الشيعة في كتاب بغية الطلب في تاريخ حلب لابن العديم (588 - 660 ق): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن (') |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
بخش اول كتاب با ذكر اسامى 141 تن از كسانى كه در صفين با اميرالمؤنين حاضر بودهاند، آغاز شده است. در باره برخى افراد، تنها به نام آنها بسنده شده است. در بين اسامى مذكور، اويس قرنى، حسين بن على بن ابىطالب(ع) و مالك اشتر نخعى و عمار بن ياسر نيز ديده مىشود. نويسنده، در باره عمار مىنويسد: شهادت عمار تأثير عظيمى در تمييز حق از باطل داشت؛ چراكه روايات متواترى از نبى اكرم(ص) در باره قتل عمار به دست گروه باطل ذكر شده است <ref>متن كتاب، ص 17 - 47</ref>. | بخش اول كتاب با ذكر اسامى 141 تن از كسانى كه در صفين با اميرالمؤنين حاضر بودهاند، آغاز شده است. در باره برخى افراد، تنها به نام آنها بسنده شده است. در بين اسامى مذكور، اويس قرنى، حسين بن على بن ابىطالب(ع) و مالك اشتر نخعى و عمار بن ياسر نيز ديده مىشود. نويسنده، در باره عمار مىنويسد: شهادت عمار تأثير عظيمى در تمييز حق از باطل داشت؛ چراكه روايات متواترى از نبى اكرم(ص) در باره قتل عمار به دست گروه باطل ذكر شده است <ref>متن كتاب، ص 17 - 47</ref>. | ||
در بخش بعد، شرح حال 40 شخصيت از علماى شيعه حلب ذكر شده است <ref>همان، ص 48 - 142</ref>، سپس اسامى پنج نفر از علما كه شيعه بودن آنها محتمل است، آمده است <ref>همان، ص 143 - 145</ref>. در بخش ديگرى از كتاب با نام فوائد پراكنده، هفت مطلب در باره تشيع ذكر شده كه از آن جمله است: اقامه عزاى امام حسين(ع) در روز عاشورا در مدينه منوره، جشن روز عيد غدير در بغداد، در رؤيا ديده شدن اميرالمؤمنين توسط مرد سنى و حزن و اندوه آن حضرت در باره اسيران كربلا <ref>همان، ص 145 - 149</ref>. | در بخش بعد، شرح حال 40 شخصيت از علماى شيعه حلب ذكر شده است <ref>همان، ص 48 - 142</ref>، سپس اسامى پنج نفر از علما كه شيعه بودن آنها محتمل است، آمده است <ref>همان، ص 143 - 145</ref>. در بخش ديگرى از كتاب با نام فوائد پراكنده، هفت مطلب در باره تشيع ذكر شده كه از آن جمله است: اقامه عزاى امام حسين (ع) در روز عاشورا در مدينه منوره، جشن روز عيد غدير در بغداد، در رؤيا ديده شدن اميرالمؤمنين توسط مرد سنى و حزن و اندوه آن حضرت در باره اسيران كربلا <ref>همان، ص 145 - 149</ref>. | ||
بيوت بنوزهره، بنوحمدان و بنوخشاب، سه خانهاى است كه در كتاب به آنها اشاره شده است <ref>همان، ص 150 - 156</ref>. آخرين بخش كتاب به اشراف و بزرگان علوى حلب به نقل از كتاب «موارد الأتحاف» عبدالرزاق كمونه حسينى، اختصاص دارد <ref>همان، ص 159</ref>. | بيوت بنوزهره، بنوحمدان و بنوخشاب، سه خانهاى است كه در كتاب به آنها اشاره شده است <ref>همان، ص 150 - 156</ref>. آخرين بخش كتاب به اشراف و بزرگان علوى حلب به نقل از كتاب «موارد الأتحاف» عبدالرزاق كمونه حسينى، اختصاص دارد <ref>همان، ص 159</ref>. |