تذكرة الأولياء (زوار): تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ا«' به 'ا «')
    جز (جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا (')
    خط ۷۸: خط ۷۸:




    هر چند اين كتاب، به شرح حال شمارى از مردان عارف مى‌پردازد، در سرگذشت‌هاى آنان تأثيرگذارى زنان نيز ديده مى‌شود و افزون بر اين، زنان عارفى، مانند رابعه عدويه و فاطمه(همسر احمد خضرويه) در آن ياد شده‌اند كه به عرفان و سلوك گراييده بودند؛ براى نمونه، نويسنده، سيماى مادرانه زن را در ماجراى مادر بايزيد بسطامى مى‌نگارد و از همسران عارفانى مانند فضيل عياض يا ابراهيم ادهم به بزرگى ياد مى‌كند؛ حتى كنيزكان، معشوقان و پيرزنان بر اثر اندرزهاى نيكوى خود، در شرح‌حال‌های «تذكرة الاولياء» جايگاه برجسته‌اى دارند. الگو بودن زندگى اوليا(زنان و مردان واصل) براى افراد عادى، شايد فاصله‌اى ميان آنان بنمايد، اما اثر عطار براى از ميان بردن اين فاصله سامان يافته است و تجسمى از آن تجربه‌هاى ناب آنان به شمار مى‌رود. متن اين كتاب، بر پايه گفتارهاى عارفان و آموزه‌هاى قولى آنان نه رفتارهايشان، استوار است. هدف نويسنده، اين نيست كه گزارش زندگى افراد را تنها از ديد تاريخى نقل كند، بلكه هدف او، اين است كه مطالب سودمند را كه در آموزش به كار مى‌آيند، به دوست‌داران پيروى از اوليا منتقل كند.
    هر چند اين كتاب، به شرح حال شمارى از مردان عارف مى‌پردازد، در سرگذشت‌هاى آنان تأثيرگذارى زنان نيز ديده مى‌شود و افزون بر اين، زنان عارفى، مانند رابعه عدويه و فاطمه(همسر احمد خضرويه) در آن ياد شده‌اند كه به عرفان و سلوك گراييده بودند؛ براى نمونه، نويسنده، سيماى مادرانه زن را در ماجراى مادر بايزيد بسطامى مى‌نگارد و از همسران عارفانى مانند فضيل عياض يا ابراهيم ادهم به بزرگى ياد مى‌كند؛ حتى كنيزكان، معشوقان و پيرزنان بر اثر اندرزهاى نيكوى خود، در شرح‌حال‌های «تذكرة الاولياء» جايگاه برجسته‌اى دارند. الگو بودن زندگى اوليا (زنان و مردان واصل) براى افراد عادى، شايد فاصله‌اى ميان آنان بنمايد، اما اثر عطار براى از ميان بردن اين فاصله سامان يافته است و تجسمى از آن تجربه‌هاى ناب آنان به شمار مى‌رود. متن اين كتاب، بر پايه گفتارهاى عارفان و آموزه‌هاى قولى آنان نه رفتارهايشان، استوار است. هدف نويسنده، اين نيست كه گزارش زندگى افراد را تنها از ديد تاريخى نقل كند، بلكه هدف او، اين است كه مطالب سودمند را كه در آموزش به كار مى‌آيند، به دوست‌داران پيروى از اوليا منتقل كند.


    == جغرافياى كتاب ==
    == جغرافياى كتاب ==
    خط ۸۵: خط ۸۵:
    الف) پيشينه:
    الف) پيشينه:


