تفسير البغوي: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ه(' به 'ه (')
    جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)')
    خط ۴۲: خط ۴۲:
    نويسنده در اين تفسير كه به زبان عربى است، از تفسير [[الكشف و البيان]] [[ثعلبی، احمد بن محمد|ثعلبى]] بسيار متأثر بوده (بلكه اصل اين تفسير و محور آن بوده است) و به نقل مأثورات اكتفا نكرده بلكه وجوه معانى، قراءات، لغات، اعراب، تفسير، تأويل، احكام و فقه، حكم و اشارات و نقدهايى بر آراى بدعت‌آميز و احاديث جعلى تفسير ثعلبى، در آن يافت مى‌شود.
    نويسنده در اين تفسير كه به زبان عربى است، از تفسير [[الكشف و البيان]] [[ثعلبی، احمد بن محمد|ثعلبى]] بسيار متأثر بوده (بلكه اصل اين تفسير و محور آن بوده است) و به نقل مأثورات اكتفا نكرده بلكه وجوه معانى، قراءات، لغات، اعراب، تفسير، تأويل، احكام و فقه، حكم و اشارات و نقدهايى بر آراى بدعت‌آميز و احاديث جعلى تفسير ثعلبى، در آن يافت مى‌شود.


    از [[[[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]]، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] پرسيدند: از تفاسير [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|زمخشرى]] و قرطبى و بغوى كداميك به كتاب خدا و سنت پيامبر (ص) نزديك‌تر است؟ پاسخ داد:سالم‌ترين آنها از جهت بدعت و احاديث ضعيف، تفسير بغوى است كه گر چه خلاصة تفسير ثعلبى است، بغوى احاديث جعلى و بدعت‌آميز آن را حذف كرده است.
    از [[[[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]]، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] پرسيدند: از تفاسير [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|زمخشرى]] و قرطبى و بغوى كداميك به كتاب خدا و سنت پيامبر(ص) نزديك‌تر است؟ پاسخ داد:سالم‌ترين آنها از جهت بدعت و احاديث ضعيف، تفسير بغوى است كه گر چه خلاصة تفسير ثعلبى است، بغوى احاديث جعلى و بدعت‌آميز آن را حذف كرده است.


    [[علاء الدين على بن محمد بغدادى]] معروف به خازن (متوفاى 725ق) كه تفسير بغوى را تلخيص كرده است، علت انتخاب خود را چنين بيان مى‌كند: «زيرا كتاب معالم التنزيل نوشته علامه جليل، عالم كامل، احياكننده سنت، قدوه و پيشواى امت، ابومحمد حسين بن مسعود بغوى، جزو بهترين و ارزشمندترين تأليفات در تفسير بود. (اين كتاب) جامع آراء صحيحه، عارى از شبهه و تحريف و آراسته به زيور احاديث نبويه و احكام شرعيه بود و در شيواترين عبارات و زيباترين اسلوب شكل گرفته بود؛ از اين‌رو خواستم تا از گوهرهاى تابناك آن بهره فراوان ببرم».
    [[علاء الدين على بن محمد بغدادى]] معروف به خازن (متوفاى 725ق) كه تفسير بغوى را تلخيص كرده است، علت انتخاب خود را چنين بيان مى‌كند: «زيرا كتاب معالم التنزيل نوشته علامه جليل، عالم كامل، احياكننده سنت، قدوه و پيشواى امت، ابومحمد حسين بن مسعود بغوى، جزو بهترين و ارزشمندترين تأليفات در تفسير بود. (اين كتاب) جامع آراء صحيحه، عارى از شبهه و تحريف و آراسته به زيور احاديث نبويه و احكام شرعيه بود و در شيواترين عبارات و زيباترين اسلوب شكل گرفته بود؛ از اين‌رو خواستم تا از گوهرهاى تابناك آن بهره فراوان ببرم».
    خط ۸۵: خط ۸۵:
    بغوى به شيوه ثعلبى از آوردن روايات ائمه اطهار (ع) نيز دريغ نكرده است و هر جا روايتى، با شأن رفيع اهل بيت(ع) مناسبت داشته يا دليل بر منقبت و فضيلتى براى آنان بوده، بى‌پروا آن را بيان كرده است؛ مانند: آيه 61 سوره آل عمران (آيه مباهله) كه نام حضرت على(ع)، فاطمة الزهرا (س) و حسنين (ع) را ضمن بيان داستان مباهله، ذكر مى‌كند.
    بغوى به شيوه ثعلبى از آوردن روايات ائمه اطهار (ع) نيز دريغ نكرده است و هر جا روايتى، با شأن رفيع اهل بيت(ع) مناسبت داشته يا دليل بر منقبت و فضيلتى براى آنان بوده، بى‌پروا آن را بيان كرده است؛ مانند: آيه 61 سوره آل عمران (آيه مباهله) كه نام حضرت على(ع)، فاطمة الزهرا (س) و حسنين (ع) را ضمن بيان داستان مباهله، ذكر مى‌كند.


