المصابيح في إثبات الإمامة: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎س' به 'ه‌س'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎م' به 'ه‌م')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎س' به 'ه‌س')
خط ۳۶: خط ۳۶:
مطالب بخش اول کتاب بعد از مصباح اول که درباره دلیل طرح مسئله و چگونگی تنظیم مطالب کتاب است، با اثبات وجود خداوند در مصباح دوم پیگیری می‌شود. نویسنده در این مصباح از هفت برهان کمک می‌گیرد. در برهان اول می‌گوید: با توجه به اینکه عالم حادث است و هر حادثی نیاز به محدثی که صانع باشد دارد، پس عالم نیاز به صانع دارد. همچون مضروبی که نیاز به ضرب و ضارب دارد. همچنین می‌گوید: هر معلولی نیاز به علت دارد و آن علت نمی‌تواند در ذات معلول باشد؛ چنان‌که علت حرکت آسیاب نمی‌تواند خود آسیاب باشد؛ وگرنه، همیشه متحرک خواهد بود..<ref>ر.ک: متن کتاب، ص22</ref>.
مطالب بخش اول کتاب بعد از مصباح اول که درباره دلیل طرح مسئله و چگونگی تنظیم مطالب کتاب است، با اثبات وجود خداوند در مصباح دوم پیگیری می‌شود. نویسنده در این مصباح از هفت برهان کمک می‌گیرد. در برهان اول می‌گوید: با توجه به اینکه عالم حادث است و هر حادثی نیاز به محدثی که صانع باشد دارد، پس عالم نیاز به صانع دارد. همچون مضروبی که نیاز به ضرب و ضارب دارد. همچنین می‌گوید: هر معلولی نیاز به علت دارد و آن علت نمی‌تواند در ذات معلول باشد؛ چنان‌که علت حرکت آسیاب نمی‌تواند خود آسیاب باشد؛ وگرنه، همیشه متحرک خواهد بود..<ref>ر.ک: متن کتاب، ص22</ref>.


نویسنده در مصباح سوم به بحث از نفس و اینکه آن ‎یک جوهر زنده قادر است که بعد از بین رفتن جسد، بازهم او وجود دارد، می‌پردازد و می‌گوید: نفس یک جوهر زنده است که علی‌رغم آنکه در آغاز تهی از علم و دانش است، این استعداد را دارد که بعد از تجزیه و ازهم‎پاشیدن قالب مادی‌اش، بر مبنای آنچه از دانش و اعمال نیک کسب کرده است، دوام و بقا یابد. این نفس در ذات واحد خود به سه نوع یا سه جنبه تقسیم می‌شود: نمو، احساس، تمییز و این قسم آخر، همان عقل بالقوه است. نفس، همچنین، دارای شش قوه است: میل، نظر، تخیل، شناخت، حافظه و یادآوری و در هفت مرتبه تکامل می‌پذیرد: حمل، نمو، حس، تخیل، نطق، تعقل و سرانجام، انبعاث ثانوی؛ که در این مرحله آخر، حرکت نهایی آن از هستی جسمانی به‎سوی حالتی جاودانی و بدون جسم است؛ اما نفس، حتی بدون داشتن قوه نطق، هستی خود را آغاز می‌کند. اگرچه نفس، زندگی را بدون دانش آغاز می‌کند، ولی بعداً دستخوش تکامل تدریجی می‌شود. نفس در آغاز بیمار و وابسته به حس است و به‎ذات خود نمی‌تواند چیزی را فراگیرد، مگر اطلاعاتی را که از راه حواس دریافت می‌دارد، اما قوای عاقله‌ای وجود دارد که می‌تواند این نفوس بیمار را درمان کند و نفس احتیاج به معلم دارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/51727/108 ر.ک: مفتخری، حسین؛ باقریان، زهره، ص108-109]</ref>.
