چهارده رساله: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)'
جز (جایگزینی متن - 'فخرالدين رازى' به 'فخرالدين رازى ')
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)')
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
باب اوّل:
باب اوّل:


باب اوّل مربوط به احكام علوم نظرى است كه خود شامل سه فصل مى‌باشد در فصل اوّل نخست نظريّه سمعيان بيان مى‌شود كه معتقدند طريق تحصيل علم منحصر است در حسّ و يا خبر آنها مخالف علوم نظرى هستند [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] با بياباتى بطلان آنها را آشكار مى‌سازد فصل دوّم بيانگر آنست كه معرفت خداى تعالى از طريق قول رسول خدا (ص)حاصل نمى‌شود چون مستلزم دور خواهد بود برخلاف فرقۀ باطنيان كه معتقدند معرفت باريتعالى فقط از طريق فرمايش پيامبر اكرم(ص)حاصل مى‌شود جالب توجّه اينجاست كه فخر به شدّت با باطنيان مخالف است و در هركجا كه از آنها نامى برده مى‌شود به شدّت آنها را لعن و نفرين مى‌كند تا اينكه يك نفر از باطنيان با حيله وارد اصحاب درس [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] مى‌شود و هفت ماه شاگردى وى مى‌كند تا اينكه روزى فرصتى بدست مى‌آورد و با كارد به وى حمله‌ور مى‌شود و بر سينۀ فخر مى‌نشيند تا وى را بكشد بالاخره از كشتن وى منصرف مى‌شود و فخر هم مبلغى پول به وى مى‌دهد و همچنين مستمرى براى وى تعيين مى‌كند فخر از آن جريان ديگر لعن و نفرين خود را جمع كرده مى‌گويد باطنيان دلايل محكمى هم دارند.فصل سوّم در بيان وجوب معرفت نظرى باريتعالى است چون گروهى از حشويان براين باورند كه در معرفت باريتعالى تقليد كفايت مى‌كند
باب اوّل مربوط به احكام علوم نظرى است كه خود شامل سه فصل مى‌باشد در فصل اوّل نخست نظريّه سمعيان بيان مى‌شود كه معتقدند طريق تحصيل علم منحصر است در حسّ و يا خبر آنها مخالف علوم نظرى هستند [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] با بياباتى بطلان آنها را آشكار مى‌سازد فصل دوّم بيانگر آنست كه معرفت خداى تعالى از طريق قول رسول خدا(ص)حاصل نمى‌شود چون مستلزم دور خواهد بود برخلاف فرقۀ باطنيان كه معتقدند معرفت باريتعالى فقط از طريق فرمايش پيامبر اكرم(ص)حاصل مى‌شود جالب توجّه اينجاست كه فخر به شدّت با باطنيان مخالف است و در هركجا كه از آنها نامى برده مى‌شود به شدّت آنها را لعن و نفرين مى‌كند تا اينكه يك نفر از باطنيان با حيله وارد اصحاب درس [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] مى‌شود و هفت ماه شاگردى وى مى‌كند تا اينكه روزى فرصتى بدست مى‌آورد و با كارد به وى حمله‌ور مى‌شود و بر سينۀ فخر مى‌نشيند تا وى را بكشد بالاخره از كشتن وى منصرف مى‌شود و فخر هم مبلغى پول به وى مى‌دهد و همچنين مستمرى براى وى تعيين مى‌كند فخر از آن جريان ديگر لعن و نفرين خود را جمع كرده مى‌گويد باطنيان دلايل محكمى هم دارند.فصل سوّم در بيان وجوب معرفت نظرى باريتعالى است چون گروهى از حشويان براين باورند كه در معرفت باريتعالى تقليد كفايت مى‌كند


باب دوّم:
باب دوّم:
خط ۱۶۰: خط ۱۶۰:
باب ششم رساله دربارۀ آخرت است.
باب ششم رساله دربارۀ آخرت است.
و شامل شش فصل مى‌باشد ابتدا ثابت مى‌شود كه خداى متعال بر حشر و نشر بندگان قادر است.
و شامل شش فصل مى‌باشد ابتدا ثابت مى‌شود كه خداى متعال بر حشر و نشر بندگان قادر است.
سپس براساس دلايل نقلى و قرآنى عذاب قبر ثابت مى‌شود مانند قول رسولخدا (ص)كه: «القبر امّا روضة من رياض الجنّة او حفرة من حفر النيران» بعد از آن براساس آيۀ شريفه'''«انّ الله لا يغفران يشرك به و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء»'''و همچنين براساس'''«انّ الله يغفر الذنوب جميعا»'''ثابت مى‌كند كه فاسقان امّت بالاخره مورد عفو و بخشش الهى قرار مى‌گيرند و عاصيان امت در دوزخ مخلّد و هميشگى نيستند بلكه خلود در دوزخ مخصوص كافران است.
سپس براساس دلايل نقلى و قرآنى عذاب قبر ثابت مى‌شود مانند قول رسولخدا(ص)كه: «القبر امّا روضة من رياض الجنّة او حفرة من حفر النيران» بعد از آن براساس آيۀ شريفه'''«انّ الله لا يغفران يشرك به و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء»'''و همچنين براساس'''«انّ الله يغفر الذنوب جميعا»'''ثابت مى‌كند كه فاسقان امّت بالاخره مورد عفو و بخشش الهى قرار مى‌گيرند و عاصيان امت در دوزخ مخلّد و هميشگى نيستند بلكه خلود در دوزخ مخصوص كافران است.