    عده‌اى در اين موضوع در برخى چاپها، خواسته‌اند كه برخى عبارت‌ها را حذف نمايند ولى غافل از اينكه حذف آن آشكار خواهد شد. به عنوان نمونه، بغوى (به تبع ثعلبى) ذيل آيه 214 سوره شعراء ''' «و انذر عشيرتك الاقربين» ''' روايت معروف و مفصلى را كه مورخان و مفسران به‌طور متواتر و با سندهاى صحيح از طريق محمد بن اسحاق، سيره‌نويس معروف و پدر تاريخ اسلامى، روايت كرده‌اند، آورده است، بدين مضمون: «پيامبر (ص) به على(ع) دستور داد تا فاميل و بستگان را دعوت كند و به آنان فرمود: هر كه از شما مرا يارى كند، برادر، وصىّ و جانشين من خواهد بود. تنها على(ع)برخاست و گفت: يا رسول الله (ص) من همواره ياور تو هستم. آنگاه پيامبر (ص) رو به آنان كرد و فرمود:إنّ هذا أخي و وصيي و خليفتي فيكم فاسمعوا له و اطيعوا»<ref>تفسير بغوى، ج 3، ص 481</ref>. اين ذيل در چاپهاى مكرر حذف شده است، جز در چاپ دار احياء التراث عربى-بيروت (1420ق 2000م)چاپ حاضر، ولى تحريف‌كنندگان غافل مانده و ندانسته‌اند كه تفسير خازن كه برگرفته از تفسير بغوى است، حديث ياد شده را به‌طور كامل نقل كرده است <ref>تفسير خازن، ج 3، ص 333</ref>.
    عده‌اى در اين موضوع در برخى چاپها، خواسته‌اند كه برخى عبارت‌ها را حذف نمايند ولى غافل از اينكه حذف آن آشكار خواهد شد. به عنوان نمونه، بغوى (به تبع ثعلبى) ذيل آيه 214 سوره شعراء ''' «و انذر عشيرتك الاقربين» ''' روايت معروف و مفصلى را كه مورخان و مفسران به‌طور متواتر و با سندهاى صحيح از طريق محمد بن اسحاق، سيره‌نويس معروف و پدر تاريخ اسلامى، روايت كرده‌اند، آورده است، بدين مضمون: «پيامبر(ص) به على(ع) دستور داد تا فاميل و بستگان را دعوت كند و به آنان فرمود: هر كه از شما مرا يارى كند، برادر، وصىّ و جانشين من خواهد بود. تنها على(ع)برخاست و گفت: يا رسول الله(ص) من همواره ياور تو هستم. آنگاه پيامبر(ص) رو به آنان كرد و فرمود:إنّ هذا أخي و وصيي و خليفتي فيكم فاسمعوا له و اطيعوا»<ref>تفسير بغوى، ج 3، ص 481</ref>. اين ذيل در چاپهاى مكرر حذف شده است، جز در چاپ دار احياء التراث عربى-بيروت (1420ق 2000م)چاپ حاضر، ولى تحريف‌كنندگان غافل مانده و ندانسته‌اند كه تفسير خازن كه برگرفته از تفسير بغوى است، حديث ياد شده را به‌طور كامل نقل كرده است <ref>تفسير خازن، ج 3، ص 333</ref>.


    == تحقيق اثر ==
    == تحقيق اثر ==
    خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:




