رستم التواريخ: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'تاليفات' به 'تأليفات')
    جز (جایگزینی متن - 'تاليف' به 'تألیف')
    خط ۵۳: خط ۵۳:
    «رستم‌التواريخ»، آئينه قد نماى مملكت ماست، در زمانى كه پس از غلبه يافتن افغان‌ها بر آخرين پادشاه صوفى اغتشاش و آشفتگى و هرج و مرج (به استثناى دوره‌هاى بسيار كوتاهى) سرتاسر ايران را فرا گرفت و يك نوع دوره‌ى ملوك‌الطوايفى منحوس و خون‌بازى شروع گرديد كه از جمله دوره‌هاى بسيار غم افزاى مملكت ما به شمار مى‌آيد و عاملان آن تقريبا بدون استثنا همه از رؤسا و خوانين ايلات و عشاير گوناگون ايرانى نژاد و اغلب غير ايرانى نژاد بودند و قريب به يك قرن ايران را به صورت قتلگاه مهيبى درآورده، در هر گوشه و كنار جوى‌هاى خون، عموما از خون بى‌گناهان جارى ساختند و آبادى‌هاى بسيارى را خراب و گاهى با خاك يكسان نموده‌اند و باعث قحط و غلاهاى بسيار شديد شدند. به طورى كه مى‌توان ادعا نمود كه در صفحه ايران كمتر شهر، قصبه و حتى دهكده‌اى باقى ماند كه مورد تاخت و تاز و خونريزى و غارت و تاراج گرديده و مردمش مورد تجاوزهاى سخت جانى، مالى، بى‌عصمتى، بى‌عرض، ناموسى و بيداد واقع نشده باشند.
    «رستم‌التواريخ»، آئينه قد نماى مملكت ماست، در زمانى كه پس از غلبه يافتن افغان‌ها بر آخرين پادشاه صوفى اغتشاش و آشفتگى و هرج و مرج (به استثناى دوره‌هاى بسيار كوتاهى) سرتاسر ايران را فرا گرفت و يك نوع دوره‌ى ملوك‌الطوايفى منحوس و خون‌بازى شروع گرديد كه از جمله دوره‌هاى بسيار غم افزاى مملكت ما به شمار مى‌آيد و عاملان آن تقريبا بدون استثنا همه از رؤسا و خوانين ايلات و عشاير گوناگون ايرانى نژاد و اغلب غير ايرانى نژاد بودند و قريب به يك قرن ايران را به صورت قتلگاه مهيبى درآورده، در هر گوشه و كنار جوى‌هاى خون، عموما از خون بى‌گناهان جارى ساختند و آبادى‌هاى بسيارى را خراب و گاهى با خاك يكسان نموده‌اند و باعث قحط و غلاهاى بسيار شديد شدند. به طورى كه مى‌توان ادعا نمود كه در صفحه ايران كمتر شهر، قصبه و حتى دهكده‌اى باقى ماند كه مورد تاخت و تاز و خونريزى و غارت و تاراج گرديده و مردمش مورد تجاوزهاى سخت جانى، مالى، بى‌عصمتى، بى‌عرض، ناموسى و بيداد واقع نشده باشند.


    == انگيزه تاليف==
    == انگيزه تألیف==




    گر چه مولف در سبب تاليف كتاب، از زبان پدرش خطاب به او چنين نوشته است:
    گر چه مولف در سبب تألیف كتاب، از زبان پدرش خطاب به او چنين نوشته است:


    «اى فرزند سعادتمند، اين حكايات را كه از من مى‌شنوى با كمال وضوح و ختصار به عبارات شيرين بيان كن كه به فهم همه كس از خاص و عام نزديك باش».
    «اى فرزند سعادتمند، اين حكايات را كه از من مى‌شنوى با كمال وضوح و ختصار به عبارات شيرين بيان كن كه به فهم همه كس از خاص و عام نزديك باش».