امامیه و سیاست در نخستین سده‌های غیبت: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'خواجه نصيرالدين طوسى' به 'خواجه نصيرالدين طوسى')
    جز (جایگزینی متن - 'ر(' به 'ر (')
    خط ۵۹: خط ۵۹:
    در مقاله اول، به تاريخ‌نگارى از منظرى متفاوت نگريسته شده است. اين مقاله، حاصل تأملى چندساله است در چگونگى بررسى متون تاريخى تمدن ايرانى در دوره اسلامى. نويسنده بر اين باور است كه تاريخ‌نگارى ايرانى، نيازمند توجه به دستاوردهاى جديد روش‌شناسى است؛ روش‌شناسى در معنايى كه فلسفه معاصر به كار مى‌برد <ref>متن كتاب، ص 15</ref>.
    در مقاله اول، به تاريخ‌نگارى از منظرى متفاوت نگريسته شده است. اين مقاله، حاصل تأملى چندساله است در چگونگى بررسى متون تاريخى تمدن ايرانى در دوره اسلامى. نويسنده بر اين باور است كه تاريخ‌نگارى ايرانى، نيازمند توجه به دستاوردهاى جديد روش‌شناسى است؛ روش‌شناسى در معنايى كه فلسفه معاصر به كار مى‌برد <ref>متن كتاب، ص 15</ref>.


    در مقاله دوم، ماهيت خلافت و مشروعيت آن بررسى گرديده است. نويسنده در اين مقاله، به اين نكته اشاره دارد كه «خلافت» در اصطلاح، نهاد حكومتى غالب بر جهان اسلام پس از رحلت پيامبر(ص) در سال يازدهم هجرى تا هنگام فتح بغداد توسط مغولان در سال 656ق، است كه بعدها با نام و عنوان بى‌مسمايى به نهادى اطلاق شد كه در رأس سلسله مراتب سياسى دولت عثمانى قرار داشت و در سال 1924م، برچيده شد <ref>همان، ص 33</ref>.
    در مقاله دوم، ماهيت خلافت و مشروعيت آن بررسى گرديده است. نويسنده در اين مقاله، به اين نكته اشاره دارد كه «خلافت» در اصطلاح، نهاد حكومتى غالب بر جهان اسلام پس از رحلت پيامبر (ص) در سال يازدهم هجرى تا هنگام فتح بغداد توسط مغولان در سال 656ق، است كه بعدها با نام و عنوان بى‌مسمايى به نهادى اطلاق شد كه در رأس سلسله مراتب سياسى دولت عثمانى قرار داشت و در سال 1924م، برچيده شد <ref>همان، ص 33</ref>.


    به اعتقاد نويسنده، مداقه در فحواى آثار موجود برمى‌نمايد كه مسئله جانشينى پيامبر(ص) و نهاد خلافت، بحث‌برانگيزترين موضوع مورد توجه متفكران سده‌هاى پيش - اعم از مورخان، متكلمان، محدثان و ملل‌ونحل‌نويسان - و پژوهشگران و شارحان امروز عرصه مطالعات اسلامى بوده است. اما، به‌رغم كاربست وسيع مفاهيم مربوط به اين بحث (خلافت، خليفه، مشروعيت آن...) در ادبيات اندرزنامه‌اى و فقهى و كلامى مدون در تمدن‌هاى دوره اسلامى و با توجه به ديدگاه‌هاى خاص شيعيان در اين زمينه، در باره واژه‌شناسى و ماهيت آن‌ها، كمتر پژوهش قابل‌توجهى در دست است؛ پژوهشى كه از اهميت و كثرت كاربرد اين مفاهيم به‌تناسب خبر دهد. بديهى است كه هر گونه بحثى در اين زمينه، به‌ناگزير بايد كار خود را از واژه‌شناسى و بررسى ماهيت «خليفگى» آغاز نمايد <ref>همان</ref>.
    به اعتقاد نويسنده، مداقه در فحواى آثار موجود برمى‌نمايد كه مسئله جانشينى پيامبر (ص) و نهاد خلافت، بحث‌برانگيزترين موضوع مورد توجه متفكران سده‌هاى پيش - اعم از مورخان، متكلمان، محدثان و ملل‌ونحل‌نويسان - و پژوهشگران و شارحان امروز عرصه مطالعات اسلامى بوده است. اما، به‌رغم كاربست وسيع مفاهيم مربوط به اين بحث (خلافت، خليفه، مشروعيت آن...) در ادبيات اندرزنامه‌اى و فقهى و كلامى مدون در تمدن‌هاى دوره اسلامى و با توجه به ديدگاه‌هاى خاص شيعيان در اين زمينه، در باره واژه‌شناسى و ماهيت آن‌ها، كمتر پژوهش قابل‌توجهى در دست است؛ پژوهشى كه از اهميت و كثرت كاربرد اين مفاهيم به‌تناسب خبر دهد. بديهى است كه هر گونه بحثى در اين زمينه، به‌ناگزير بايد كار خود را از واژه‌شناسى و بررسى ماهيت «خليفگى» آغاز نمايد <ref>همان</ref>.


