الموضوعات في الآثار و الأخبار عرض و دراسة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)'
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)')
خط ۶۷: خط ۶۷:
در مقدمه محقق، به بررسى روش نويسنده در نقد حديث، پرداخته شده است <ref>مقدمه محقق، ص11 - 31</ref>.
در مقدمه محقق، به بررسى روش نويسنده در نقد حديث، پرداخته شده است <ref>مقدمه محقق، ص11 - 31</ref>.


در مدخل، به اين نكته اشاره شده است كه قرآن، مهم‌ترين منبع شريعت و سنت، مهم‌ترين منبع تفسير كتاب خداست. بر همين اساس، در كتاب حاضر به ورود احاديث جعلى و ساختگى در بين احاديث صحيح اشاره شده و در مورد شروع جعل و وضع روايات، به اين نتيجه رسيده شده است كه دروغ‌پردازى در حديث، نتيجه عواملى بوده كه نخستين نشانه‌هاى آن در زمان حيات پيامبر (ص) و يا دست كم در زمانى نزديك به وفات آن حضرت و قبل از پيدايش احزاب و فرقه‌هاى مذهبى و سياسى، بروز كرده است <ref>ر.ك: اسماعيلى، آيت‌الله ص187</ref>.
در مدخل، به اين نكته اشاره شده است كه قرآن، مهم‌ترين منبع شريعت و سنت، مهم‌ترين منبع تفسير كتاب خداست. بر همين اساس، در كتاب حاضر به ورود احاديث جعلى و ساختگى در بين احاديث صحيح اشاره شده و در مورد شروع جعل و وضع روايات، به اين نتيجه رسيده شده است كه دروغ‌پردازى در حديث، نتيجه عواملى بوده كه نخستين نشانه‌هاى آن در زمان حيات پيامبر(ص) و يا دست كم در زمانى نزديك به وفات آن حضرت و قبل از پيدايش احزاب و فرقه‌هاى مذهبى و سياسى، بروز كرده است <ref>ر.ك: اسماعيلى، آيت‌الله ص187</ref>.


در فصل اول، به بررسى رابطه سنت و صحابه با حديث پرداخته شده است. نويسنده در اين فصل، دو موضوع را مورد بحث قرار داده است: نخست، به تعريف سنت و تبيين آن از ديدگاه متشرعين پرداخته است. سنت در لغت به راه و روشى گفته مى‌شود كه انسان به‌عنوان خط مشى براى خود در نظر مى‌گيرد و در نزد محدثين، سنت به قول، فعل، تقرير و صفات خلقيه و خلقيه پيامبر (ص) قبل و بعد از نبوت گفته مى‌شود <ref>ر.ك: همان، ص189</ref>.
در فصل اول، به بررسى رابطه سنت و صحابه با حديث پرداخته شده است. نويسنده در اين فصل، دو موضوع را مورد بحث قرار داده است: نخست، به تعريف سنت و تبيين آن از ديدگاه متشرعين پرداخته است. سنت در لغت به راه و روشى گفته مى‌شود كه انسان به‌عنوان خط مشى براى خود در نظر مى‌گيرد و در نزد محدثين، سنت به قول، فعل، تقرير و صفات خلقيه و خلقيه پيامبر(ص) قبل و بعد از نبوت گفته مى‌شود <ref>ر.ك: همان، ص189</ref>.


نويسنده پس از تعريف سنت، به بحث احكام شرعيه - كه در اصطلاح سنت ناميده مى‌شود - پرداخته و فرق آن را با قرآن، بيان كرده است و در ادامه، به نحوه رجوع مسلمانان به سنت و قرآن و شيوه‌هاى تبليغى پيامبر (ص) در برخورد با مسلمانان، اشاره نموده است <ref>ر.ك: همان</ref>.
نويسنده پس از تعريف سنت، به بحث احكام شرعيه - كه در اصطلاح سنت ناميده مى‌شود - پرداخته و فرق آن را با قرآن، بيان كرده است و در ادامه، به نحوه رجوع مسلمانان به سنت و قرآن و شيوه‌هاى تبليغى پيامبر(ص) در برخورد با مسلمانان، اشاره نموده است <ref>ر.ك: همان</ref>.