نویسنده در مصباح سوم به بحث از نفس و اینکه آن ‎یک جوهر زنده قادر است که بعد از بین رفتن جسد، بازهم او وجود دارد، می‌پردازد و می‌گوید: نفس یک جوهر زنده است که علی‌رغم آنکه در آغاز تهی از علم و دانش است، این استعداد را دارد که بعد از تجزیه و ازهم‎پاشیدن قالب مادی‌اش، بر مبنای آنچه از دانش و اعمال نیک کسب کرده است، دوام و بقا یابد. این نفس در ذات واحد خود به سه نوع یا سه جنبه تقسیم می‌شود: نمو، احساس، تمییز و این قسم آخر، همان عقل بالقوه است. نفس، همچنین، دارای شش قوه است: میل، نظر، تخیل، شناخت، حافظه و یادآوری و در هفت مرتبه تکامل می‌پذیرد: حمل، نمو، حس، تخیل، نطق، تعقل و سرانجام، انبعاث ثانوی؛ که در این مرحله آخر، حرکت نهایی آن از هستی جسمانی به‌سوی حالتی جاودانی و بدون جسم است؛ اما نفس، حتی بدون داشتن قوه نطق، هستی خود را آغاز می‌کند. اگرچه نفس، زندگی را بدون دانش آغاز می‌کند، ولی بعداً دستخوش تکامل تدریجی می‌شود. نفس در آغاز بیمار و وابسته به حس است و به‎ذات خود نمی‌تواند چیزی را فراگیرد، مگر اطلاعاتی را که از راه حواس دریافت می‌دارد، اما قوای عاقله‌ای وجود دارد که می‌تواند این نفوس بیمار را درمان کند و نفس احتیاج به معلم دارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/51727/108 ر.ک: مفتخری، حسین؛ باقریان، زهره، ص108-109]</ref>.


اثبات صورت سیاست ربانی که همان دار جزاست، اثبات وجوب وجود شرایع و رسوم عملی، اثبات وجوب تأویل که همان علم است و اثبات رسالت و وجوب آن از دیگر مصابیح این بخش از کتاب است.
اثبات صورت سیاست ربانی که همان دار جزاست، اثبات وجوب وجود شرایع و رسوم عملی، اثبات وجوب تأویل که همان علم است و اثبات رسالت و وجوب آن از دیگر مصابیح این بخش از کتاب است.
خط ۴۶: خط ۴۶:
در اواخر این رساله، [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] فهرستی از کارهایی را که یک امام انجام می‌دهد و فضایلی را که باید دارا باشد، برمی‌شمارد. علاوه بر این او نام تمامی کسانی را که در زمانِ او مدعی امامت بوده‌اند، می‌آورد که یا صلاحیت امامت ندارند یا نتوانسته‌اند کارهای لازم را برای ادای وظایف لازم امام برحق انجام دهند. در فهرست او کسانی که امام باطل شناخته می‌شوند، عبارتند از: احمد ابن اسحاق (القادر)، خلیفه عباسی بغداد؛ الهاروني (المؤيدبالله)، امام زیدی در هوسمِ گیلان؛ عمر النزواني، امام عبادی در عمان؛ حاکم اموی اسپانیا و مغرب و رهبر بازمانده قرمطی احساء. مراجع او به‌طور مشخصی از افرادی در بازه زمانی و مکان‌های خاصی یاد می‌کند. او همچنین از امام منتظر شیعیان دوازده‌امامی یاد می‌کند<ref>[https://iis.ac.uk/node/230766 ر.ک: همان]</ref>.
در اواخر این رساله، [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] فهرستی از کارهایی را که یک امام انجام می‌دهد و فضایلی را که باید دارا باشد، برمی‌شمارد. علاوه بر این او نام تمامی کسانی را که در زمانِ او مدعی امامت بوده‌اند، می‌آورد که یا صلاحیت امامت ندارند یا نتوانسته‌اند کارهای لازم را برای ادای وظایف لازم امام برحق انجام دهند. در فهرست او کسانی که امام باطل شناخته می‌شوند، عبارتند از: احمد ابن اسحاق (القادر)، خلیفه عباسی بغداد؛ الهاروني (المؤيدبالله)، امام زیدی در هوسمِ گیلان؛ عمر النزواني، امام عبادی در عمان؛ حاکم اموی اسپانیا و مغرب و رهبر بازمانده قرمطی احساء. مراجع او به‌طور مشخصی از افرادی در بازه زمانی و مکان‌های خاصی یاد می‌کند. او همچنین از امام منتظر شیعیان دوازده‌امامی یاد می‌کند<ref>[https://iis.ac.uk/node/230766 ر.ک: همان]</ref>.


