونس بن حبيب داشته، شايد وى بيش از ديگران در تكوين دانش لغوى و نحوى و ادبى و تاريخى ابن سلام مؤثر بوده است و از اين حيث، ابن سلام در رديف ديگر شاگردان يونس چون سيبويه، كسائى و فراء كه خود استادان بزرگى بوده‌اند، قرار مى‌گيرد.
    ابن سلام، سال‌هاى كودكى و نوجوانى را در كسب دانش سپرى كرد و در جلسات درس عالمان بصره دانش اندوخت. احتمالاً نحو را نزد حماد بن سَلَمه فراگرفت و بر همين سياق، در هر رشته از علوم و فنون رايج آن زمان نزد استادان بزرگ بصره شاگردى كرد، اما با توجه به روابط صميمانه‌اى كه با يونس بن حبيب داشته، شايد وى بيش از ديگران در تكوين دانش لغوى و نحوى و ادبى و تاريخى ابن سلام مؤثر بوده است و از اين حيث، ابن سلام در رديف ديگر شاگردان يونس چون [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] ، كسائى و فراء كه خود استادان بزرگى بوده‌اند، قرار مى‌گيرد.


    مشاهير ديگرى كه وى مستقيماً از آنان روايت كرده و احتمالاً در خدمتشان دانشى اندوخته، عبارتند از: ابوعبيده مَعْمَر بن مثنى كه در ادب و شعر و اخبار و انساب، مأخذ ابن سلام بوده و حدود 10 روايت مستقيم از او در طبقات آمده است؛ ابوالغرّاف سُلَمى، شاعر معروف سندى كه عمده‌ترين مأخذ ابن سلام در روايات مربوط به فرزدق و جرير و اخطل و ديگر شعراى دوران اموى بوده و ده‌ها روايت مستقيم از او در طبقات آمده است؛ شعيب بن صخر، جدّ ابوخليفه و ابويحيى ضبّى نيز، با توجه به شمار اخبارى كه ابن سلام از آن دو روايت كرده است، در زمره منابع اصلى او قرار مى‌گيرند.
    مشاهير ديگرى كه وى مستقيماً از آنان روايت كرده و احتمالاً در خدمتشان دانشى اندوخته، عبارتند از: ابوعبيده مَعْمَر بن مثنى كه در ادب و شعر و اخبار و انساب، مأخذ ابن سلام بوده و حدود 10 روايت مستقيم از او در طبقات آمده است؛ ابوالغرّاف سُلَمى، شاعر معروف سندى كه عمده‌ترين مأخذ ابن سلام در روايات مربوط به فرزدق و جرير و اخطل و ديگر شعراى دوران اموى بوده و ده‌ها روايت مستقيم از او در طبقات آمده است؛ شعيب بن صخر، جدّ ابوخليفه و ابويحيى ضبّى نيز، با توجه به شمار اخبارى كه ابن سلام از آن دو روايت كرده است، در زمره منابع اصلى او قرار مى‌گيرند.


    ابن سلام، از ميان معاصران خود، بيش از همه، با سيبويه نشست و برخاست داشته و در حلقه درس او حاضر مى‌شده. وى سيبويه و «الكتاب» او را با عباراتى زيبا ستوده است. عبدالرحمان، برادر ابن سلام، محدّث بود و 13 حديث در [[صحيح مسلم]] به روايت اوست و در بين اهل حديث، «صدوق» شناخته شده بود. برخى گفته‌اند كه او از برادرش موثق‌تر بوده است. محمد بن سلاّم، گه‌گاه به مذاق قدريه سخن مى‌گفت؛ ازاين‌رو، كتابت حديث را از او منع كرده بودند. [[ذهبى]]، در عين آنكه وى را به‌عنوان مورخ (اخبارى) موثق ستوده، نامش را در رديف ضعفاى محدثان آورده است. ابن سلام، در تاريخ و انساب نيز دست داشت. تذكره‌نويسان و مورخان بزرگ، چون [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]]، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، مسعودى، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] و ابن شاكر كتبى، از او بسيار نقل كرده‌اند.
    ابن سلام، از ميان معاصران خود، بيش از همه، با [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]  نشست و برخاست داشته و در حلقه درس او حاضر مى‌شده. وى [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]  و «الكتاب» او را با عباراتى زيبا ستوده است. عبدالرحمان، برادر ابن سلام، محدّث بود و 13 حديث در [[صحيح مسلم]] به روايت اوست و در بين اهل حديث، «صدوق» شناخته شده بود. برخى گفته‌اند كه او از برادرش موثق‌تر بوده است. محمد بن سلاّم، گه‌گاه به مذاق قدريه سخن مى‌گفت؛ ازاين‌رو، كتابت حديث را از او منع كرده بودند. [[ذهبى]]، در عين آنكه وى را به‌عنوان مورخ (اخبارى) موثق ستوده، نامش را در رديف ضعفاى محدثان آورده است. ابن سلام، در تاريخ و انساب نيز دست داشت. تذكره‌نويسان و مورخان بزرگ، چون [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]]، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، مسعودى، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] و ابن شاكر كتبى، از او بسيار نقل كرده‌اند.


    در علم لغت نيز انبوهى از نكات و دقايق از طريق ابن سلام به دانشمندان قرون بعدى رسيده است. زبيدى او را در زمره لغويان بصره آورده است و در كتب مشهور ادبيات عرب نيز، [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، ابوحيان توحيدى و ابن رشيق قيروانى از او بسيار روايت دارند.
    در علم لغت نيز انبوهى از نكات و دقايق از طريق ابن سلام به دانشمندان قرون بعدى رسيده است. زبيدى او را در زمره لغويان بصره آورده است و در كتب مشهور ادبيات عرب نيز، [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، ابوحيان توحيدى و ابن رشيق قيروانى از او بسيار روايت دارند.