از جمله اين شيوه‌ها، كتابت حديث بود، ولى اين شيوه، پس از رحلت پيامبر (ص) كنار گذاشته شد و منع تدوين حديث در پيش گرفته شد. اين عامل و برخى عوامل ديگر از قبيل نقل شفاهى احاديث و غيره، منجر به طرح نظريه عدالت صحابه و برخى نظريات ديگر شد <ref>همان</ref>.
از جمله اين شيوه‌ها، كتابت حديث بود، ولى اين شيوه، پس از رحلت پيامبر(ص) كنار گذاشته شد و منع تدوين حديث در پيش گرفته شد. اين عامل و برخى عوامل ديگر از قبيل نقل شفاهى احاديث و غيره، منجر به طرح نظريه عدالت صحابه و برخى نظريات ديگر شد <ref>همان</ref>.


نويسنده در بخش ديگر اين فصل، نظريه عدالت صحابه را مورد بررسى قرار داده است. وى در اين بخش از كتاب‌هاى «باعث الحثيث» حافظ بن كثير و «تدريب الراوي» نووى و مقدمه ابن صلاح، استفاده كرده و ضمن بحث درباره نظريه عدالت صحابه و نظريه فضيلت قرابت با پيامبر (ص)، اين نظريات را به‌طور تحليلى مورد بررسى قرار داده و رد كرده است. همچنين نظرات [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] را در مورد ديدگاه شيعه نسبت به صحابه مطرح كرده و آن را مردود ساخته است <ref>ر.ك: همان، ص190</ref>.
نويسنده در بخش ديگر اين فصل، نظريه عدالت صحابه را مورد بررسى قرار داده است. وى در اين بخش از كتاب‌هاى «باعث الحثيث» حافظ بن كثير و «تدريب الراوي» نووى و مقدمه ابن صلاح، استفاده كرده و ضمن بحث درباره نظريه عدالت صحابه و نظريه فضيلت قرابت با پيامبر(ص)، اين نظريات را به‌طور تحليلى مورد بررسى قرار داده و رد كرده است. همچنين نظرات [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] را در مورد ديدگاه شيعه نسبت به صحابه مطرح كرده و آن را مردود ساخته است <ref>ر.ك: همان، ص190</ref>.


در فصل دوم، تأليفات اوليه حديث و اقسام آن، مورد بررسى قرار گرفته است. مؤلف در اين فصل، به معرفى تأليفات كتب اوليه شيعه (كتب اربعه) و همچنين كتب اهل سنت (صحاح سته) پرداخته و آن‌ها را مورد نقد و بررسى قرار داده است. در ادامه، نظر شيعه و اهل سنت را در مورد اقسام حديث بيان داشته و به تعريف حديث مشهور، مستفيض، غريب، حسن، موثق، ضعيف، موقوف، منقطع، معضل، مدرج، تواتر لفظى و معنوى، موقوف، مسند، متصل و مدلس، پرداخته است و سپس تدليس را در كتاب كفايه البغدادى و توضيح الأفكار مورد بررسى قرار داده و نظر سيد رشيد رضا در تفسير «المنار» و [[سيوطى]] در شرح تدريب الراوي را در مورد تدليس‌كنندگان، بيان كرده است <ref>ر.ك: همان</ref>.
در فصل دوم، تأليفات اوليه حديث و اقسام آن، مورد بررسى قرار گرفته است. مؤلف در اين فصل، به معرفى تأليفات كتب اوليه شيعه (كتب اربعه) و همچنين كتب اهل سنت (صحاح سته) پرداخته و آن‌ها را مورد نقد و بررسى قرار داده است. در ادامه، نظر شيعه و اهل سنت را در مورد اقسام حديث بيان داشته و به تعريف حديث مشهور، مستفيض، غريب، حسن، موثق، ضعيف، موقوف، منقطع، معضل، مدرج، تواتر لفظى و معنوى، موقوف، مسند، متصل و مدلس، پرداخته است و سپس تدليس را در كتاب كفايه البغدادى و توضيح الأفكار مورد بررسى قرار داده و نظر سيد رشيد رضا در تفسير «المنار» و [[سيوطى]] در شرح تدريب الراوي را در مورد تدليس‌كنندگان، بيان كرده است <ref>ر.ك: همان</ref>.
خط ۹۱: خط ۹۱:
در قرن پنجم، عبدالرحمن بن الجوزى از علماى اهل سنت، كتاب «الموضوعات» را نگاشت و به پيروى از وى، [[سيوطى]] و فتنى كتاب‌هايى نگاشتند. اين امر به دليل وجود روايات جعلى در منابع اهل تسنن بود، ولى شيعه به اين كار نپرداخت و جاعلان با استناد به حديث «من بلغه ثواب على عمل فعمله ابتغاء ذلك الثواب أوتيه و إن لم يكن رسول الله قائله» به جعل حديث پرداختند <ref>همان</ref>.
در قرن پنجم، عبدالرحمن بن الجوزى از علماى اهل سنت، كتاب «الموضوعات» را نگاشت و به پيروى از وى، [[سيوطى]] و فتنى كتاب‌هايى نگاشتند. اين امر به دليل وجود روايات جعلى در منابع اهل تسنن بود، ولى شيعه به اين كار نپرداخت و جاعلان با استناد به حديث «من بلغه ثواب على عمل فعمله ابتغاء ذلك الثواب أوتيه و إن لم يكن رسول الله قائله» به جعل حديث پرداختند <ref>همان</ref>.