یکی از اغراض مهم تألیف این کتاب، اثبات امامت خلیفه امام الحاکم به شیوه‌ای تا حد امکان صریح بود که به دنبال آن نه‌تنها ثابت می‌شود که امت مسلمان مکلف به اذعان به امامت، به‌منزله یک نهاد اسلامی حکمرانی هستند، بلکه باید مشخصاً امام و خلیفه فاطمی را نیز که در زمان نوشتن کتاب حکمرانی می‌کرد، به رسمیت بشناسند. درنتیجه، حکمرانی امام الحاکم عاملی مهم است و به این معنا، این کتاب اثری است سیاسی با غرضی روشن برای استحکام حق سلسله فاطمی در اقرار همگان به ایشان در برابر سایر مدعیان؛ یعنی عباسیان، امویان، زیدیه و دیگران. این کتاب تأیید موضع [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] نسبت به امامت است، از جمله در قبال عقیده لزوم عبادت دوگانه؛ یعنی رعایت فرایض از طریق معرفت ضروری و عمل به آن‌ها. این کتاب سخن چندانی در مقولات فلسفی ندارد، مگر در بخشی که به نفس مربوط است و شامل یک سلسله استدلال است برای نشان دادن اینکه نفس آدمی وجود دارد و همچنین اینکه ماهیت آن چیست. سیاق کتاب همچنین اعتقاد [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] را به عقول آسمانی و تعلق مشیت آن‌ها به امور زمینی، به‌ویژه در رهایش نوع بشر نشان می‌دهد. به اعتقاد او، تأثیر عقول ملکی، کامل‎ترین عقول انسانی را، یعنی پیامبران، وارثان آن‌ها و امامان را ارائه می‌کند و ابزاری را در اختیارشان می‌نهد که مشوق حرکت دیگران به‎سوی رستگاری باشند. این داعی، معتقد است که افراد انسانی که خالی از دانش و معرفت به دنیا می‌آیند و راهی مطمئن را برای رسیدن به آنچه لازم است و درنتیجه عمل به شریعتی که ضروری است نمی‌دانند، باید راهنمایی و ارشاد امام را برای رسیدن به‎ غایت خویش، یعنی بهشت بپذیرند<ref>[https://iis.ac.uk/node/230766 ر.ک: همان]</ref>.
یکی از اغراض مهم تألیف این کتاب، اثبات امامت خلیفه امام الحاکم به شیوه‌ای تا حد امکان صریح بود که به دنبال آن نه‌تنها ثابت می‌شود که امت مسلمان مکلف به اذعان به امامت، به‌منزله یک نهاد اسلامی حکمرانی هستند، بلکه باید مشخصاً امام و خلیفه فاطمی را نیز که در زمان نوشتن کتاب حکمرانی می‌کرد، به رسمیت بشناسند. درنتیجه، حکمرانی امام الحاکم عاملی مهم است و به این معنا، این کتاب اثری است سیاسی با غرضی روشن برای استحکام حق سلسله فاطمی در اقرار همگان به ایشان در برابر سایر مدعیان؛ یعنی عباسیان، امویان، زیدیه و دیگران. این کتاب تأیید موضع [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] نسبت به امامت است، از جمله در قبال عقیده لزوم عبادت دوگانه؛ یعنی رعایت فرایض از طریق معرفت ضروری و عمل به آن‌ها. این کتاب سخن چندانی در مقولات فلسفی ندارد، مگر در بخشی که به نفس مربوط است و شامل یک سلسله استدلال است برای نشان دادن اینکه نفس آدمی وجود دارد و همچنین اینکه ماهیت آن چیست. سیاق کتاب همچنین اعتقاد [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] را به عقول آسمانی و تعلق مشیت آن‌ها به امور زمینی، به‌ویژه در رهایش نوع بشر نشان می‌دهد. به اعتقاد او، تأثیر عقول ملکی، کامل‎ترین عقول انسانی را، یعنی پیامبران، وارثان آن‌ها و امامان را ارائه می‌کند و ابزاری را در اختیارشان می‌نهد که مشوق حرکت دیگران به‌سوی رستگاری باشند. این داعی، معتقد است که افراد انسانی که خالی از دانش و معرفت به دنیا می‌آیند و راهی مطمئن را برای رسیدن به آنچه لازم است و درنتیجه عمل به شریعتی که ضروری است نمی‌دانند، باید راهنمایی و ارشاد امام را برای رسیدن به‎ غایت خویش، یعنی بهشت بپذیرند<ref>[https://iis.ac.uk/node/230766 ر.ک: همان]</ref>.


==پانویس==
==پانویس==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش