۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شهرهاي' به 'شهرهای') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
| عنوان =هفت اقلیم | | عنوان =هفت اقلیم | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[رازی، امین احمد]] ( | [[رازی، امین احمد]] (نویسنده) | ||
[[فاضل، جواد]] (محقق) | [[فاضل، جواد]] (محقق) | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
كتاب، به زبان فارسى و در سال 1018ق، در طول شش سال، نوشته شده است. | كتاب، به زبان فارسى و در سال 1018ق، در طول شش سال، نوشته شده است. | ||
نویسنده، چنانكه خود مىگويد، بيشتر اوقات خويش را مصروف تحصيل احوال بزرگان كرده و به علت ميل باطنى و اشاره بعضى از دوستانش، اقدام به تأليف كتاب كرده است. | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب، با ديباچهاى از مؤلف در بيان انگيزه تأليف، آغاز و مطالب، در سه جلد ارائه شده است. | كتاب، با ديباچهاى از مؤلف در بيان انگيزه تأليف، آغاز و مطالب، در سه جلد ارائه شده است. | ||
نویسنده، هر اقليم را منسوب به يكى از ستارگان دانسته و هر يك را تشريح كرده است. | |||
اكثر مطالب كتاب، نقل قول بوده و بيشتر حكايات و توصيف مردمان، افسانهاى و اغراقآميز است. | اكثر مطالب كتاب، نقل قول بوده و بيشتر حكايات و توصيف مردمان، افسانهاى و اغراقآميز است. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
جلد اول، سه اقليم زير را شرح داده است: | جلد اول، سه اقليم زير را شرح داده است: | ||
اقليم اول: اين اقليم كه | اقليم اول: اين اقليم كه نویسنده، آن را به زحل منسوب دانسته، ششصد و شصت و دو هزار و چهل و چهار فرسنگ مساحت دارد. مردم اين اقليم، سياهپوست بوده و ابتداى آن از شمال، جزيره ياقوت است تا جنوب بلاد عمان. در آن، بيست كوه بلند، سى نهر بزرگ و هزار و سىصد و چهل شهر، از جمله يمن وجود دارد. نویسنده، يمن را ولايتى در غايت نزاهت و طراوت معرفى كرده و معتقد است اين شهر، به يمن ابن اقطن بن عامر بن شالخ بن ارفخشد بن سام بن نوح(ع) منسوب مىباشد. | ||
وى، اين اقليم را به شش بخش زير تقسيم كرده و هر يك را جداگانه، توصيف نموده است: | وى، اين اقليم را به شش بخش زير تقسيم كرده و هر يك را جداگانه، توصيف نموده است: | ||
#هجر: شهرى است ميان عمان و عدن؛ | #هجر: شهرى است ميان عمان و عدن؛ | ||
#بلاد الزنج: ولايت وسيعى است كه شمال آن يمن، جنوبش بيابان، شرقش ولايت نوبه و غرب آن به حبشه متصل است. از جمله ويژگىهايى كه | #بلاد الزنج: ولايت وسيعى است كه شمال آن يمن، جنوبش بيابان، شرقش ولايت نوبه و غرب آن به حبشه متصل است. از جمله ويژگىهايى كه نویسنده براى مردمان اين سرزمين برشمرده عبارتند از اينكه: | ||
#:ولد كوش بن كنعان بن حام مىباشند؛ | #:ولد كوش بن كنعان بن حام مىباشند؛ | ||
#:هر گاه بر دشمنان خود پيروز شوند، گوشت آنها را مىخورند؛ | #:هر گاه بر دشمنان خود پيروز شوند، گوشت آنها را مىخورند؛ | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
#:به اندازهاى طلا در آن سرزمين زياد است كه مردم جواهرات خود را از آهن مىسازند؛ | #:به اندازهاى طلا در آن سرزمين زياد است كه مردم جواهرات خود را از آهن مىسازند؛ | ||
#:غذاى آنها بيشتر از گوشت فيل و زرافه است. | #:غذاى آنها بيشتر از گوشت فيل و زرافه است. | ||
#ممكلت نوبه: مشتمل است بر شهرهاى سودان. ويژگىهايى كه | #ممكلت نوبه: مشتمل است بر شهرهاى سودان. ويژگىهايى كه نویسنده براى آن ذكر كرده عبارتند از: بسيار گرم بودن، وجود طلاى فراوان، لباس مردم آن از پوست حيوانات بوده و بازرگانان به ندرت و با مشقت زياد به آن سرزمين مىروند و... | ||
#مملكت چين: | #مملكت چين: نویسنده، معتقد است مردم آن، از اولاد چين بن يافث بن نوح(ع) بوده و به عبادت بتها مىپردازند. | ||
#ولايت سرانديب: جزيرهاى است در اقيانوس هند كه معادن طلا، نقره، ياقوت و الماس در آن فراوان است. | #ولايت سرانديب: جزيرهاى است در اقيانوس هند كه معادن طلا، نقره، ياقوت و الماس در آن فراوان است. | ||
#جابلسا: شهرى است در مشرق كه مردم آن از اولاد ثمود مىباشند. | #جابلسا: شهرى است در مشرق كه مردم آن از اولاد ثمود مىباشند. | ||
نویسنده، اقليم دوم را منسوب به مشترى دانسته كه از بلاد چين تا جنوب کرمان و شهرهاى اعراب را شامل مىشود. از جمله شهرهایى كه در اين قسمت توصيف شدهاند، عبارتند از: مكه، مدينه، هرموز، دكن، سومنات، ناكور، بنگاله، كوركات، گور، ماله، جنتآباد، شريفآباد و... | |||
اقليم سوم، به مريخ منسوب شده است. ابتداى آن از حد مشرق بلاد چين بوده كه از وسط كابل، بلاد کرمان، سيستان، فارس، عراق، و وسط ولايت شام مىگذرد. | اقليم سوم، به مريخ منسوب شده است. ابتداى آن از حد مشرق بلاد چين بوده كه از وسط كابل، بلاد کرمان، سيستان، فارس، عراق، و وسط ولايت شام مىگذرد. | ||
از آنجا كه ايران در اين اقليم قرار گرفته است، | از آنجا كه ايران در اين اقليم قرار گرفته است، نویسنده، ابتدا به تشريح شهرهاى آن از جمله يزد، كازرون، شيراز، لار، خوزستان، شوش، تبريز، دارابگرد، شوشتر و سيستان پرداخته و سپس ديگر نقاط اين اقليم از قبيل، دمشق، حلب، مصر، قاهره، عسقلان، قسطاط، غزه، دهلى، قندهار و... را توصيف كرده است. | ||
جلد دوم، اختصاص به اقليم چهارم دارد. اين اقليم، خراسان، همدان، قم، ساوه، تفرش، اصفهان و دامغان را شامل مىشود. از جمله بزرگانى كه ضمن توصيف شهرشان، اشارهاى به زندگانى و آثارشان در اين قمست شده است، عبارتند از حكيم كسايى، عبدالعزيز بن منصور عسجدى، ابوسعيد ابوالخير، احمد بن شاذان، بابا سودايى، جلالالدين مولوى، حسن عنصرى، سلمان فارسى، شيخ اوحدى و... | جلد دوم، اختصاص به اقليم چهارم دارد. اين اقليم، خراسان، همدان، قم، ساوه، تفرش، اصفهان و دامغان را شامل مىشود. از جمله بزرگانى كه ضمن توصيف شهرشان، اشارهاى به زندگانى و آثارشان در اين قمست شده است، عبارتند از حكيم كسايى، عبدالعزيز بن منصور عسجدى، ابوسعيد ابوالخير، احمد بن شاذان، بابا سودايى، جلالالدين مولوى، حسن عنصرى، سلمان فارسى، شيخ اوحدى و... |
ویرایش