باب هفتم:
باب هفتم:


باب هفتم رساله دربارۀ امامت است ابتداء به وجوب نصب امام مى‌پردازد كه چون با نصب امام مفاسد دفع مى‌گردد لذا نصب آن واجب خواهد بود سپس مى‌گويد كه از رسولخدا (ص)در يقيين امام فرمايش و نصّى وارد نشده است و اگر نصّى بود حتما از راه تواتر به ما مى‌رسيد البته عقيده [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] برمبناى اهل سنّت است و الاّ اماميّه معتقدند كه آيات و همچنين روايات متواترى از فريقين وجود دارد كه امامت على(ع)را ثابت مى‌كند مانند حديث منزلت و حديث غدير ناگفته نماند كه پيامبر(ص)نه تنها دربارۀ امامت على(ع)نصّى دارد بلكه‌درباره امامت ساير ائمّه عليهم السلام نيز احاديث صريحى دارند و خوشبختانه اين‌گونه از احاديث در كتب صحاح و مسانيد اهل سنّت نقل شده است كه طالبان مى‌توانند بدانجا مراجعه نمايند.
باب هفتم رساله دربارۀ امامت است ابتداء به وجوب نصب امام مى‌پردازد كه چون با نصب امام مفاسد دفع مى‌گردد لذا نصب آن واجب خواهد بود سپس مى‌گويد كه از رسولخدا(ص)در يقيين امام فرمايش و نصّى وارد نشده است و اگر نصّى بود حتما از راه تواتر به ما مى‌رسيد البته عقيده [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] برمبناى اهل سنّت است و الاّ اماميّه معتقدند كه آيات و همچنين روايات متواترى از فريقين وجود دارد كه امامت على(ع)را ثابت مى‌كند مانند حديث منزلت و حديث غدير ناگفته نماند كه پيامبر(ص)نه تنها دربارۀ امامت على(ع)نصّى دارد بلكه‌درباره امامت ساير ائمّه عليهم السلام نيز احاديث صريحى دارند و خوشبختانه اين‌گونه از احاديث در كتب صحاح و مسانيد اهل سنّت نقل شده است كه طالبان مى‌توانند بدانجا مراجعه نمايند.
[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] اهل سنّت را افضل از مذاهب ديگر مى‌داند به نظر وى مراتب فضل به حسب درجات امامت سنجيده مى‌شود.
[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] اهل سنّت را افضل از مذاهب ديگر مى‌داند به نظر وى مراتب فضل به حسب درجات امامت سنجيده مى‌شود.


خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:


باب هشتم كه آخرين باب رساله است اختصاص به مباحث اصول فقه دارد كه به برخى از آنها اشاره مى‌شود:
باب هشتم كه آخرين باب رساله است اختصاص به مباحث اصول فقه دارد كه به برخى از آنها اشاره مى‌شود:
1-اوامر خدايتعالى و رسولخدا (ص)دلالت بر وجوب مى‌كند.
1-اوامر خدايتعالى و رسولخدا(ص)دلالت بر وجوب مى‌كند.
2-خبر متواتر مفيد علم است ولى خبر واحد مفيد علم نيست ولى موجب عمل است.
2-خبر متواتر مفيد علم است ولى خبر واحد مفيد علم نيست ولى موجب عمل است.
3-اجماع امّت حجّت است.4-قياس و اجتهاد حجّت است لازم به ذكر است كه قياس در مكتب اماميه بشدّت مردود است زيرا اولين قياس‌كننده شيطان مى‌باشد.5-همۀ مجتهدان در فروع مصيب‌اند.فخر در خاتمه رساله مى‌خواهد مذهب شاخصى را بر ساير مذاهب ترجيح دهد لذا از راه قريشى بودن و ساير موارد برترى شافعى را اعلام كند البتّه بر طالبان راه حقيقت معلوم و مبرهن است كه اينگونه انحرافات فكرى صرفا براساس دور ماندن از خاندان اهل بيت عليهم السلام براى انسان حاصل مى‌شود.
3-اجماع امّت حجّت است.4-قياس و اجتهاد حجّت است لازم به ذكر است كه قياس در مكتب اماميه بشدّت مردود است زيرا اولين قياس‌كننده شيطان مى‌باشد.5-همۀ مجتهدان در فروع مصيب‌اند.فخر در خاتمه رساله مى‌خواهد مذهب شاخصى را بر ساير مذاهب ترجيح دهد لذا از راه قريشى بودن و ساير موارد برترى شافعى را اعلام كند البتّه بر طالبان راه حقيقت معلوم و مبرهن است كه اينگونه انحرافات فكرى صرفا براساس دور ماندن از خاندان اهل بيت عليهم السلام براى انسان حاصل مى‌شود.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش