ایمان و کفر از کتاب بحار الانوار: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'محمدباقر مجلسى' به 'محمدباقر مجلسى ') |
جز (جایگزینی متن - 'ر(' به 'ر (') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
مترجم مقدمهاى مفصل در ابتداى جلد اول كتاب ايمان و كفر آورده است كه شامل بخشهايى؛ همچون تاريخچۀ حديث، بيان مراكز حديثى، مؤلفان كتب حديثى، زندگينامۀ علاّمۀ مجلسى(ره) و توضيحاتى از ترجمۀ جلد پانزدهم كه كتاب حاضر است، مىباشد. | مترجم مقدمهاى مفصل در ابتداى جلد اول كتاب ايمان و كفر آورده است كه شامل بخشهايى؛ همچون تاريخچۀ حديث، بيان مراكز حديثى، مؤلفان كتب حديثى، زندگينامۀ علاّمۀ مجلسى(ره) و توضيحاتى از ترجمۀ جلد پانزدهم كه كتاب حاضر است، مىباشد. | ||
ايشان در بحث تاريخچۀ حديث، چگونگى تأليف سنّت پيامبر(ص) را بيان كرده كه به دليل اشتياق مسلمانان به زندگى پيامبر(ص) و بخشهاى مختلف آن اقدام به نوشتن زواياى مختلف حيات مقدس آن حضرت نمودهاند. | ايشان در بحث تاريخچۀ حديث، چگونگى تأليف سنّت پيامبر (ص) را بيان كرده كه به دليل اشتياق مسلمانان به زندگى پيامبر (ص) و بخشهاى مختلف آن اقدام به نوشتن زواياى مختلف حيات مقدس آن حضرت نمودهاند. | ||
وى آغاز تدوين حديث را از زمان خود پيامبر(ص) دانسته و از جمله كاتبان حديث را حضرت على(ع) مىشمارد. بحث مخالفت صورت گرفته از نقل حديث كه از نقاط عطفى در تاريخ اسلام به شمار مىرود و به وسيلۀ خليفۀ دوّم با گفتن حسبنا كتاب اللّه صورت گرفته است، از ديگر موارد ذكر شده توسط مترجم در مقدمۀ كتاب است. | وى آغاز تدوين حديث را از زمان خود پيامبر (ص) دانسته و از جمله كاتبان حديث را حضرت على(ع) مىشمارد. بحث مخالفت صورت گرفته از نقل حديث كه از نقاط عطفى در تاريخ اسلام به شمار مىرود و به وسيلۀ خليفۀ دوّم با گفتن حسبنا كتاب اللّه صورت گرفته است، از ديگر موارد ذكر شده توسط مترجم در مقدمۀ كتاب است. | ||
بحث جعل حديث و چگونگى آن و تأليف كتب حديثى و كتبى كه توسط اميرالمؤمنين على(ع) تأليف شده كه يا دست نوشتۀ خود حضرت بودهاند يا املاء حضرت به ترتيب در ادامۀ مقدمه ذكر شدهاند. | بحث جعل حديث و چگونگى آن و تأليف كتب حديثى و كتبى كه توسط اميرالمؤمنين على(ع) تأليف شده كه يا دست نوشتۀ خود حضرت بودهاند يا املاء حضرت به ترتيب در ادامۀ مقدمه ذكر شدهاند. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
به طور كلى مىتوان گفت رواياتى هستند كه بيانگر قدر و منزلت مؤمنين و اقسام آنان شيعيان و فضائل آنان، تفاوت اسلام و ايمان، صفات بندگان نيك، مكارم اخلاق، عدالت و اطاعت خدا و رسول و امامان و ترك رهبانيات و سياحت و يقين و صبر مىباشند. | به طور كلى مىتوان گفت رواياتى هستند كه بيانگر قدر و منزلت مؤمنين و اقسام آنان شيعيان و فضائل آنان، تفاوت اسلام و ايمان، صفات بندگان نيك، مكارم اخلاق، عدالت و اطاعت خدا و رسول و امامان و ترك رهبانيات و سياحت و يقين و صبر مىباشند. | ||
ايشان از سلسله سند رواياتى كه در آغاز احاديث ذكر شده است، فقط اسم آخرين راوى را كه از معصوم نقل كرده آورده است؛ مثلا سماعة از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و...براى مثال روايت اول باب بيست و هفت در جلد اول روايتى از امام باقر(ع) است. به روايت ابوحمزه ثمالى كه اسلام بر پنج پايه استوار شده است، نماز، زكات، روزه، حج و ولايت كه از آن ميان ولايت از همه مهمتر است. يا رواياتى كه در فضيلت شيعيان وارد شدهاند؛ مانند روايت اول از باب پانزده جلد اول كه سعيد بن جبير از ابن عباس نقل مىكند كه حضرت رسول اكرم(ص) به حضرت على(ع) فرمود: اى على شيعيان تو روز قيامت رستگار هستند و هر كس يكى از آنها را خوار بدارد، تو را خوار كرده است و هر كس تو را خوار كند، مرا خوار نموده و خداوند او را وارد دوزخ مىكند و دوزخ جاى بدى مىباشد، و سرشت تو با من يكى هست و شيعيان تو از زيادى طينت ما، آفريده شدهاند، هر كس آنها را دوست بدارد، ما را دوست داشته و هر كس آنها را دشمن بدارد، ما را دشمن داشته است و هر كس با آنها دوست باشد، ما را دوست دارد. | ايشان از سلسله سند رواياتى كه در آغاز احاديث ذكر شده است، فقط اسم آخرين راوى را كه از معصوم نقل كرده آورده است؛ مثلا سماعة از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و...براى مثال روايت اول باب بيست و هفت در جلد اول روايتى از امام باقر (ع) است. به روايت ابوحمزه ثمالى كه اسلام بر پنج پايه استوار شده است، نماز، زكات، روزه، حج و ولايت كه از آن ميان ولايت از همه مهمتر است. يا رواياتى كه در فضيلت شيعيان وارد شدهاند؛ مانند روايت اول از باب پانزده جلد اول كه سعيد بن جبير از ابن عباس نقل مىكند كه حضرت رسول اكرم(ص) به حضرت على(ع) فرمود: اى على شيعيان تو روز قيامت رستگار هستند و هر كس يكى از آنها را خوار بدارد، تو را خوار كرده است و هر كس تو را خوار كند، مرا خوار نموده و خداوند او را وارد دوزخ مىكند و دوزخ جاى بدى مىباشد، و سرشت تو با من يكى هست و شيعيان تو از زيادى طينت ما، آفريده شدهاند، هر كس آنها را دوست بدارد، ما را دوست داشته و هر كس آنها را دشمن بدارد، ما را دشمن داشته است و هر كس با آنها دوست باشد، ما را دوست دارد. | ||
اى على شيعيانت آمرزيده هستند و خداوند گناهان و عيبهاى آنان را مىآمرزد. اى على من از شيعيانت شفاعت خواهم كرد. اينك شيعيان خود را به اين موضوع مژده بده اى على شيعيان تو، شيعيان و ياران خدا مىباشند و دوستانت دوستان خدا هستند آنها كه در حزب و گروه تو مىباشند، از حزب و جمعيت خداوند به شمار مىروند. اى على خوشبخت هستند كسانى كه تو را دوست مىدارند و بد عاقبت هستند كسانى كه تو را دشمن مىدارند. اى على در بهشت گنجى هست كه تو صاحب آن هستى. | اى على شيعيانت آمرزيده هستند و خداوند گناهان و عيبهاى آنان را مىآمرزد. اى على من از شيعيانت شفاعت خواهم كرد. اينك شيعيان خود را به اين موضوع مژده بده اى على شيعيان تو، شيعيان و ياران خدا مىباشند و دوستانت دوستان خدا هستند آنها كه در حزب و گروه تو مىباشند، از حزب و جمعيت خداوند به شمار مىروند. اى على خوشبخت هستند كسانى كه تو را دوست مىدارند و بد عاقبت هستند كسانى كه تو را دشمن مىدارند. اى على در بهشت گنجى هست كه تو صاحب آن هستى. | ||
از ديگر روايات مهم در جلد اول روايتى است كه اطاعت و پيروى از معصومان را تشريح مىكند؛ از آن جمله روايت ششم، باب چهل و هفت از جلد اول مىباشد كه عمر بن خالد از امام باقر(ع) نقل مىكند كه حضرت فرمود: اى جماعت شيعه، اى شيعيان آل محمد شما از گروه ميانهرو باشيد تا غاليان به شما برگردند و عقبماندگان هم به شما برسند، مردى از انصار گفت غالى چيست؟ امام فرمود: | از ديگر روايات مهم در جلد اول روايتى است كه اطاعت و پيروى از معصومان را تشريح مىكند؛ از آن جمله روايت ششم، باب چهل و هفت از جلد اول مىباشد كه عمر بن خالد از امام باقر (ع) نقل مىكند كه حضرت فرمود: اى جماعت شيعه، اى شيعيان آل محمد شما از گروه ميانهرو باشيد تا غاليان به شما برگردند و عقبماندگان هم به شما برسند، مردى از انصار گفت غالى چيست؟ امام فرمود: | ||
آنها درباره ما سخنانى مىگويند كه ما به آنها اعتقادى نداريم، آنها از ما نيستند ما هم از آنها نمىباشيم، پرسيد تالى كدام است؟ فرمود آن كسى است كه دنبال خير مىرود و به آن مىرسد و پاداش آن را مىگيرد. بعد از اين متوجه ما شدند و فرمودند به خداوند سوگند ما برائت از آتش را نداريم، بين ما و خداوند قرابتى نيست و ما در نزد خداوند حجتى نداريم، جز به اطاعت نمىتوان به خداوند نزديك شد. هر كس خدا را اطاعت كند به ولايت ما مىرسد و هر كس نافرمانى كند، به ما نخواهد رسيد و سودى نخواهد برد، واى بر شما فريب نخوريد و مغرور نگرديد. | آنها درباره ما سخنانى مىگويند كه ما به آنها اعتقادى نداريم، آنها از ما نيستند ما هم از آنها نمىباشيم، پرسيد تالى كدام است؟ فرمود آن كسى است كه دنبال خير مىرود و به آن مىرسد و پاداش آن را مىگيرد. بعد از اين متوجه ما شدند و فرمودند به خداوند سوگند ما برائت از آتش را نداريم، بين ما و خداوند قرابتى نيست و ما در نزد خداوند حجتى نداريم، جز به اطاعت نمىتوان به خداوند نزديك شد. هر كس خدا را اطاعت كند به ولايت ما مىرسد و هر كس نافرمانى كند، به ما نخواهد رسيد و سودى نخواهد برد، واى بر شما فريب نخوريد و مغرور نگرديد. |