    سنت تأليف مجموعه‌هاى دربردارنده سخنان اوليا، از كار سترگى سرچشمه مى‌گيرد كه از سده دوم هجرى براى گردآورى گفتارها(احاديث) و رفتارهاى پيامبر (ص) و صحابه آن حضرت آغاز شد، زيرا سنّت و قرآن مجموعه‌هاى مكتوبى‌اند كه قانون اسلامى (شريعت) بر آن استوار است. اعتبار و درستى سلسله سند احاديث، موجب درست دانستن آنها مى‌شد و هدف علم رجال، تعيين صحّت و سقم همين سندها بود؛ چنان‌كه نخستين معيار پذيرفتنى در اين باره، پيوستگى سلسله محدثان به پيامبر شمرده مى‌شد؛ بنا بر اين، مؤلفان آرام آرام به گردآورى شرح احوال اصحاب پيامبر و تابعان آنان روى آوردند و ازاين‌رو، شاخه بسيار مهمى از تاريخ‌نگارى اسلامى؛ يعنى نوشتن زندگى‌نامه رونق گرفت و امت اسلامى از سده دوم تاريخ اسلام، با سامان دادن جُنگ‌هايى در باره گفتارها و رفتارهاى پيامبر (ص) و اصحاب او، به گزارش در باره تاريخ زندگانى آنان دست زد. از سوى ديگر، رشد تصوف نيز در همان دوران آغاز شد؛ چنان‌كه ميان دگرگونى اين دو پديده، هم‌آهنگى و هم‌سانى ديده مى‌شود. بنا بر اين، هنگامى كه عطار در سده ششم هجرى، «تذكرة الاولياء» را نوشت، سنتى استوار در نوشتن تذكره‌ى اوليا وجود داشت كه پايه‌گذاران آن همان اولياى ياد شده در كتاب شيخ عطار بودند.
    سنت تأليف مجموعه‌هاى دربردارنده سخنان اوليا، از كار سترگى سرچشمه مى‌گيرد كه از سده دوم هجرى براى گردآورى گفتارها (احاديث) و رفتارهاى پيامبر (ص) و صحابه آن حضرت آغاز شد، زيرا سنّت و قرآن مجموعه‌هاى مكتوبى‌اند كه قانون اسلامى (شريعت) بر آن استوار است. اعتبار و درستى سلسله سند احاديث، موجب درست دانستن آنها مى‌شد و هدف علم رجال، تعيين صحّت و سقم همين سندها بود؛ چنان‌كه نخستين معيار پذيرفتنى در اين باره، پيوستگى سلسله محدثان به پيامبر شمرده مى‌شد؛ بنا بر اين، مؤلفان آرام آرام به گردآورى شرح احوال اصحاب پيامبر و تابعان آنان روى آوردند و ازاين‌رو، شاخه بسيار مهمى از تاريخ‌نگارى اسلامى؛ يعنى نوشتن زندگى‌نامه رونق گرفت و امت اسلامى از سده دوم تاريخ اسلام، با سامان دادن جُنگ‌هايى در باره گفتارها و رفتارهاى پيامبر (ص) و اصحاب او، به گزارش در باره تاريخ زندگانى آنان دست زد. از سوى ديگر، رشد تصوف نيز در همان دوران آغاز شد؛ چنان‌كه ميان دگرگونى اين دو پديده، هم‌آهنگى و هم‌سانى ديده مى‌شود. بنا بر اين، هنگامى كه عطار در سده ششم هجرى، «تذكرة الاولياء» را نوشت، سنتى استوار در نوشتن تذكره‌ى اوليا وجود داشت كه پايه‌گذاران آن همان اولياى ياد شده در كتاب شيخ عطار بودند.