    اين مقاله نيز با هدف برآوردن چنين دغدغه‌هايى به نگارش درآمده و خواست نگارنده، بيش از توضيح روندهاى راهنمون ابوبكر و جانشينانش به مسند خلافت پس از رحلت پيامبر(ص)، بازنمود واكنش‌ها و بازخوردهايى است كه اين روندها در آثار متفكران مسلمان سده‌هاى پسينى‌تر اسلامى بر جاى نهاده‌اند. نويسنده در نخستين بخش‌هاى اين مقاله، به‌طور خاص به كتاب محققانه دكتر حاتم قادرى با عنوان «تحول مبانى مشروعيت خلافت» نظر داشته است <ref>همان</ref>.
    اين مقاله نيز با هدف برآوردن چنين دغدغه‌هايى به نگارش درآمده و خواست نگارنده، بيش از توضيح روندهاى راهنمون ابوبكر و جانشينانش به مسند خلافت پس از رحلت پيامبر (ص)، بازنمود واكنش‌ها و بازخوردهايى است كه اين روندها در آثار متفكران مسلمان سده‌هاى پسينى‌تر اسلامى بر جاى نهاده‌اند. نويسنده در نخستين بخش‌هاى اين مقاله، به‌طور خاص به كتاب محققانه دكتر حاتم قادرى با عنوان «تحول مبانى مشروعيت خلافت» نظر داشته است <ref>همان</ref>.


    مقاله سوم، تأملى است بر نخستين دوران تدوين فقه سياسى اماميه. نويسنده بر اين باور است كه گرايش اخير شمارى از اسلام‌شناسان ايرانى و اروپايى به مطالعات شيعى، تأليف تك‌نگارى‌ها و آثار متعددى در تاريخ تطور و تحول آراء سياسى اماميه در اين دهه‌ها را موجب شده است. اما به‌رغم اين تلاش‌ها در بررسى آراء سياسى اماميه، متأسفانه در مواردى، بى‌توجهى به زمينه‌هاى تاريخى / كلامى پيدايش اين آراء، امكان بازنمود بايسته سير تطور و تحول آن‌ها را ممكن نكرده است؛ هم‌چنان‌كه بى‌توجهى به پيوستگى خاص پويش اين آراء با جريان تحول حيات سياسى / اجتماعى / اقتصادى اماميه. افزون بر اين، وى معتقد است تأكيد برخى محققان بر تاريخ حيات اماميه از عهد صفوى به بعد، در عمل، آن‌ها را از يك بررسى روشمند تاريخى بازداشته است <ref>همان، ص 81</ref>.
    مقاله سوم، تأملى است بر نخستين دوران تدوين فقه سياسى اماميه. نويسنده بر اين باور است كه گرايش اخير شمارى از اسلام‌شناسان ايرانى و اروپايى به مطالعات شيعى، تأليف تك‌نگارى‌ها و آثار متعددى در تاريخ تطور و تحول آراء سياسى اماميه در اين دهه‌ها را موجب شده است. اما به‌رغم اين تلاش‌ها در بررسى آراء سياسى اماميه، متأسفانه در مواردى، بى‌توجهى به زمينه‌هاى تاريخى / كلامى پيدايش اين آراء، امكان بازنمود بايسته سير تطور و تحول آن‌ها را ممكن نكرده است؛ هم‌چنان‌كه بى‌توجهى به پيوستگى خاص پويش اين آراء با جريان تحول حيات سياسى / اجتماعى / اقتصادى اماميه. افزون بر اين، وى معتقد است تأكيد برخى محققان بر تاريخ حيات اماميه از عهد صفوى به بعد، در عمل، آن‌ها را از يك بررسى روشمند تاريخى بازداشته است <ref>همان، ص 81</ref>.