مؤلفان اهل تسنن، عصر خلفاى راشدين را عارى از كذب مى‌دانند و بر اين باورند كه بعد از عثمان، جهان اسلام متزلزل شد و وقتى حكومت به حضرت على(ع) رسيد، فرقه‌هايى پديد آمدند كه يا طرف‌دار معاويه بودند يا طرف‌دار على(ع) و هر دو دسته در پى تحريف قرآن و سنت برآمدند، اما نتوانستند قرآن را تحريف كنند. همچنين معتقدند كه در قرن دوم، شيعه هزاران حديث در تأييد خلافت حضرت على(ع) و ذم خلفاى راشدين جعل كرد كه در رأس آن‌ها، حديث غدير خم است. خليل بن احمد در كتاب «الإرشاد» گفته است شيعيان سه هزار حديث در فضايل اهل‌بيت(ع) جعل كردند و اهل تسنن نيز براى مقابله به مثل، احاديثى در فضايل خلفاى ثلاثه و در فضل امويان و حمص و شام، جعل كردند و معتقد بودند حديث پيامبر (ص) كه فرمودند: «من كذب علي متعمدا فليتبوأ مقعده من النار» مانند كذب بر ديگر افراد نيست <ref>همان، ص191 - 192</ref>.
مؤلفان اهل تسنن، عصر خلفاى راشدين را عارى از كذب مى‌دانند و بر اين باورند كه بعد از عثمان، جهان اسلام متزلزل شد و وقتى حكومت به حضرت على(ع) رسيد، فرقه‌هايى پديد آمدند كه يا طرف‌دار معاويه بودند يا طرف‌دار على(ع) و هر دو دسته در پى تحريف قرآن و سنت برآمدند، اما نتوانستند قرآن را تحريف كنند. همچنين معتقدند كه در قرن دوم، شيعه هزاران حديث در تأييد خلافت حضرت على(ع) و ذم خلفاى راشدين جعل كرد كه در رأس آن‌ها، حديث غدير خم است. خليل بن احمد در كتاب «الإرشاد» گفته است شيعيان سه هزار حديث در فضايل اهل‌بيت(ع) جعل كردند و اهل تسنن نيز براى مقابله به مثل، احاديثى در فضايل خلفاى ثلاثه و در فضل امويان و حمص و شام، جعل كردند و معتقد بودند حديث پيامبر(ص) كه فرمودند: «من كذب علي متعمدا فليتبوأ مقعده من النار» مانند كذب بر ديگر افراد نيست <ref>همان، ص191 - 192</ref>.