    امروز تاريخ امّت اسلامى بيش از هر چيز، به مردانى وام‌دار است كه در درازناى قرون، به تأليف چنين فرهنگ‌ها همت كردند؛ آثارى كه به واقع مجموعه‌هايى در باره فرهنگ اسلامى‌اند. تاريخ‌نگاران، در وقايع‌نامه‌هاى سده‌هاى سوم تا نهم، در پايان روى‌دادهاى هر سال، «وفيات اعيان» آن سال را نيز نقل و ضبط مى‌كردند. اعيان، بيشتر، شخصيت‌هايى بودند كه مناصبى دينى بر عهده داشتند، مانند قاضيان، خطبا و علما، اما گاهى نيز شرح احوال ديگر شخصيت‌هاى رسمى را گرد مى‌آوردند و در پايان سده‌هاى هفتم تا سيزدهم، مجموعه‌هايى در باره شرح احوال شخصيت‌هاى قرن‌هاى گذشته تأليف شد، آن‌گاه به همان شيوه مجموعه‌هايى در باره شرح احوال محدّثان و قضات و مجموعه‌هايى در باره شرح احوال دانشمندان (عالمان) پديد آمد كه بر پايه مكتب‌هاى فقهى و مذاهب، دسته‌بندى شده بودند. هم‌چنين مجموعه‌هايى در باره شرح احوال قاريان و مفسّران سامان يافت. نام برخى از نخستين كتاب‌هاى از اين دست، چنين است:
    امروز تاريخ امّت اسلامى بيش از هر چيز، به مردانى وام‌دار است كه در درازناى قرون، به تأليف چنين فرهنگ‌ها همت كردند؛ آثارى كه به واقع مجموعه‌هايى در باره فرهنگ اسلامى‌اند. تاريخ‌نگاران، در وقايع‌نامه‌هاى سده‌هاى سوم تا نهم، در پايان روى‌دادهاى هر سال، «وفيات اعيان» آن سال را نيز نقل و ضبط مى‌كردند. اعيان، بيشتر، شخصيت‌هايى بودند كه مناصبى دينى بر عهده داشتند، مانند قاضيان، خطبا و علما، اما گاهى نيز شرح احوال ديگر شخصيت‌هاى رسمى را گرد مى‌آوردند و در پايان سده‌هاى هفتم تا سيزدهم، مجموعه‌هايى در باره شرح احوال شخصيت‌هاى قرن‌هاى گذشته تأليف شد، آن‌گاه به همان شيوه مجموعه‌هايى در باره شرح احوال محدّثان و قضات و مجموعه‌هايى در باره شرح احوال دانشمندان (عالمان) پديد آمد كه بر پايه مكتب‌هاى فقهى و مذاهب، دسته‌بندى شده بودند. هم‌چنين مجموعه‌هايى در باره شرح احوال قاريان و مفسّران سامان يافت. نام برخى از نخستين كتاب‌هاى از اين دست، چنين است:
    خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
    بر پايه «تذكرة الاولياء» و سنجش درون‌مايه آن با ديگر منابع صوفيه، عطار به مهم‌ترين آثار فارسى و عربىِ پيش از خود دست‌رسى داشته و از آنها مطالبى برگرفته است. خود او در مقدمه اين اثر، از منابعى مانند«شرح القلب»، «كشف الاسرار» و «معرفة النّفس» يا «معرفة النّفس و الرب» نام مى‌برد و مى‌گويد: اگر كسى شرح بيشتر سخنان صوفيه را بخواهد، اين سه كتاب را بايد بخواند، اما از آنها نسخه‌اى در دست نيست.
    بر پايه «تذكرة الاولياء» و سنجش درون‌مايه آن با ديگر منابع صوفيه، عطار به مهم‌ترين آثار فارسى و عربىِ پيش از خود دست‌رسى داشته و از آنها مطالبى برگرفته است. خود او در مقدمه اين اثر، از منابعى مانند«شرح القلب»، «كشف الاسرار» و «معرفة النّفس» يا «معرفة النّفس و الرب» نام مى‌برد و مى‌گويد: اگر كسى شرح بيشتر سخنان صوفيه را بخواهد، اين سه كتاب را بايد بخواند، اما از آنها نسخه‌اى در دست نيست.


    «شرح القلب»، چنان‌كه در پايان باب 58 تذكره آمده، به گمان، اثرى از خود عطار بوده است. در باره «كشف الاسرار» نيز گفتنى است كه در «كشف الظنون»، از دو كتاب به نام«كشف الاسرار فى التصوف» ياد شده است كه شايد هر يك از آنها، همان منبع عطار باشد، اما از آنها نيز نسخه‌اى نمانده است تا با «تذكرة الاولياء» مقايسه شود. در شمار ده‌ها(بيش از صد) كتاب متعلق يا منسوب به عطار نيز كتابى به نام«كشف الاسرار» ديده نمى‌شود.
    «شرح القلب»، چنان‌كه در پايان باب 58 تذكره آمده، به گمان، اثرى از خود عطار بوده است. در باره «كشف الاسرار» نيز گفتنى است كه در «كشف الظنون»، از دو كتاب به نام«كشف الاسرار فى التصوف» ياد شده است كه شايد هر يك از آنها، همان منبع عطار باشد، اما از آنها نيز نسخه‌اى نمانده است تا با «تذكرة الاولياء» مقايسه شود. در شمار ده‌ها (بيش از صد) كتاب متعلق يا منسوب به عطار نيز كتابى به نام«كشف الاسرار» ديده نمى‌شود.


    مقايسه «كشف الاسرار و عدّة الابرار» ميبدى (تقريرات عرفانى خواجه عبداللّه انصارى در تفسير قرآن) با مطالب «تذكره» و بر پايه برخى از قرينه‌هاى تاريخى، عطار در نوشتن «تذكره» به آن نظر داشته و «معرفة النفس» نيز تنها در مقدمه «تذكره» ياد شده است و اطلاع ديگرى از آن در دست نيست؛ عطار نيز تصريح نمى‌كند كه اين سه كتاب منبع او در تأليف «تذكره» بوده است.
    مقايسه «كشف الاسرار و عدّة الابرار» ميبدى (تقريرات عرفانى خواجه عبداللّه انصارى در تفسير قرآن) با مطالب «تذكره» و بر پايه برخى از قرينه‌هاى تاريخى، عطار در نوشتن «تذكره» به آن نظر داشته و «معرفة النفس» نيز تنها در مقدمه «تذكره» ياد شده است و اطلاع ديگرى از آن در دست نيست؛ عطار نيز تصريح نمى‌كند كه اين سه كتاب منبع او در تأليف «تذكره» بوده است.