    محقق در بحث احاديث جعلى و موضوع، اشاره به برخى مصاديق مى‌نمايد كه از جمله آنها، مأثورات منقول ذيل آيه 55 سوره مائده است، ايشان حديث صدقه دادن انگشتر توسط حضرت على(ع) را كه صحابه، تابعين و مفسرين مختلف شيعه و سنى آن را نقل نموده‌اند، از موارد مجعول دانسته و براى اثبات سخن خود به نقل قولى از [[[[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]]، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] كه «انه من وضع الرافضة» و بيانى از ديگران اكتفا مى‌كند. وى هرگونه بيان مصداق را از جمله در آيه 7 سوره رعد ''' «و لكل قوم هاد» ''' و آيه 12 سوره حاقه ''' «و تعيها اذن واعيه» ''' كه حضرت على(ع) را به عنوان مصداق اعلاى آيه بيان مى‌دارد، جعلى خوانده است. ايشان فراموش نموده‌اند كه يكى از راه‌هاى تبيين و تفسير آيات قرآن كه از تفسير لفظى فراتر است (و در مدار آن محسوب نمى‌گردد) بيان مصداق‌هاى آيات است كه توسط پيامبر (ص)، صحابه، تابعين و مفسران پيشين انجام گرفته است و نيز برخى از اين احاديث و منقولات، شأن و سبب نزول آيات بوده است كه ارزيابى آنها بايد به‌دور از تعصبات مذهبى قرار گيرد. اين بخش از سخنان عبدالرزاق مهدى بايسته نقدى متكى بر تحقيق در روايات و مأثوراتى است كه درصدد بيان مصاديق آيات هستند و نيز مأثوراتى كه اسباب نزول آيات را بيان داشته است. فقط به ذكر اين نكته بسنده مى‌كنم، كه 24 حديث از اهل سنت نقل شده كه اين آيه (55 سوره مائده) درباره حضرت على(ع)نازل شده است. روايات مربوطه را از صحابه افرادى مانند ابوذر، ابن عباس، انس بن مالك، عمار، جابر، سلمة بن كهيل، ابورافع، عمرو بن عاص و حضرت على(ع) كه اعلم، اعدل و اتقاى صحابه بوده نقل نموده‌اند، در بين ائمه (ع)، امام حسين (ع)، [[امام سجاد(ع)]]، امام باقر (ع)، [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و امام هادى(ع) نيز اين روايات را داشته‌اند. علماى اهل سنت نيز بر نقل آن بدون رد و جرح اتفاق داشته‌اند؛ مانند احمد، نسايى، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، طبرانى، و عبدبن حميد، كه اينها خود از ائمه تفسير مأثور و از حفاظ و ائمه حديث اهل سنت محسوب مى‌گردند. متكلمين نيز اين‌گونه روايت‌ها را تلقى به قبول نموده‌اند.
    محقق در بحث احاديث جعلى و موضوع، اشاره به برخى مصاديق مى‌نمايد كه از جمله آنها، مأثورات منقول ذيل آيه 55 سوره مائده است، ايشان حديث صدقه دادن انگشتر توسط حضرت على(ع) را كه صحابه، تابعين و مفسرين مختلف شيعه و سنى آن را نقل نموده‌اند، از موارد مجعول دانسته و براى اثبات سخن خود به نقل قولى از [[[[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]]، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] كه «انه من وضع الرافضة» و بيانى از ديگران اكتفا مى‌كند. وى هرگونه بيان مصداق را از جمله در آيه 7 سوره رعد ''' «و لكل قوم هاد» ''' و آيه 12 سوره حاقه ''' «و تعيها اذن واعيه» ''' كه حضرت على(ع) را به عنوان مصداق اعلاى آيه بيان مى‌دارد، جعلى خوانده است. ايشان فراموش نموده‌اند كه يكى از راه‌هاى تبيين و تفسير آيات قرآن كه از تفسير لفظى فراتر است (و در مدار آن محسوب نمى‌گردد) بيان مصداق‌هاى آيات است كه توسط پيامبر(ص)، صحابه، تابعين و مفسران پيشين انجام گرفته است و نيز برخى از اين احاديث و منقولات، شأن و سبب نزول آيات بوده است كه ارزيابى آنها بايد به‌دور از تعصبات مذهبى قرار گيرد. اين بخش از سخنان عبدالرزاق مهدى بايسته نقدى متكى بر تحقيق در روايات و مأثوراتى است كه درصدد بيان مصاديق آيات هستند و نيز مأثوراتى كه اسباب نزول آيات را بيان داشته است. فقط به ذكر اين نكته بسنده مى‌كنم، كه 24 حديث از اهل سنت نقل شده كه اين آيه (55 سوره مائده) درباره حضرت على(ع)نازل شده است. روايات مربوطه را از صحابه افرادى مانند ابوذر، ابن عباس، انس بن مالك، عمار، جابر، سلمة بن كهيل، ابورافع، عمرو بن عاص و حضرت على(ع) كه اعلم، اعدل و اتقاى صحابه بوده نقل نموده‌اند، در بين ائمه (ع)، امام حسين (ع)، [[امام سجاد(ع)]]، امام باقر (ع)، [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و امام هادى(ع) نيز اين روايات را داشته‌اند. علماى اهل سنت نيز بر نقل آن بدون رد و جرح اتفاق داشته‌اند؛ مانند احمد، نسايى، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، طبرانى، و عبدبن حميد، كه اينها خود از ائمه تفسير مأثور و از حفاظ و ائمه حديث اهل سنت محسوب مى‌گردند. متكلمين نيز اين‌گونه روايت‌ها را تلقى به قبول نموده‌اند.


    فقها در مسئله «فعل كثير در نماز» و بحث «آيا صدقه مستحبى، زكاة ناميده مى‌شود يا خير؟» آنها را مطرح كرده‌اند. در صحت انطباق آيه بر روايات، بزرگان تفسير و ادب مانند زمخشرى، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] و ابوحيان در تفسير خود و راويان احاديث كه خود از اهل لسان عرب مى‌باشند، مناقشه‌اى ننموده‌اند. بنابراين نمى‌توان ادعاى ضعف سند و جعلى بودن را پذيرفت و از اين‌گونه روايات چشم‌پوشى نمود.
    فقها در مسئله «فعل كثير در نماز» و بحث «آيا صدقه مستحبى، زكاة ناميده مى‌شود يا خير؟» آنها را مطرح كرده‌اند. در صحت انطباق آيه بر روايات، بزرگان تفسير و ادب مانند زمخشرى، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] و ابوحيان در تفسير خود و راويان احاديث كه خود از اهل لسان عرب مى‌باشند، مناقشه‌اى ننموده‌اند. بنابراين نمى‌توان ادعاى ضعف سند و جعلى بودن را پذيرفت و از اين‌گونه روايات چشم‌پوشى نمود.