اين مطالب را مؤلفان اهل سنت در تبيين مراحل و چگونگى ورود كذب در احاديث بيان مى‌كنند و براى اثبات آن، دليلى هم نمى‌آورند و فقط قول جمهور اهل سنت را بدون شواهد تاريخى و علمى، ذكر مى‌كنند. اهل سنت عدالت صحابه را رواج دادند، درحالى‌كه مخالف با صريح آيات قرآن است و برخى از صحابه در زمان پيامبر (ص) احاديثى را جعل كردند و مطالب كذبى را به پيامبر (ص) نسبت دادند <ref>همان، ص192</ref>.
اين مطالب را مؤلفان اهل سنت در تبيين مراحل و چگونگى ورود كذب در احاديث بيان مى‌كنند و براى اثبات آن، دليلى هم نمى‌آورند و فقط قول جمهور اهل سنت را بدون شواهد تاريخى و علمى، ذكر مى‌كنند. اهل سنت عدالت صحابه را رواج دادند، درحالى‌كه مخالف با صريح آيات قرآن است و برخى از صحابه در زمان پيامبر(ص) احاديثى را جعل كردند و مطالب كذبى را به پيامبر(ص) نسبت دادند <ref>همان، ص192</ref>.


نويسنده قول اهل سنت را در اين باره نقل و دلايل آنان را به اين شرح، ذكر كرده است:
نويسنده قول اهل سنت را در اين باره نقل و دلايل آنان را به اين شرح، ذكر كرده است:
خط ۹۹: خط ۹۹:
1. اميرالمؤمنين على(ع) هيچ روايتى را قبول نمى‌كرد مگر آنكه دو عادل بر آن شهادت دهند.
1. اميرالمؤمنين على(ع) هيچ روايتى را قبول نمى‌كرد مگر آنكه دو عادل بر آن شهادت دهند.


2. عمر ابوهريره را از مدينه تبعيد كرد؛ زيرا احاديثى را براى مردم نقل مى‌كرد كه پيامبر (ص) نفرموده بود.
2. عمر ابوهريره را از مدينه تبعيد كرد؛ زيرا احاديثى را براى مردم نقل مى‌كرد كه پيامبر(ص) نفرموده بود.


3. عايشه صحابه را از نقل احاديثى كه از پيامبر (ص) شنيده و درست نفهميده بودند، نهى مى‌كرد.
3. عايشه صحابه را از نقل احاديثى كه از پيامبر(ص) شنيده و درست نفهميده بودند، نهى مى‌كرد.


4. مهاجرين و انصار احاديث ابوهريره را انكار مى‌كردند.
4. مهاجرين و انصار احاديث ابوهريره را انكار مى‌كردند.


5. از عمر بن خطاب نقل شده است كه به كعب‌الاحبار گفت: اگر دروغ بستن به پيامبر (ص) را ترك نكنى تو را به سرزمين قرده (ميمون) تبعيد مى‌كنم <ref>همان، ص192 - 193</ref>.
5. از عمر بن خطاب نقل شده است كه به كعب‌الاحبار گفت: اگر دروغ بستن به پيامبر(ص) را ترك نكنى تو را به سرزمين قرده (ميمون) تبعيد مى‌كنم <ref>همان، ص192 - 193</ref>.


علاوه بر صحابه، برخى از نصارى، يهود و مجوس كه تازه مسلمان شده بودند، مثل كعب‌الاحبار و وهب بن منبه و عبدالله بن سلام نيز به قصد تشويش و ايجاد اختلاف، حديث جعل مى‌كردند <ref>همان، ص193</ref>.
علاوه بر صحابه، برخى از نصارى، يهود و مجوس كه تازه مسلمان شده بودند، مثل كعب‌الاحبار و وهب بن منبه و عبدالله بن سلام نيز به قصد تشويش و ايجاد اختلاف، حديث جعل مى‌كردند <ref>همان، ص193</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش