الشهب اللامعة في السياسة النافعة: تفاوت میان نسخه‌ها

    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - 'ى(' به 'ى (')
    خط ۴۰: خط ۴۰:




    '''الشهب اللامعة في السياسة النافعة'''، كتابى است در آيين مُلكدارى، آداب، سنن و سيره پادشاهى كه عبدالله بن يوسف بن رضوان مالقى(د784) دبير و كاتب دربار مرينيان، به درخواست سلطان ابوسالم ابراهيم بن حسن مرينى(حك:760762) با هدف تبيين روش و آداب حكومتدارى براى سلطان مرينى نگاشته و در آن به بيان چگونگى اعمال سلطه سياسى بر پايه عدالت اجتماعى پرداخته است وى در مقدمه كتاب، به فرمان سلطان ابوسالم مرينى مبنى بر تأليف كتابى در آيين ملكدارى، آداب، سنن و سيره پادشاهى، چنين اشاره مينمايد: «سلطان مرا بر اين كار گماشت و من فرصت را مغتنم شمرده، امر وى را اطاعت كردم و از سيره پادشاهان گذشته و خلفاى پيشين و سخنان حكما، كتابى گرد آوردم و آن را الشُّهب اللامعة في السياسة النافعة ناميدم».<ref>مقدمه، ص52</ref>
    '''الشهب اللامعة في السياسة النافعة'''، كتابى است در آيين مُلكدارى، آداب، سنن و سيره پادشاهى كه عبدالله بن يوسف بن رضوان مالقى (د784) دبير و كاتب دربار مرينيان، به درخواست سلطان ابوسالم ابراهيم بن حسن مرينى (حك:760762) با هدف تبيين روش و آداب حكومتدارى براى سلطان مرينى نگاشته و در آن به بيان چگونگى اعمال سلطه سياسى بر پايه عدالت اجتماعى پرداخته است وى در مقدمه كتاب، به فرمان سلطان ابوسالم مرينى مبنى بر تأليف كتابى در آيين ملكدارى، آداب، سنن و سيره پادشاهى، چنين اشاره مينمايد: «سلطان مرا بر اين كار گماشت و من فرصت را مغتنم شمرده، امر وى را اطاعت كردم و از سيره پادشاهان گذشته و خلفاى پيشين و سخنان حكما، كتابى گرد آوردم و آن را الشُّهب اللامعة في السياسة النافعة ناميدم».<ref>مقدمه، ص52</ref>


    عناوين و مطالب كتاب و بابهاى آن نظم و چينش معقولى دارد و به شيوه روايى در 25 فصل تدوين شده است. در فصل اول كه از فضيلت خلافت و حكومت و وجوب برپايى آن سخن رفته، مؤلف كوشيده با تكيه بر احاديث و روايات به سلطنت و سلطان مشروعيت دهد و به بيان هر آنچه يك سلطان عادل و مقتدر و مدبر بدانها نياز دارد، چون مكارم اخلاق، آداب دربار، نحوه رفتار با اطرافيان و مناصب ادارى و حكومتى، پرداخته است.
    عناوين و مطالب كتاب و بابهاى آن نظم و چينش معقولى دارد و به شيوه روايى در 25 فصل تدوين شده است. در فصل اول كه از فضيلت خلافت و حكومت و وجوب برپايى آن سخن رفته، مؤلف كوشيده با تكيه بر احاديث و روايات به سلطنت و سلطان مشروعيت دهد و به بيان هر آنچه يك سلطان عادل و مقتدر و مدبر بدانها نياز دارد، چون مكارم اخلاق، آداب دربار، نحوه رفتار با اطرافيان و مناصب ادارى و حكومتى، پرداخته است.